The efficacy of the group counseling based on Unity-oriented psychology on couples' marital satisfaction and psychological well-being

Document Type : Original

Authors

1 MA of Family Research Institute, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran

2 Associate Professor of Family Research Institute, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran

3 Ph.D. Student, Psychology

Abstract

The researches indicate the positive effect of take advantage of spiritual interventions to enhancement the marital satisfaction and psychological well-being. As well as, the therapeutic model based on Unity-oriented psychology, is spiritual, local and new method that its positive influence in clinical work and research somewhat has been revealed. This study aimed to investigate the efficacy of group counseling based on Unity-oriented psychology on marital satisfaction and psychological well-being of couples. The research method of current study was semi-experimental with pre-test, post-test design and one-month follow-up with the control group. By using a purposeful sampling among couples living in Sabzevar city, 24 couples (48 people) were selected as subjects and were assigned randomly in two groups of 12 couples (24 people) as experimental and control groups. The data were gathered by marital satisfaction scale by Olson, Furnier, Joen & Drakman, 1989 and Ryff’ Psychological well-being scale, 1980. Then the subjects of the experimental group participated in 8 sessions of 120 minutes of Group Interventions of training the Unity-oriented psychology. The results of analysis of variance with repeated measure indicated that group counseling based on Unity-oriented psychology has a positive and significant effect on marital satisfaction (F=3/59; Eta =22; P-Value <0/05) and psychological well-being  (F=4/57; Eta =26; P-Value <0/05) in posttest and follow-up. According to these findings, it can be conclude that the group counseling based on Unity-oriented psychology that derived from Iranian knowledge and culture and suitable for Iranian couples, is effective in promoting marital satisfaction and psychological well-being of them.

Keywords


مقدمه

کوشش برای افزایش تراز سلامت روانی و بهبود روابط زوجین در راستای افزایش پایداری خانواده و پیشگیری از آشفتگی زندگی زناشویی و رخداد طلاق ارزنده است. چه‌بسا بهره‌گیری از مداخلاتی که بنیان‌های فلسفی و جهت‌گزینی‌های نگرشی آن‌ها با دیدگاه و ارزش‌های زوجین همخوان و فاقد تعارض و تضاد باشد، تأثیر عمیق و ماندگارتری نشان دهد؛ زیرا افزون بر نقش مهم رابطۀ درمانی که مستلزم تفاهم بهینه در زمینۀ شناختی است، آشنا پنداری نگرش و ارزش‌های بسترسازِ اصول و کاربست‌های مشاوره و روان‌درمانی نیز پذیرش و همکاری زوجین را در راستای بهبود زندگی فردی و زناشویی آسان می‌سازد. دو متغیّر بهزیستی روان‌شناختی[1] و رضایت زناشویی[2] در زمرۀ برجسته‌ترین نمودهای سلامت فردی و میان فردی زوجین قرار دارند. سلامت روانی به‌عنوان مؤلفه‌ای از ویژگی‌های شخصی، همیشه با رضایت زناشویی همبسته است (نصیری هانیس، 1394؛ خادمی اشک زری، پیرایی، بروجردیان و خادمی اشک زری،2017). همچنین برخورداری از بهزیستی روان‌شناختی با رضایت از زندگی همبسته است (Winefield, Gill, Taylor, & Pilkington, 2012). رضایت زناشویی همچون نمودی از شادی برآمده از وضعیت پیوند زناشویی و عملکرد زناشویی دلخواه تعریف‌شده است که از تعاملات کارآمد، تجارب خوشایند و رضایت از زندگی مشترک ناشی می‌شود (Goddard, Marshall, Olsen & Dennis, 2012؛ ظاهری، دولتیان، شریعتی، سیمبر، عبادی و حسن‌پور، 2016). رضایت زناشویی نشانگر اعتماد متقابل، احساس خرسندی از رابطه، احترام و حمایت دوجانبه و پایداری پیوند زناشوییِ زوجین است  (Scheidler, 2008)و با کیفیت زندگی همبستگی چشمگیری دارد (رحمانی، توفیقی و بحرانی، 1396) رضایت زناشویی در بررسی­های متعدّد، همچون یکی از برجسته‌ترین عوامل برای پایداری پیوند زناشویی به شمار آمده است (حجت پناه، رنجبر کهن، 1392) و به‌خوبی تراز بالای تعهد زناشویی و وفاداری به همسر را پیش‌بینی می‌کند (Johnson & Anderson, 2012) ولی کاهش رضایت زناشویی در افزایش احتمال وقوع طلاق مؤثر است (DeLongis & Zwicker, 2017). درواقع می­توان با اطمینان بالا گفت که یکی از پیامدهای کاهش رضایت زناشویی، افزایش آمار طلاق است (Stacy, Taniguchi Freeman, Taylor, & malcarne, 2006). سلامت روانی نیز همچون یک عامل فردی در پیشگیری از وقوع طلاق تأثیر عمیقی دارد (زارع، قمری گیوی و ولیزاده، 1395)، البتّه برخورداری از بهزیستی روان‌شناختی، لازمۀ سلامت روانی است Keyes, 2007)). بهزیستی روان‌شناختی همچون درک مثبت زندگی در ابعاد مختلف فردی و در زمینه‌های میان فردی و اجتماعی است و شامل روحیۀ تلاش برای کمال در راستای تحقّق توانایی­های بالقوۀ خویش است. بهزیستی روان‌شناختی از مؤلفه‌های خودپیروی، رشد شخصی، رابطه مثبت با دیگران، برخورداری از هدف در زندگی، پذیرش خویش[3] و تسلط بر محیط[4] شکل‌گرفته است (Faircloth, 2017; Roothman, Kirsten, Wissing, 2003). افراد برخوردار از تراز بالای بهزیستی روان‌شناختی، در مقایسه با دیگران احساس شادی، توانایی، ادراک حمایت خوب، رضایت از زندگی و سلامت بدنی بیشتری را گزارش می­دهند (Winefield, Gill, Taylor, & Pilkington, 2012).

مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار که با انگیزۀ به­کاربستن اصول جهان­بینی همـاهنگ با روحیۀ مردم شرقی، دانــــــش و ارزش­های دیرینه و نافذ را در چهارچوب منطق و تمرین­های ساده و فراخــــــور درک مراجعین و بیماران ایرانی گنجــــــانده، در دستۀ مداخلات روان­شناختی مبتنی بر معنویت[5] قرار دارد (نصیری هانیس، 1394؛ نصیری هانیس، زاده محمدی و شهیدی، 1394؛ نصیری هانیس، زاده محمدی، شهیدی و یوسفی، 1397). مداخلات مبتنی بر این نظریۀ بومی، با انتظار برازندگی آن با گرایش­ها و نگرش­های مردم ایرانی می‌تواند در افزایش بهزیستی روان‌شناختی زوجین مؤثر باشد؛ زیرا انبوهی از تحقیقات آزمایشی، نشانگر تأثیر مداخله مبتنی بر معنویت[6] بر افزایش بهزیستی روان‌شناختی (Buttner, Bormann, & Afari, 2016;Symonds, Yang, & Smith, 2011;Chimluang, Thanasilp, & Tantitrakul,2017) و رضایت زناشویی زوجین (سلیمانی و خسرویان، 1395) بوده‌اند. مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار که در این پژوهش به‌عنوان مداخله­ای برای ارتقای رضایت زناشویی و بهزیستی روان‌شناختی زوجین بکار گرفته‌شده است، رویکردی مبتنی بر معنویت است. از اصول این رویکرد، نیروی بنیادی «وحدت» است که تعیین‌کنندۀ همه رویدادها و تحولات زندگی فردی و اجتماعی است (زاده محمدی، 1389). مفهوم وحدت همچون گسترده­ترین مفهوم در زمینۀ معنای زندگی و به‌عنوان غایت و هدف معرفت انسانی در بیشتر آثار فرزانگان نامی جهان شرق و غرب مطرح است و مبنای نظریه فلاسفه­ای چون ابن عربی، سهروردی و ملاصدرا بوده است. هرچند که مفهوم وحدت در میان فلاسفه غرب مانند اسپینوزا و هگل[7] به چشم می­خورد، ولی غایت­گرایی که در فلسفه وحدت شرق وجود دارد در آثار غربی مشهود نیست (نصیری هانیس، 1394). در جهان­شناسی  و روان­شناسی متمرکز بر وحدت، انسان؛ پرتویی از وجود یگانه است که زیستن او واجد معنا و هدف و غایت است و برخلاف نگرش فلسفی و روان‌شناختی وجودگرائی[8] همچون موجودی رهاشده و تنها به شمار نیامده و واجد حضور در فضایی ایمن است که ازهرجهت به نمودهای وجود یگانه متصل است (زاده محمدی، 1395). وحدت به مفهوم اتصال توأم با دل‌بستگی و عشق است که این اتصال و امر معنوی در وحدت با طبیعت، انسان­ها و موجودات، بر اساس احساس یگانگی با هستی درک می­شود (Pardini, Plante, Sherman & Stump,2000). همچنین غایت‌گرائی ملتزم وحدت، با نظر (Gorsuch, 2002) همخوانی دارد که امر معنوی را همچون گرایش و بینش به ماورا طبیعت و امر غایی می‌شناسد. وحدت، انسان را فراتر از خود و در ارتــباط مبتنی بر نوع­دوستی قرار می­دهد. این سویه از معنویت مطابق با نظر (Johnson, 1999)، همچون فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یکی شدن با غیر خود است؛ گونه‌ای از بسط خویشتن. پژوهش­های متعددی وجود دارد که گرایش‌ها و کوشش‌های معنوی را با بسط خود مربوط دانسته‌اند (Sedikides & Gebauer, 2010). درواقع معنویت با گسترش احساس ارزشمندی و درگیر شدن در هدف، مفهومی را که فرد از خویشتن دارد غنی می­سازد (دهقانی فیروزآبادی، قاسمی، صفری، ابراهیمی و اعتمادی،1392). تأثیر مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شـناسی وحدت مدار، از طریق توسعه آگاهی زوجین از وحدت و معـــــنای زندگی‌ مبتنی بر وحدت‌گرایی شکل گرفته و به اعتمادی بنیادی منجر می­شود تا احساس ایمنی از اتصال ایجاد ­کند که هسته اصلی نارضایتی روانی را که بر محور احساس تنهایی است ترمیم سازد. وحدت‌گرایی، فهم تازه­ و معنی‌داری از داستان و وقایع زندگی ایجاد می‌کند که به احساس یکپارچگی منجر می­شود. معمولاً رویکردهای روان‌شناختی که مبتنی بر روایت و داستان زندگی هستند در پی آن‌اند که با مرور و یکپارچه ساختن هویت­ اشخاص، هدف و معنای تازه­ای درباره زندگی به بار بنشانند (McAdams, 2001). مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار نیز در پی ایجاد انسجام داستان معنادار و غایت­گرا از اتفاقات زندگی است که فرد را به‌خوبی با خود، دیگران و جهان هستی هماهنگ ساخته و با واقعیت‌گرایی توأم با احساس ایمنی ناشی از اتصال به وجود یگانه، بر نیرو و کارکردهای خود بیفزاید (زاده محمدی، 1395). هرچند تاکنون تأثیر مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار، به­طور ویژه بر رابطه زوجین بررسی نشده اما اثربخشی مداخلات مبتنی بر روان­شناسی وحدت‌گرا بر تنیدگی و رابطه مادر-کودک (نصیری هانیس، زاده محمدی و شهیدی، 1394) و شفقت خود و تاب‌آوری زنان مبتلا به سرطان پستان (کرمی، میرزایی و زاده محمدی، 1394) با موفقیت آزموده شده است. افزون بر این‌ها، مداخله معنوی روان­شناسی وحدت‌گرا همراه با آموزه‌های مثنوی معنوی مولوی، الگوهای ارتباطی، بهزیستی روان­شناختی و امیدواری را افزایش داده است (خالقی، 1395). همچنین پژوهش‌های (رحیمیان، 1393؛ دهنوی، 1393؛ نصیری هانیس، زاده محمدی، شهیدی و یوسفی، 1397) روشنگر تأثیر مثبت آن در کار با نوجوانان بدسرپرست، بیماران دچار مالتیپل اسکلروسیس[9] و مادران دارای کودکان دچار اختلالات طیف درخودماندگی[10] بوده است. با توجه به ماهیت مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار و مستندات ارائه‌شده، فرض می‌شود مداخله مبتنی بر روانشناسی وحدت مدار بتواند نگرش زوجین را در زمینه معنویت مبتنی بر وحدت‌گرایی بهبود بخشیده و با کاهش احساس تنهایی و ترس از فقدان­ها و با افزایش مثبت­نگری و توان مواجه با اضطراب­ و ترس­های جدایی بر رضایت و بهزیستی روان‌شناختی آن­ها بیفزاید. با این توصیف پژوهش حاضر، اثر مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار را بر رضایت زناشویی و بهزیستی روان‌شناختی زوجیـــن با پیش کشیدن پرسش‌های ذیل بررسی می­کند:

  1. آیا مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار بر رضایت زناشویی زوجین مؤثر است؟
  2. آیا مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار بر بهزیستی روان‌شناختی زوجین مؤثر است؟

روش پژوهش

 روش پژوهش نیمه آزمایشی و برای انجام آن از طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل استفاده شد. متغیر مستقل پژوهش، مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار و متغیرهای وابسته، رضایت زناشویی و بهزیستی روان‌شناختی است. از میان زوجین ساکن سبزوار 24 زوج (48 نفر) با روش نمونه‌گیری هدفمند و به‌طور تصادفی به دو گروه 12 زوجی آزمایش و کنترل (هر گروه 24 نفر) انتخاب شدند. ملاک‌های ورود پژوهش قرار داشتن در رده سنی 18 تا 50 سال، گذشت حداقل 2 سال از زندگی مشترک و عدم درگیری زوجین در مشکلات عدیده زناشویی بود که مورد اخیر با به‌کارگیری ابزار استاندارد و معتبر ارزیابی شد.

