Prediction of women’s marital commitment based on their attachment styles, self-compassion and distress tolerance

Document Type : Original

Authors

1 PhD Student of Counseling. Allameh Tabataba'i University

2 Associate Professor, Department of Counseling, Faculty of psychology and educational sciences, Allameh Tabataba'i University, Tehran.

3 MA Student of General Psychology. Islamic Azad University

Abstract

Marriage is usually the most important ground for the manifestation of intimacy and developed social interactions. Moreover, marital commitment is the most important factor that can guarantee adherence to this marital contract. The present study aimed at predicting marital commitment based on attachment styles, self-compassion and distress tolerance. The study had a descriptive correlational research design. The statistical population of the study included the women who were suffering from marital issues and had already referred to Tehran’s neighborhoods located in Pounak, Sadeghiyeh, Marzdaran, and Ferdous districts during August and September of 1396. 120 women were selected as the sample through convenience sampling. The four instruments of Hazen and Shaver Attachment Tests, Distress Tolerance Scale (DTS) by Simons and Gahar, Marital Commitment Scale by Adams and Jones and Self-ability Questionnaire were administered to the participants to measure their attachment styles, distress tolerance, marital commitment and self-compassion. The gathered data were analyzed through running Pearson correlation and multiple linear regression on SPSS. The findings indicated a significant relationship between attachment style, distress tolerance and self-compassion on the one hand and marital commitment on the other hand (p<0.05). The results of multiple regression also indicated that the predictors could predict 82 percent of the variance in the dependent variable, namely, marital commitment. It can be concluded that the people with secure attachment style have a higher rate of commitment to their partner. In addition, their emotional flexibility can also lead to constructive reactions to domestic conflicts. Consequently, their relationships improve and result in a higher degree of commitment and intimacy. Moreover, the people with higher rates of distress tolerance better deal with life conflicts and enjoy more commitment to domestic life.

Keywords


مقدمه

خانواده پرارج‌ترین بنیاد جامعه است که استواری آن مستلزم تعهد زوجین به یکدیگر است. اهمیت شناخت و بررسی عواملی که مایه پایداری و استواری این نهاد اجتماعی می‌گردند، می‌تواند گامی مفید در راستای بالا بردن سطح فرهنگ جامعه باشد. عوامل گوناگونی بر استواری و پابرجایی خانواده تأثیر می‌گذارند که ازجمله آن‌ها تعهد میان زوجین است. همچنین تعهد به دلیل آنکه با ارتباط بهتر، شادتر بودن و رفتار سازنده‌تر در طی مشکلات در ارتباط است، یک مفهوم بسیار مهم در روابط زناشویی به شمار آورده می‌شود (محمدی، حیدرنیا و عباسی، 1395). به همین دلیل بررسی عواملی که در تعهد زناشویی نقش دارند نیز اهمیت بنیادی پیدا می­کند. هدف از پژوهش حاضر پیش‌بینی تعهد زناشویی  زنان شهر تهران  بر اساس سبک‌های دل‌بستگی، خود شفقتی و تحمل پریشانی است.