ابزارها

مقیاس رضایت زناشویی انریچ[11]. این مقیاس توسط (Olson, Furnier, Joen & Drakman, 1989)، با هدف ارزیابی و شناسایی زمینه‌های بالقوه مشکل‌زا و شناسایی زمینه‌های قوت و پرباری روابط زناشویی ساخته شد (ثنایی، 1379). در پژوهش حاضر از فرم کوتاه 47 ماده‌ای این ابزار استفاده گردید. هر ماده این مقیاس، دارای 5 گزینه: مخالفم، کاملاً مخالفم، موافقم، کاملاً موافقم و نظری ندارم، به هر گزینه آن از 1 تا 5 و در مورد تعدادی از ماده‌ها به‌صورت معکوس از 5 تا 1 امتیاز داده شد. پایایی این مقیاس در پژوهش (کیانی پور، محسن زاده و زهراکار، 1396) با نرخ 75/0 تائید شده است. همچنین در پژوهش حاضر پایایی مقیاس با روش آلفای کرونباخ برای نمونه 48 نفری محاسبه شد که مقدار آلفای کرونباخ 886/0 به دست آمد.

مقیاس بهزیستی روان‌شناختی ریف[12].این مقیاس توسط Ryff در سال 1980 طراحی شد. فرم اصلی دارای 120 ماده بوده که در بررسی‌های بعدی فرم‌ کوتاه‌تر 84 ماده‌ای آن نیز طراحی‌ و همچون یک ابزار واجد پایایی و روایی کافی منتشر (Ryff & Keyes, 1995) و در پژوهش حاضر استفاده شد. در این مقیاس پاسخ به هر ماده بر روی یک طیف لیکرت از کاملاً مخالف تا کاملاً موافق ارائه می­گردد. در ایران نیز (بیانی و همکاران، ۱۳۸۷) روایی و پایایی نسخه­ی ۸۴ ماده‌ای را با روش بازآزمایی نشان دادند، ضریب به‌دست‌آمده برابر 82/0 بود. جهت بررسی روایی، ابزارهای رضایت از زندگی، شادکامی آکسفورد و عزت­نفس روزنبرگ استفاده شد که همبستگی به‌دست‌آمده نمرات این آزمون­ها، با مقیاس بهزیستی روان‌شناختی به ترتیب 58/0، 47/0 و 46/0 بود. در پژوهش (سلیمانی و خسرویان، 1395) پایایی ابزار با نرخ 87/0 تائید شد و در پژوهش حاضر نیز پایایی مقیاس با روش آلفای کرونباخ برای نمونه 48 نفری محاسبه و مقدار آلفای کرونباخ 813/0 به دست آمد.

 

مداخله

مداخله مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار، در هشت جلسه گروهی 120 دقیقه ای و هفت کوشش 30 دقیقه‌ای در چهارچوب تکلیف منزل برگزار شد. مشاوره مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار که (زاده محمدی 1389؛ 1390؛ 1394) تدوین کرده است، با تمرکز بر ایجاد حضور وحدت یافته، ارتقای بهره‌مندی از توان شهودی مغز و برجسته‌سازی پیوند با منشأ وجود و مظاهر آن در جلسه‌های مشاوره و درمان، مسیر حل مشکل و معالجه را هموار می‌سازد. در این روند شرکت‌کنندگان می‌آموزند که زندگی منحصربه‌فرد خود را، علی‌رغم فراز و نشیب‌ها، واجد معنا و مقصود دانسته و با به‌کارگیری فنون متمرکز بر وحدت‌گرایی راهنمایی می‌شوند خود را متصل به جهان پیرامون و سایرین دریابند. با نگاه وحدت‌گرا، همه رویدادها علی­رغم تلخی­ها، سرشار از حکمت و هدفی غایی است و رو به‌سوی وحدت دارند. در این کاربست به اعضای گروه کمک می‌شود اندیشه از جزمیت و ارزیابی جزءنگر که موجب ادراک دشواری، رهاشدگی و ناامیدی است زدوده شود. اعضای گروه می‌آموزند خود را در حضوری پیوسته به دیگران و محیط زندگی حس کنند. در ذیل این بخش، خلاصه‌ای از جلسات مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار ارائه‌شده است. این بسته مداخله از مجموعه مفاهیم و فنون کتاب مکتب روان‌شناسی وحدت­مدار (زاده محمدی، 1395) اقتباس‌شده است.

نشست نخست، درک یکتایی خویشتن. آشناسازی اعضای گروه با یکدیگر و روشن‌سازی وظایف رهبر گروه و دیگر اعضاء، آشنایی با مفهوم وحدت و حضور وحدانی خویشتن در هستی معنادار. پذیرش منحصربه‌فرد خود، درک تمایزیافتگی در عین پیوستگی (کثرت در وحدت). انجام تمرین یگانگی با طبیعت در جلسه و منزل.

نشست دوم، تسلط یافتن بر شرایط محیط، بررسی و گفتگو درباره تکلیف منزل. مرور داستان زندگی و اتفاقات مهم زندگی زوج‌های داوطلب و کشف معنای اتفاقات زندگی با بازنمایی وحدت مدار آن‌ها. درک این موضوع که هر مشکلی یک وحدت است و کسب بینش وحدت‌گرا از مشکل با هدف دوری از جزم‌اندیشی و انعطاف‌ناپذیری ناشی از یک بعد نگری. انجام تمرین داستان فصول زندگی برای بازنمایی اتفاقات معنادار زندگی در جلسه و منزل.

نشست سوم، داشتن ارتباط مثبت با دیگران. بررسی و گفتگو درباره تکلیف منزل.  ادامه مرور داستان زندگی مراجعین و شناسایی معنای چالش‌ها با بازنگری وحدانی اتفاقات. درک زوجین از تفاوت‌های فردی و رابطه همدلانه و معنادار از بودن زندگی. انجام تمرین ارتباط همدلانه در جلسه و منزل و ارائه تکلیف درست کردن کتابچه ای از رویدادهای زندگی و شناسایی معناداری و یکپارچگی زندگی.

نشست چهارم،آگاهی از اصالت و یکتایی خویشتن در هستی. بررسی و گفتگو درباره تکلیف منزل. درک اصالت هستی و اصالت و یکتایی خویشتن. آگاهی یافتن از مسئولیت اصیل و صمیمانه در رابطه با خود، دیگران و هستی برای رضایت و بهزیستی روان‌شناختی. یافتن تمثیل‌هایی از تجارب شخصی در حضور و رابطه اصیل در زندگی روزمره.

نشست پنجم،هدف­دار بودن زندگی. بررسی و گفتگو درباره تکلیف منزل. آگاهی از مفهوم جاودانگی و غایت مداری. مواجه‌شدن با مرگ به‌عنوان یک تحول و تولد برای مواجه‌شدن با اصالت حضور در زندگی. انجام تمرین حضور جنینی و تمرین منظر خدایی.

نشست ششم، پذیرش خود، علایق و طرز تفکر. بررسی و گفتگو درباره تکلیف منزل. آگاهی یافتن از حضور معنادار خود در هستی و پذیرش واقعیات زندگی درک مفهوم خودشکوفایی در رابطه متقابل. انجام تمرین حفظ توجه وحدت مدار بر اثرمندی و اثرپذیری خود از طریق تمرین حضوروحدانی هنگام مرور سرگذشت خود.

نشست هفتم،رضایت از زندگی. بررسی و گفتگو درباره تکلیف منزل. گسترش خودآگاهی از حضور یکپارچه خود در وحدت هستی از طریق مراقبه. رضایت از بودن با هستی یگانه و بودن حضور معنادار در او. تمرین وحدت‌گرا بر مسائل با مراقبه و تمرین تقدیر وحدانی از خود و دیگران.

نشست هشتم،مرور و بررسی جلسات قبل. بررسی و گفتگو درباره تکلیف منزل. گزارش هریک از اعضا از مجموع تمرین های انجام‌شده، بازخورد و تحلیل برداشت و نگرش افراد از روند جلسه­ها، جمع بندی روند نشست ها، برنامه ریزی برای تداوم تمارین منزل.

 

شیوه اجرا

پس از اعلام فراخوان در مراکز مشاوره، مساجد و خانه‌های فرهنگ شهر سبزوار، از میان داوطلبین مشارکت که به آدرس مندرج در فراخوان مراجعه و یا تماس گرفتند، 24 زوج (48 نفر) پس از داشتن ملاک‌های اولیه ورودی وارد پژوهش شدند. از میان 76 متقاضی، 24 زوج پس از غربالگری بر اساس ملاک‌های ورود، به‌طور تصادفی به دو گروه 12 نفری آزمایش و کنترل اختصاص داده شدند. در پیش‌آزمون، به هر دو گروه ابزارهای رضایت زناشویی و بهزیستی روان‌شناختی ارائه شد و سپس برای گروه آزمایش مداخله در هشت جلسه گروهی 120 دقیقه‌ای و هفت کوشش 30 دقیقه‌ای در چهارچوب تکلیف منزل ارائه شد. پس از به پایان رسیدن مداخله، مجدداً، در پس‌آزمون ابزارهای پژوهش به اعضای هر دو گروه داده شد و پس از گذشت یک ماه، آزمون پیگیری از هر دو گروه به عمل آمده و درنهایت تأثیر مداخله بررسی شد. برای تحلیل داده‌ها از نسخه 19 نرم‌افزار spss استفاده شد؛ ابتدا شاخص‌های توصیفی با استفاده از روش‌های آمار توصیفی محاسبه و سپس با استفاده از روش‌های آمار استنباطی، برای بررسی تفاوت و مقایسه بین دو گروه پیش‌آزمون و پس‌آزمون، از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر استفاده شد.

اخلاق پژوهش

در راستای رعایت اصول اخلاقی پژوهشی، به‌منظور حفظ حقوق آزمودنی‌ها، تصریحات لازم در زمینه اهداف پژوهش و روال اجرای آن به همه زوجین ارائه شد. نبود اجبار و حق شرکت یا عدم شرکت در پژوهش برای همه شرکت‌کنندگان تصریح شد. همچنین به همه آن‌ها اطمینان داده شد که اطلاعات فردی اخذشده محرمانه محفوظ می‌ماند و داده­هایی که انتشار می‌یابد، بدون درج شناسه‌های خصوصی، محرمانه بوده و به‌صورت گروهی و با مکتوم ماندن مشخصات فردی تحلیل خواهد شد.

یافته‌ها

جدول 1. ویژگی‌های جمعیت شناختی آزمودنی‌های گروه آزمایش و کنترل

متغیر

مؤلفه

فراوانی

درصد

مدت‌زمان ازدواج

2 تا 5 سال

16

3/33

6 تا 10 سال

16

3/33

11 تا 15 سال

10

8/20

16 سال و بیشتر

6

5/12

تعداد کل

48

100

سبک ازدواج

سنتی

12

25

مدرن

36

75

تعداد کل

48

100

دامنه سنی

18 تا 22 سال

3

3/6

23 تا 27 سال

14

2/29

28 تا 32 سال

20

7/41

33 تا 42 سال

11

9/22

تعداد کل

48

100

جنسیت

زن

24

50

مرد

24

50

تعداد کل

48

100

جدول شماره 1 نشانگر ویژگی‌های جمعیت شناختی آزمودنی‌ها برحسب مدت‌زمان ازدواج و سبک ازدواج است.

جدول 2. یافته‌های توصیفی متغیرهای رضایت زناشویی و بهزیستی روان‌شناختی

متغیر

پیش‌آزمون

پس‌آزمون

دوره پیگیری

گروه آزمایش

گروه کنترل

گروه آزمایش

گروه کنترل

گروه آزمایش

گروه کنترل

میانگین

SD

میانگین

SD

میانگین

SD

میانگین

SD

میانگین

SD

میانگین

SD

رضایت زناشویی

16/101

43/4

29/102

39/4

70/106

84/3

102

25/2

37/104

4

87/100

08/3

بهزیستی روان‌شناختی

50/335

54/10

91/337

07/9

12/375

06/8

95/337

76/8

91/352

64/11

70/337

29/10

                                                 

جدول شماره 2 نشان می‌دهد، تراز متغیرهای وابستۀ مربوط به هر دو گروه در مرحله پیش‌آزمون تفاوت‌های چشمگیری با یکدیگر نداشته‌اند. میانگین و انحراف استاندارد گروه‌ها، تقریباً به هم نزدیک بوده است، ولی در مرحله پس‌آزمون تغییر چشمگیری یافته است. این تفاوت‌ها در دوره پیگیری با اندکی کاهش مواجه و تغییرات موجود اندکی تعدیل‌شده‌اند.

برای استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر، ابتدا پیش‌فرض‌های اصلی این آزمون موردبررسی قرار گرفت و به‌منظور بررسی همگنی ماتریس­های کوواریانس[13] دو گروه، از آزمون ام باکس[14] استفاده شد. نتایج آن در جدول شماره 3 ارائه‌شده است.