مردم، گرایش فراوانی به احساس صمیمیت و دوست‌داشتنی بودن از سوی دیگران دارند و ازدواج به‌منظور تأمین نیاز به عشق و صمیمیت انجام می‌شود (Chapman,2010). هر ازدواج کامیاب دربرگیرنده سه بنیاد تعهد[1]، جاذبه و تفاهم[2] است که دراین‌بین تعهد زناشویی[3] نیرومندترین و پایدارترین عامل پیش‌بینی کننده کیفیت و پایداری زناشویی است (John, Seme, Roro & Tsui, 2017). تعهد زناشویی دربرگیرنده دو مؤلفه ازخودگذشتگی نسبت به همسر و ناتوانی در ترک رابطه زناشویی است (Allen, Rhoades, Stanley, & Markman, 2011). تعهد ابعاد چندگانه‌ای دارد و دربرگیرنده‌ی دلایل شخصی، اخلاقی و اعتقادی به خصوصی است که شخص را به ادامه رابطه زناشویی پایبند می‌کند (Tang & Curran, 2013; Ehrenberg, Robertson & Pringle, 2012). تعهد زناشویی حدی است که در آن افراد دیدگاه بلندمدتی روی ازدواجشان دارند، برای رابطه‌شان ازخودگذشتگی می‌کنند، برای حفظ و تقویت همبستگی و اتحادشان گام برمی‌دارند و با همسرشان حتی هنگامی‌که ازدواجشان پاداش‌دهنده نیست، می‌مانند (Olson, Goddard & Marshall, 2013; Hui, Lindsey, & Elliott, 2007). سطوح بالای تعهد زناشویی با ابراز عشق بیشتر، سازگاری و پایداری زناشویی مناسب بالاتر، مهارت‌های حل مسئله تر و رضایت زناشویی رابطه دارد. پژوهشگران معتقدند که تعهد، پایداری زناشویی را افزایش می‌دهد. به اعتقاد آنان رابطه‌های با تعهد بالاتر، انعطاف‌پذیرترند و زوجین آرامش و امنیت روانی بیشتری دارند (Masters, 2008; Byrd, 2009). پژوهش‌ها حاکی از تأثیرپذیری تعهد زناشویی از متغیرهای مختلف ازجمله: ویژگی‌های شخصیتی (حسینی، زهرا کار، داور نیا، شاکرمی و محمدی،1394؛ Goodfriend & Agnew, 2008) تمایزیافتگی خود، همبستگی و انطباق‌پذیری خانواده و صمیمیت زناشویی (مؤمنی، کاوسی امید وامانی، 1395)؛ سبک‌های فرزند پروری، دل‌بستگی (قنبری، حاتمی ورزنه، اسمعیلی و فرح‌بخش، 1390)؛ طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و رضایت زناشویی و نگرش مذهبی (محمدی، 1392).

پژوهش‌های پیشین نشان داده‌اند که سبک دل‌بستگی[4] می‌تواند زمینه‌ساز نحوه‌ی برخورد فرد با مسائل زندگی باشد و شیوه‌ی نگرش فرد را نسبت به مسائل و مشکلات، مشخص سازد. همچنین، سبک دل‌بستگی، تعیین‌کننده‌ی آمادگی فرد برای حل‌وفصل مشکلات، کنش‌ها و واکنش‌های فرد در برابر مشکلات اجتماعی و ناکامی‌ها است (مهرابی زاده، فتحی و شهنی ییلاق، 1388). در نظریه کلاسیک دل‌بستگی، بزرگ‌سالان دارای دل‌بستگی ایمن افرادی هستند که یک حس مثبت نسبت به خود و درک مثبتی از دیگران دارند، ازلحاظ اجتماعی موفق‌تر هستند و اعتماد به خود بیشتری دارند (Cann, Norman, Welbourne, & Calhoun, 2008). بزرگ‌سالان دارای سبک دل‌بستگی اجتنابی خودشان را بی‌نیاز از دیگران تلقی می‌کنند. این افراد آسیب‌پذیری را انکار و ادعا می‌کنند که نیازی به روابط نزدیک ندارند و تمایل به اجتناب از صمیمیت نشان می‌دهند (Wearden, Peters, Berry, Barrowclough & Liversidge, 2008). از سوی دیگر، بزرگ‌سالان دارای سبک دل‌بستگی اضطرابی/ دوسوگرا کمتر به داشتن دیدگاهی مثبت در مورد خود گرایش دارند. آن‌ها اغلب در مورد ارزش خود به‌عنوان یک همسر شک دارند و خود را برای فقدان پاسخگویی از سوی همسرشان سرزنش می‌کنند (Bogaerts, Daalder, Van Der Knaap, Kunst & Buschman, 2008). پژوهش‌ها نشان می‌دهند که زوج‌های ایمن مراقبت بیشتری را در تعاملات زوجی نسبت به همسرشان نشان می‌دهند که در مواجهه با خطر و احساس امنیت مؤثر است (Banse, 2004; Shaver, Schachner, & Mikulincer, 2005).  نتایج پژوهش قنبری و همکاران (1390) حاکی از این بود که میان سبک دل‌بستگی و تعهد زناشویی رابطه‌ی معنی‌دار وجود ندارد اما میان سبک فرزند پروری و تعهد زناشویی به‌صورت کلی رابطه‌ی معنی‌دار یافت گردید. همچنین نتایج پژوهش اصلانی، عبدالهی و امان الهی (1396) نشان داد در یک رابطه‌ی زناشویی میزان تمایزیافتگی و احساس گناه هر یک از زوجین و نوع سبک دل‌بستگی که در افراد شکل‌گرفته در تعهد زناشویی آن‌ها به زندگی مشترکشان مؤثر است.