 

جدول 3. آزمون ام باکس

متغیر

M Box

درجه آزادی اول

درجه آزادی دوم

F

ضریب P

رضایت زناشویی

27/2

6

01/15331

536/0

792/0

بهزیستی روان‌شناختی

86/7

6

01/15331

217/1

294/0

جدول شماره 3 نشان می‌دهد، همبستگی موجود بین متغیرهای موردمطالعه همگن است، چراکه F مشاهده‌شده مربوط به این آزمون در سطح 05/0p< ازنظر آماری معنی­دار نیست بنابراین پیش‌فرض همگنی ماتریس کوواریانس محقق شده است.

جدول 4. نتایج آزمون‌های چندمتغیری برای متغیر رضایت زناشویی و بهزیستی روان‌شناختی زوجین

متغیرهای پژوهش

متغیر

تأثیرگذار

 

مقدار

F

درجه آزادی اثر

درجه آزادی خطا

سطح معنی‌داری

رضایت زناشویی

تأثیر زمان

اثر پیلایی

613/0

69/35

2

45

001/0

لامبدای ویلکز

387/0

69/35

2

45

001/0

اثر هتلینگ

58/1

69/35

2

45

001/0

بزرگ‌ترین ریشه ری

58/1

69/35

2

45

001/0

تأثیر زمان و گروه

اثر پیلایی

641/0

10/40

2

45

001/0

لامبدای ویلکز

359/0

10/40

2

45

001/0

اثر هتلینگ

78/1

10/40

2

45

001/0

بزرگ‌ترین ریشه ری

78/1

10/40

2

45

001/0

بهزیستی روان‌شناختی

تأثیر زمان

اثر پیلایی

949/0

74/421

2

45

001/0

لامبدای ویلکز

051/0

74/421

2

45

001/0

اثر هتلینگ

74/18

74/421

2

45

001/0

بزرگ‌ترین ریشه ری

74/18

74/421

2

45

001/0

تأثیر زمان و گروه

اثر پیلایی

950/0

73/425

2

45

001/0

لامبدای ویلکز

050/0

73/425

2

45

001/0

اثر هتلینگ

92/18

73/425

2

45

001/0

بزرگ‌ترین ریشه ری

92/18

73/425

2

45

001/0

جدول شماره 4 نشان می‌دهد، تمامی آزمون‌های چند متغیری معنی‌دار هستند و موضوع بیانگر وجود اثر اصلی مربوط به عامل زمان و نیز اثر تعاملی بین زمان و گروه بر روی میزان رضایت زناشویی و بهزیستی روان‌شناختی زوجین است. وجود اثر تعاملی نشان می‌دهد که تغییر میزان رضایت زناشویی در طی سه مرحله (پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری) برای دو گروه متفاوت بوده است؛ به‌عبارت‌دیگر معنی‌داری اثر تعاملی زمان و گروه، نشان‌دهنده اثربخشی مداخله است.

جدول 5. آزمون ماخلی

اثرات درون آزمودنی

متغیر

آماره ماخلی[15]

مقدار خی دو

درجه آزادی

سطح معنی‌داری

تأثیر زمان

رضایت از زندگی

970/0

382/1

2

501/0

تأثیر زمان

بهزیستی روان‌شناختی

233/1

854/0

2

786/0

جدول شماره 5 نشان می‌دهد، مقدار خی­دو ازنظر آماری معنی­دار برآورد نشده است. این عدم معنی‌داری نشان‌دهنده برقراری مفروضه کرویت است.

جدول 6. نتایج تحلیل واریانس بین آزمودنی و دورن آزمودنی‌ها با اندازه‌گیری مکرر در گروه آزمایش و کنترل

متغیر

نوع ارزیابی

منبع تغییر

مجموع مجذورات

درجه آزادی

میانگین مجذورات

F

سطح معنی‌داری

اندازه اثر

 

رضایت زناشویی

بین گروهی

گروه

347/100

1

347/100

59/3

04/0

22/0

خطا

639/721

46

802/32

 

 

 

درون‌گروهی

زمان

465/85

1

465/85

589/15

001/0

31/0

زمان*گروه

757/113

1

878/56

750/20

001/0

38/0

خطا

611/120

46

741/2

 

 

 

 

بهزیستی روان‌شناختی

بین گروهی

گروه

340/9983

1

340/9983

597/4

001/0

26/0

خطا

764/11597

46

125/252

 

 

 

درون‌گروهی

زمان

76/1776

1

76/1776

761/19

001/0

38/0

زمان*گروه

84/1863

1

84/1863

571/22

001/0

39/0

خطا

64/454

46

88/9

 

 

 

جدول شماره 6 نشان می‌دهد، اثر گروه به‌تنهایی معنی­دار است؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت صرف‌نظر از زمان اندازه‌گیری، بین میانگین نمرات رضایت زناشویی و بهزیستی روان‌شناختی گروه آزمایش و کنترل، تفاوت معنی‌داری وجود دارد اما درعین‌حال تأثیر زمان اندازه‌گیری بر متغیرهای وابسته معنی‌دار است؛ لذا می‌توان بیان نمود که صرف‌نظر از گروه، بین میانگین نمرات رضایت زناشویی و بهزیستی روان‌شناختی زوجین در پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری، تفاوت معنی‌داری وجود دارد. همچنین اثر تعامل بین زمان و گروه نیز معنی‌دار است؛ این نتیجه دال بر این است که مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار، بر افزایش رضایت زناشویی و افزایش بهزیستی روان‌شناختی زوجین اثر دارد.

بحث و نتیجه‌گیری

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت­مدار بر رضایت زناشویی و بهزیستی روان‌شناختی زوجین صورت پذیرفت. یافته­های پژوهش مؤید تأثیر متغیّر مستقل بر افزایش رضایت زناشویی و افزایش بهزیستی روان‌شناختی زوجین بود. علی‌رغم تفاوت‌های ویژه در زمینۀ چندوچون شایستگی فرهنگی، این یافته همسو با برآیند پژوهش­هایی است که تأثیر مداخلات مبتنی بر معنویت و معناگرایی را بر رابطه رضایت زناشویی بررسی نموده­اند؛ مانند پژوهش سلیمانی و خسرویان (1395) که نشانگر تأثیر مداخله معنا درمانی بر افزایش رضایت زناشویی و افزایش بهزیستی روان‌شناختی بود. پژوهش نریمانی، پرزور، عطا دخت و عباسی (1394) که نقش معنویت را در افزایش رضایت زناشویی تائید کرد و مطالعه عرب بافرانی، کج باف، عابدی (1392) که تأثیر آموزش معنویت را بر افزایش سازگاری زناشویی تائید کرد. همچنین، همگرا با یافته‌های این پژوهش، انبوهی از پژوهش‌ها مؤید تأثیر موفقیت‌آمیز مداخله مبتنی بر معنویت[16]، بر افزایش بهزیستی روان‌شناختی بوده‌اند (Symonds, & et al, 2011; Buttner, et al, 2016). با وجود همگونی برآیندهای پژوهش حاضر و پژوهش‌های پیشین دربارۀ آشکار ساختن نقش مؤثر بهبود شناخت و کنش معنوی در بهبود زندگی فردی و میان فردی زوجین، می‌توان بر این ناهمگونی بنیادی تأکید کرد که کاربست مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار در برابر روش‌های درمانی فرآوردۀ فلسفۀ وجودگرائی (معنادرمانی[17]) و مداخلات متمرکز بر معنویتِ فارغ از گرایش‌های آیینی زوجین ایرانی، متغیّر مستقل این پژوهش، بر مفاهیم و اصول فراخور دنیای شناختی زوجین ایرانی استوار است. چندان‌که متخصص ایرانی ارائه‌دهنده خدمات سلامت روانی و مراجعین آن‌ها را از هماهنگ ساختن باورها و گرایش‌های خود با آیین‌های بیگانه مانند یهودیت و کیش بودائی[18] و رویارویی با ناهماهنگی شناختی[19] بی‌نیاز می‌سازد.

در تبیین سازوکار تأثیر مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار بر رضایت زناشویی زوجین، می‌توان گفت که این روش کمک کرد زوجین، ادراکی متعالی و فراتر از خودبینی­های شخصی، خرده‌گیری و عیب­جویی (جزءنگری) پیدا کنند و به هر یک کمک کرده تا در رابطه با همسرشان مسائل را با دیدی کل­نگر و واکاوی گسترده حل کرده و رخدادها را همچون بخشی پیوسته و معنادار از زندگی، فرصتی برای رشد شخصی انگاشته، با نگاهی بازتر به جنبه­های مختلف آن نگریســـته و به سطوح بالاتری از انعطاف در تحمل مشکلات دست پیدا کنند. نگرش وحدت­مدار، جهان­بینی فرد را در رابطه با خود، محیط و اجتماع تغییر داده و عشق و نگرش مثبت مبتنی بر اطمینان از اتّصال پیوسته را جایگزین نفرت مبتنی بر جزءنگری، احساس جدایی، تضاد، احساس تنهایی و رهاشدگی می­کند. روشن‌شده که نخستین و مهم­ترین عامل مربوط به تأثیر ویژه معنویت درمانی در بهبود نگرش و تفسیر فرد نسبت به زندگی و یا بیماری عشق است (Richards, Bergin, 2005). همچنین، پژوهشگران دریافته‌اند، کسانی که از حوادث و واقعیات پیرامون خود، ارزیابی مثبت دارند، بر اساس کاهش خشم، اندوه و اضطراب، از بهزیستی روان‌شناختی بالایی برخوردارند (درویزه و کهکی، 1387). مشاوره گروهی مبتنی بر روان‌شناسی وحدت مدار توانست نگاه زوجین را به زندگی، دگرگون و به‌سوی همدلی و اتصال معنادار با مظاهر هستیِ یگانه ارتقا بخشد. باورها و ارزیابی­های شناختی زوجین تحت تأثیر مضامین وجودی غیر الحادی و شکوفایی ظرفیت­های گرایش به مهر با مظاهر هستیِ یگانه، به مدارایی و هم­احساسی بیشتر زوجین و درک غنی آن­ها از معنای با هم بودن رسیده و مایۀ بهبود روابط و افزایش رضایت زناشویی شد.

یافتۀ دیگر این پژوهش که نشانگر تأثیر متغیّر مستقل در افزایش بهزیستی روان‌شناختی زوجین و یافته­ای همگرا با پیشینۀ پژوهش است. پیش‌ازاین روشن‌شده بود که مداخلۀ معنا درمانی بر افزایش بهزیستی روان‌شناختی مؤثر است (سلیمانی و خسرویان، 1395) و مداخلات مبتنی بر معنویت، به‌طور بالقوه برای پاسخگویی به نیازهای معنوی و دینی و مقابله عمومی بسنده و بر بهبود وضعیت عملکردی[20] و کاهش تنش‌های شدید مؤثر است (Harris, Usset, & Erbes, 2018;Kertapati, Sahar, & Nursasi, 2018; Kestenbaum, & et al, 2017). همچنین این یافته با یافته‌های پژوهش (دیلگونی، دولتیان، جمال شمس، زائری، محمودی، 1395) که نشان داد همبستگی بین معنویت و بهزیستی روان‌شناختی، معنی‌دار است همسو بوده است. یک پژوهش دیگر نیز برآیندهای همسو را نشان داده بود (Ivtzan, Chan, Gardne, Prashar, 2013). همچنین این یافته با نتایج پژوهش‌های (pargament & Maton, 2010) که همبستگی سـلامت روانی و دین‌داری را نشان داده و پژوهش­های (Dalmida, Holstad, Diiorio& Laderman, 2011) و (Silva, 2009) و (Hackney, & Sanders, 2003) نیز همسو بود. در تبیین این یافته می­توان گفت که؛ کاربست به‌کاررفته در این پژوهش توانسته ذهن زوجین را از منفی نگری دربارۀ رخدادها رها کرده و از عیب­جویی و ناخرسندی مبتنی بر تراز اندک وحدت­گرایی و احساس اطمینان آن­ها به نفع ارتباط و اتّصال معنادار بزداید. درواقع برخوردار شدن از وحدت­گراییِ هنگام رویارویی با رخدادهای زندگی، ذهن آن‌ها را یکپارچه و از تضاد جویی و تمرکز بر تفاوت­ها رها کرده است. در بیانی تمثیلی، این­که وحدت را هنگام رویارویی با مسائل و مشکلات مانند زمستانی بارور ببیند که درک و پیامی بهاری در خود دارد و معنا را در داستان زندگی خود جستجو کنند و از تمرکز بر تهدید، جدایی و تضاد بپرهیزند، بر بهزیستی روان‌شناختی آنان افزوده است. به نظر می­رسد نگاه وحدت­مدار، رابطه زوجین را به عشق و صمیمیت معطوف کرده و بستر رشد فردی و میان فردی را فراهم می­آورد. این نگرش با ارتقاء درک معنا‌داری زندگی و آگاهی دادن به زوج­ها کمک کرد تا زوجین در نگرش و جهان­بینی خود تغییری معنوی ایجاد کرده و این فراتر رفتن از خود، مایۀ کاهش خودبینی افراطی و پیامدهای منفی آن شده است. کل‌نگری هنگام رویارویی با مسائل و رخدادهای دشوار زندگی، زوجین را یاری داد که با درک و بینش از مجموعه عوامل مؤثر، مشکلات خویش را ژرف و همه­جانبه دیده و دربارۀ آن­ها، به نفع کاهش تنش، کاهش هیجانات و رفتارهای نابجا و افزایش بهزیستی روان­شناختی فرضیه‌سازی کنند. مداخله مبتنی بر معنویت به شرکت‌کنندگان اجازه می‌دهد رخدادها را همچون فرایندی طبیعی بپذیرند Chimluang, Thanasilp, & Tantitrakul,2017)). به نظر می­رسد وحدت‌گرایی می­تواند زوجین را برای برقراری پیوندی مثبت میان خود با دیگران و جهان توانا ­کند. پژوهشگرانی چون (McClement & Chochinov, 2008) اذعان داشته اند که معنویت، افراد را به‌سوی زیستن اصیل سوق می­دهد و با نیروی آن می­توان سلامت روانی یک فرد را بهبود بخشید. مداخلات مبتنی بر نظریۀ روان­شناسی وحدت­مدار، روایت چالش­های زندگی زوجین را با بازآفرینی در چارچوب وحدت‌گرایی، تفسیری تازه و مثبت می­بخشد. این نگاه مثبت و وحدت­مدار به مشکلات زندگی پایه آیینی، فرزانی و معنوی دیرینه و ژرف دارد، برای نمونه در خوانش کتاب مقدس اسلام، بلایا همچون عاملی برای امتحان، رشد و تقویت معنوی تعبیر شده است. در کتاب مذکور آمده است ارزیابی مؤمنان از رویدادهای دشوار و تنش­زا به آرامش روانی­ آسیب نمی­زند زیرا همواره بر این باورند که چنین رویداد‌هایی منبع خیر هستند (یگانه، 1392). به بیان (Ryff & Keyes, 1995) رشد شخصی مستلزم روبرو شدن با دشواری­های زندگی است.