یکی از راه‌های مراقبت از خود، خود شفقتی[5] است. خود شفقتی، مراقبت و دلسوزی نسبت به خود در زمان‌های دشوار است (Neff, 2011). شفقت به خود را می‌توان به‌عنوان یک موضع مثبت نسبت به خود، زمانی که همه‌چیز بد پیش می‌رود؛ تعریف کرد. شفقت به خود به‌عنوان یک صفت و عاملی محافظت‌کننده در برابر مشکلات و ایجاد انعطاف ورزی عاطفی در افراد محسوب می‌شود. متغیر شفقت خود دارای سه جنبه است: مهربانی با خود در مقابل قضاوت در مورد خود، احساس مشترکات انسانی در مقابل انزوا و به هوشیاری در مقابل همانندسازی فزاینده (Germer & Neff, 2013). خود شفقتی علاوه بر آنکه فرد را در مقابل حالات روانی منفی محافظت می‌کند، در تقویت حالات هیجانی مثبت نیز نقش دارد. به‌عنوان‌مثال خود شفقتی با احساساتی چون پیوند اجتماعی و رضایت از زندگی مرتبط است (Neff, Rude, & Kirkpatrick, 2007) کسانی که شفقت خود بالاتری دارند، مهارت‌های مقابله هیجانی بیشتری گزارش می‌کنند، در ایجاد تمایز میان احساساتشان و بازسازی خلقی حالات هیجانی منفی توانمندترند (Terry, Leary, & Mehta, 2013). یافته‌های پژوهشی (Yarnell, & Neff, 2013)، نشان داد که افراد دارای شفقت خود بالاتر، در زمینه حل تعارضات میان فردی دارای سازش بیشتری هستند و آشفتگی عاطفی کمتری دارند. شفقت خود پیش‌بینی کننده مناسبی برای رفتارهای ارتباطی مثبت است (Neff & Beretvas, 2013). همچنین (Crocker & Canevello, 2008) در پژوهش خود نشان داند که افراد داری شفقت خود، تمایل به حمایت اجتماعی و تشویق اعتماد میان خود و همسرانشان را دارند افراد دارای شفقت خود بالا می‌توانند به‌طور گسترده نیازهایشان را از طریق آرامش، مهربانی و تعلق برآورده سازند و قادرند آزادی بیشتری در رابطه بدون کنترل اضافی به همسر خود بدهند. مارکس (Marks, 2017) در پژوهش خود نشان داد شفقت خود نقش زیادی در سازگاری زناشویی و سلامت روان‌شناختی زوجین دارد. نتایج پژوهش قزلسفلو، جزایری، بهرامی و محمدی (1395) نشان داد سلامت خانواده اصلی و خرده مقیاس‌های مهربانی با خود، قضاوت در مورد خود، احساسات مشترک انسانی و ذهن آگاهی، توانایی بالایی در پیش‌بینی تعهد زناشویی دارند. همچنین نتایج پژوهش نوری امامزاده و پهلوان (1395) نشان داد شفقت با خود می‌تواند پیش‌بینی کننده میزان تعهد و صمیمت میان زوج‌ها باشد و انعطاف‌پذیری هیجانی و آرامش به‌دست‌آمده از شفقت با خود باعث ارائه‌ی پاسخ‌های سازنده در مقابل تعارضات و مسائل زناشویی می‌شود که نتیجه‌ی آن ارتقاء سلامت روان‌شناختی ارتباط و تعهد و صمیمت است.