محدودیت‌ها و پیشنهادها

تحت تأثیر بازدارنده­های زمانی، پژوهش فاقد میدان کافی برای بررسی عمیق روایت زندگی یکایک زوجین بود، پس با توجه به ظرفیت راهبردهای معنوی حساس به فرهنگ و نیز با نگاه به جامعه ایرانی و نقش مذهب در زندگی فردی، میان فردی و اجتماعی مردم، انجام این پژوهش با روش­های دیگر، به‌ویژه با روش تک آزمودنی نیز پیشنهاد می‌شود.

تصریح دربارۀ عدم تعارض منافع

نویسندگان مقاله با آگاهی از حقوق مادی و معنوی پژوهشگران و مؤسسات اعلام می‌دارند انتشار این پژوهش فاقد هرگونه تضاد منافع است. این نوشتار از پایان‌نامه کارشناسی ارشد رشته روان­شناسی خانواده‌درمانی، پژوهشکده خانواده، دانشگاه شهید بهشتی تهران اخذشده و با منافع شخص یا سازمان خاصی متعارض نیست.

سپاسگزاری

خطاب به همه شرکت‌کنندگان محترم که با علاقه، انجام این پژوهش را آسان نمودند کمال تشکر و قدردانی را ابراز می‌دارد.



[1]. psychological well-being 

[2]. marital satisfaction

[3]. autonomy, personal growth. positive relation with others, purpose in life, self- acceptance

[4]. environmental mastery

[5]. spirituality

[6]. spiritually-based intervention

[7].Spinoza, B & Hegel, G. W. F

[8].existentialism                                                                                                                                              

[9].multiple sclerosis (MS)

[10].autism spectrum disorders

[11]. ENRICH’ marital satisfaction scale

[12]. Ryff Scale of Psychological Well-Being Scale (RSPWB)

[13]. homogeneity of covariance matrices

[14]. Box’s M statistic

[15]. Mauchly’s Test of Sphericity

[16]. spiritually-based intervention

[17]. logotherapy

[18]. judaism and buddhism

[19]. Cognitive dissonance

[20]. functional status

References
Amram, joesph yosi, (2005). Intelligence beyond IQ: The contribution of emotional and spiritual intelligences to effective business leadership”, institute of Transpersonal Psychology and Social Psychology.
Buttner, M. M., Bormann, J. E., Weingart, K., Andrews, T., Ferguson, M., & Afari, N. (2016). Multi-site evaluation of a complementary spiritually based intervention for Veterans: The Mantram Repetition Program, Complementary Therapies in Clinical Practice, 22, 74-79.
Chimluang, J., Thanasilp, S., Akkayagorn, L., Upasen, R., Pudtong, N., & Tantitrakul, W. (2017). Effect of an intervention based on basic Buddhist principles on the spiritual well-being of patients with terminal cancer, European Journal of Oncology Nursing, 31, 46-51.
Cotton, S; & et al. (2009). Spiritual well-being and mental Health outcomes in adolescents with or without inflammatory bowel disease. Journal of adolescent Heal, 44 (5), 482-492.
Dalmida, S. G., Holstad, M.M., Diiorio, C., & Laderman, G. (2011). Spirituality well- being and health- related quality of life Among African – American women with HIV/ AIDS. Appl. Res oual of lif, v 6 (2), p. 139- 157.
DeLongis, A & Zwicker, A. (2017). Marital satisfaction and divorce in couples in stepfamilies, Current Opinion in Psychology, 13, 158-161.
Hackney, C. H., & Sanders, G. S. (2003). Religiosity and mental health: A meta–analysis of recent studies. Journal for the scientific study of religion, 42(1), 43-55.
Harris, J. I., Usset, T., Voecks, C., Thuras, P., Currier, J., & Erbes, C. (2018). Spiritually integrated care for PTSD: A randomized controlled trial of “Building Spiritual Strength”, Psychiatry Research, 267, 420- 428.
Faircloth, A. L. (2017). Resilience as a mediator of the relationship between negative life events and psychological well-being. Electronic Theses & Dissertations. Georgia southern university.
Ivtzan I1, Chan CP, Gardner HE, Prashar K. (2013). Linking religion and spirituality with psychological well-being: examining self-actualization, meaning in life, and personal growth initiative. J Relig Health.
Johnson, M. D., & Anderson, J. R. (2012). The longitudinal association of marital confidence, time spent together and marital satisfaction. Journal of Family Psychology, 52(2), 244-256.
Goddard H. W., Marshall J. P., Olson J. R., Dennis S. A. (2012). Character strengths and religiosity as predictors of marital satisfaction. Journal of Couple and Relationship Therapy, 11, 2-15.
Gorsuch, R. L. (2002). Integrating psychology and spirituality. Westport, CT: Praeger.
Pardini, D., Plante, T., Sherman, A., & Stump, J. (2000). Religious faith and spirituality in substance abuse recovery: Determining the mental health benefits. Journal of Substance Abuse Treatment, 19, 347-354
Pargament, K.I. & Maton, K.I. (2010). Religion and prevention in Mental Health Haworth Pressine. Transmission beliefs, stigmatizing and HIV protection motivation in northern Thalland. Department of communication studies, university of twent, Enschede, Netherlands.
Kertapati,Y., Sahar, J & Nursasi, A. Y. (2018).The effects of chair yoga with spiritual intervention on the functional status of older adults, Enfermería Clínica, 28, 70-73.
Keyes. C. L. M. (2007). Promoting and protecting mental health as flourishing. American Psychological Association, 62: 2.
Kestenbaum, A., Shields, M., James, J., Hocker, W., Morgan, S., Karve, S., Rabow, M. W., & Dunn, L. B. (2017).What Impact Do Chaplains Have? A Pilot Study of Spiritual AIM for Advanced Cancer Patients in Outpatient Palliative Care, Journal of Pain and Symptom Management, 54(5), 707-714.
KhademiAshkzari, M., Piryaei, S., Brojerdian, N., & KhademiAshkezari, E. (2017).The relationship between job satisfaction with marital satisfaction and mental health: The specific case of female employees, European Psychiatry, 41, S737.
Richards, S. P., Bergin, A. E (2005). A Spiritual Strategy for Counseling and Psychotherapy. U.S.A.: American Psychological Association.
Ryff, C.D. & Keyes, C.L. (1995). The Structure of Psychological Well-being Revisited, Journal of Personality and Social Psychology, 69: 719-727.
Roothman, B., Kirsten, D. K., Wissing, M. P. (2003). Gender differences in aspects of psychological well-being. South African Journal of Psychology, 33, 212-218.
Scheidler, j. A. (2008). Effects of social support on marital satisfaction in doctoral student. Unpublished Doctoral dissertation, Walden University.
Silva, M., Kimura,m., Stelmach,r., & de Gouveia Santos,v.l.c. (2009). Quality of life and spiritual well-being in chronic obstructive pulmonary disease patients. Rev Enferm usp, v 43 (2), p. 910-1186.
Sedikides, C., & Gebauer, J. E. (2010). Religiosity as self-enhancement: A meta-analysis of the relation between socially desirable responding and religiosity. Personality and Social Psychology Review, 14, 17-36.
Stacy, T., Taniguchi, S.T., Freeman, P, A., Taylor, S., & malcarne, B.A. (2006). A Study of Married Couples' Perceptions of Marital Satisfaction in Outdoor Recreation, Journal of Experiential Education, 28(3), 253-256.
Symonds, L. L., Yang, L., Mande, M. M., Mande, L. A., Blow, A. J., Osuch, J. R., ... & Smith, S. S. (2011). Using pictures to evoke spiritual feelings in breast cancer patients: development of a new paradigm for neuroimaging studies. Journal of religion and health, 50 (2), 437- 446.
McClement, S. E., & Chochinov, H. M. (2008). Hope in advanced cancer patients, Eur J Cancer, 44(8), 1169-74.
McAdams, D. P. (2001). The psychology of life stories. Review of General Psychology, 5, 100-122.
V. Manusov & J. H. Harvey (Eds.), Attribution, communication behavior, and close relationships: Advances in personal relations (pp. 38–58). New York: Cambridge University Press.
Vaughan, Frances. (2002). what is spiritual intelligence? Journal of Humanistic Psychology, 42(2).
Winefield, H. R., Gill, T. K., Taylor, A. W., & Pilkington, R. M. (2012). Psychological well-being and psychological distress: is it necessary to measure both? Psychology of Well-Being: Theory, Research and Practice, 2(3), 1-14.
Zohar, D., & Marshall, I. (2000). SI: Spiritual Intelligence, the Ultimate Intelligence. London: Bloomsburg.
Zaheri, F., Dolaatian, M., Shariati, M., Simbar, M., Ebadi, A., & Hasanpoor, S. B. (2016). Effective factors in marital satisfaction in perspective of Iranian women and men: A systematic review. Electronic Physician, 8(12), 3369–3377.
 
References (In Persian)
Arab Bafrani, H., Kajbaf, M., Abedi, A. (2013). Efficacy of "teaching spirituality" on the "couples' Marital Adjustment ", 7(12), 95-112.
Dehnavi, S. (2014). the effectiveness of the psychodrama bade on the unity-oriented approach on the sense of coherence in people with M.S, the second national congress of the research and treatment in clinical psychology, Islamic Azad University of Torbat Jam. http://www.civilica.com/Paper-NCRTCP02-NCRTCP02_091.html.
Dilgony, T., Dolatian, M., Shams, J., Zayeri, F., Z& Mahmoodi. (2016).Correlation of spirituality and psychological well-being with pregnancy-specific stress, Research in Religion and Health, 2(4), 35-43.
Rahmani, A., Merghati Khoei, E., Sadeghi, N., & Allahgholi, L. (2011). Relationship between Sexual pleasure and Marital Satisfaction. IJN, 24 (70), 82-90
Kianipour, O., Mohsenzadeh, F., Zahrakar, K. (2018). Comparison of schema therapy and narrative therapy when combined each of them with marital enrichment program on marital infidelity tendency and marital satisfaction. Family Counseling and Psychotherapy, 7(2), 27-54.
Narimani, M., Porzoor, P., Atadokht, A., & Abbasi, M. (2015). The role of spiritual well-being and Religious Adherence in predicting marital satisfaction among nurses. Journal of Clinical Nursing and Midwifery. 4 (2):1-10
Nasiri Hanis, Gh. (2015).The effectiveness of the educational intervention based on the Unity-oriented psychology on the stress, mother-child relationship and self-actualization of the mothers of children with autism spectrum disorder. The thesis submitted for M.A. degree of psychology. Tehran, Shahid Beheshti University.
the effectiveness of the training of the Unity-oriented psychology on the mental health of mothers of Children with autism spectrum disorder, Journal of Rooyesh-e- Ravanshenasi, 2017, under publication.
Nasiri Hanis, Gh., Zadeh Mohammadi, A., Shahidi, Sh. & Yousefi, N. (2018). Effectiveness of the Unity-oriented Psychology training on mental health of mothers of children with autism spectrum disorders. Frooyesh, 7 (6):1-16.
Soleimani, E., khosravian, B. (2017). The effectiveness of group Logo therapy on marital satisfaction and psychological well-being of maladjusted couples. Family Counseling and Psychotherapy, 6(2), 1-19.
Yeganeh, T., (2013). Role of Religious Orientations in Determination of Hope and Psychological Well-being in Female Patients with Breast Cancer,Journal of Breast Diseases, 6(3), 47-56.
Zadeh Mohammadi. The School of Unity-oriented psychology (first publication). Tehran: Ghatreh Publication. 2011b
Zadeh Mohammadi. The worldview of Unity-oriented psychology: The panacea of the unity (first publication). Tehran: Ghatreh Publication. 2015.
Zadeh Mohammadi. Unity-oriented psychology (first publication). Tehran: Ghatreh Publication. 2011a.
Zare, R., Ghamari Givi, H., & Valizadeh, B. (2016). Assessment of Mental Health in Divorcing Women Referred to Ardabil Legal Medicine Center. Ir J Forensic Med, 22 (2), 87-94