یکی دیگر متغیرهای موردبررسی این پژوهش تحمل پریشانی[6] بود. تحمل پریشانی به‌عنوان ظرفیت تجربه و تحمل کردن حالات روان‌شناختی منفی تعریف می‌شود (Williams, Thompson & Andrews, 2013). پریشانی ممکن است، نتیجه فرآیندهای فیزیکی و شناختی باشد، باوجوداین، آن به‌صورت حالت هیجانی تجربه می‌گردد که در بیشتر موارد با تمایل به انجام عملی که باعث رها شدن از تجربه هیجانی می‌شود، مشخص می‌گردد (Zvolensky, Vujanovic, Bernstein, & Leyro, 2010). افرادی که تحمل آشفتگی پایین دارند، اولاً، هیجان در نظر این افراد غیرقابل‌تحمل است و توانایی رسیدگی به پریشانی‌شان را ندارند. دوماً، این افراد وجود هیجان را انکار می‌کنند و از آن احساس شرم و آشفتگی می‌کنند، چون در خود توانایی مقابله با هیجانات را نمی‌بینند. سومین ویژگی تنظیم هیجانی افراد با تحمل پریشانی پایین، تلاش زیاد این افراد برای جلوگیری از بروز هیجانات منفی و خاموشی سریع هیجانات منفی در حال تجربه است (Keough, Riccardi, Timpano, Mitchell, & Schmidt, 2010). همچنین (Tavares & Aassve, 2013) گزارش می‌کنند که پایین بودن توانمندی‌های روان‌شناختی یکی از عوامل اصلی شکست در روابط عاطفی و زناشویی است. پژوهش‌های (Dunham, 2008) و (Mirgain, & Cordova, 2007) نشان دادند که دشواری در تنظیم هیجان و سطح پایین تحمل مشکلات هم در زنان و هم در مردان، با خشنودی زناشویی رابطه منفی دارد.

با توجه به اینکه در دین و فرهنگ ما تعهد زناشویی یک ارزش بسیار عالی است و حساسیت‌های زیادی نسبت به آن وجود دارد و به‌عنوان یکی از عوامل اساسی در پایداری و کیفیت زناشویی شناخته می‌شود ضرورت اقداماتی برای افزایش میزان تعهد زناشویی زوجین مشخص می‌شود اما برای دستیابی به این امر ابتدا باید عوامل تأثیرگذار بر آن را شناسایی نمود تا بتوان اقدامات مناسبی را برای ایجاد، حفظ و افزایش آن در زوج‌ها انجام داد. لذا با توجه به اهمیت تعهد زناشویی و ازآنجایی‌که در ادبیات پژوهشی داخل ایران کمتر به بررسی مؤلفه‌های تأثیرگذار ازجمله تحمل پریشانی و خود شفقتی با تعهد پرداخته‌شده است، این پژوهش با هدف پیش‌بینی تعهد زناشویی بر اساس سبک‌های دل‌بستگی، شفقت به خود و تحمل پریشانی انجام گرفت؛ بنابراین پرسش‌هایی که این پژوهش در پی پاسخگویی به آن‌هاست عبارت‌اند از:

1. آیا میان سبک‌های دل‌بستگی و تعهد زناشویی رابطه وجود دارد؟

2. آیا میان خود شفقتی و تعهد زناشویی رابطه وجود دارد؟

3. آیا میان تحمل پریشانی و تعهد زناشویی رابطه وجود دارد؟

روش پژوهش

روش این پژوهش توصیفی از نوع همبسـتگی اسـت. جامعه آماری زنان مراجعه‌کننده به سراهای محله (پونک، صادقیه، مرزداران، فردوس) شهر تهران در ماه‌های مرداد و شهریور سال 1396 بود. ازآنجایی‌که در پژوهش‌های از نوع همبستگی، حداقل حجم نمونه 50 نفر برای بیان چگونگی رابطه، ضرورت دارد (دلاور،1391)، سعی بر این شد جهت افزایش قدرت تعمیم 120 نفر در پژوهش شرکت داده شوند. نمونه‌گیری به‌صورت در دسترس بود که ابتدا پرسشنامه تعهد زناشویی در میان آن‌ها پخش شد و از میان 193 مراجع کننده به سراهای محله منطقه 5 تهران 123 نفر از زنانی که نمره پایین‌تری (نمره پایین‌تر از 81)  در تعهد زناشویی کسب کرده بودند انتخاب و پرسشنامه‌های سبک دل‌بستگی، خود شفقتی و تحمل پریشانی پخش شد. شرط ورود به پژوهش، زندگی با همسر با حداقل شروع از 3 سال قبل و زندگی باهم در حال حاضر، عدم ابتلا به بیماری‌های روان‌شناختی، داشتن سواد خواندن و نوشتن بود همچنین ملاک‌های خروج شامل عدم تمایل مراجع به ادامه همکاری و ناقص بودن پرسشنامه‌ها بود. پس از انتخاب نمونه‌ی پژوهش، پیش از اجرای پرسشنامه‌ها، اطلاعاتی درباره‌ی موضوع پژوهش تا آنجا که در نتایج پژوهش تأثیرگذار نباشد، به شرکت‌کننده‌ها داده شد و پس از اطمینان از حضور داوطلبانه و پس از توجیهات لازم، شرکت‌کنندگان در پژوهش پرسشنامه‌ها را تکمیل کردند. پس از جمع‌آوری پرسشنامه‌ها تعداد 3 پرسشنامه ناقص بود که از نمونه پژوهش خارج شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه‌های زیر بود:

پرسشنامه تعهد زناشویی[7]. این پرسشنامه میزان پایبندی افراد به همسر و ازدواجشان و ابعاد آن را اندازه‌گیری می‌کند. این آزمون توسط آدامز و جونز (1997) برای مقاصد پژوهشی تهیه و تدوین‌شده و سه بعد تعهد زناشویی را اندازه‌گیری می‌کند؛ این ابعاد عبارت‌اند از: تعهد شخصی[8] (سؤالات: 1، 4، 8، 10، 11، 14، 16، 18، 21، 24، 25، 27، 28، 31، 32، 35، 36، 38 و 44)، تعهد اخلاقی[9] (سؤالات: 3، 6، 9، 13، 20، 22، 23، 26، 29، 30، 34، 37 و 41) و تعهد ساختاری[10] (سؤالات: 2، 5، 7، 12، 15، 17، 19، 33، 39، 40، 42 و 43). آدامز وجونز (1997) در 6 پژوهش مختلف به‌منظور به دست آوردن پایایی و روایی پرسشنامه، آن را روی 417 نفر متأهل، 347 نفر مجرد و 46 نفر مطلقه اجرا کردند. در این مطالعات همبستگی هر سؤال با نمره کل آزمون بالا و معنی‌دار بود و به‌طورکلی ابعاد این پرسشنامه از بیشترین حمایت تجربی و نظری برخوردار بود. آدامز و جونز (1997) میزان پایایی هر یک از مقیاس‌های این آزمون را بر روی نمونه مذکور به این شرح زیردست آوردند: تعهد شخصی، 91/0؛ تعهد ساختاری، 86/0؛ تعهد اخلاقی، 89/0 (قنبری هاشم‌آبادی و همکاران، 1390). در مطالعه‌ای مقدماتی توسط عباسی (1388) روایی محتوایی این آزمون مورد تأیید قرار گرفت. هر سؤال آزمون دارای یک مقیاس 5 درجه‌ای: کاملاً مخالفم، مخالفم، نظری ندارم، موافقم و کاملاً موافقم است که به هر گزینه نمره‌ای میان 1 تا 5 تعلق می‌گیرد. به گزینه کاملاً موافقم نمره 5 و به گزینه کاملاً مخالفم نمره 1 داده می‌شود. اکثر سؤالات پرسشنامه به شکل مستقیم نمره‌گذاری می­شود و تنها سؤالات 11، 12، 16، 23، 28، 29، 30، 32، 34، 35، 36 و 38 به‌طور معکوس نمره‌گذاری می­گردند. دامنه کلی نمرات افراد میان 1 تا 172 نمره است و نمره بالاتر در این آزمون، بالا بودن تعهد کلی زوجین را نشان می‌دهد (محمدی، 1392).

مقیاس تحمل پریشانی[11].  این مقیاس، یک شاخص خود سنجی تحمل پریشانی هیجانی است که توسط سیمونز و گاهر (Simons & Gaher, 2005) ساخته‌شده است. این مقیاس دارای 15 گزینه است که 4 خرده مقیاس آن به عناوین تحمل[12]، جذب[13]، ارزیابی[14] و تنظیم[15]  است که تحمل پریشانی را بر اساس توانمندی فرد برای تحمل پریشانی هیجانی، ارزیابی ذهنی پریشانی، میزان توجه به هیجانات منفی در صورت وقوع و اقدام‌های تنظیم‌کننده برای تسکین حالت پریشانی موردسنجش قرار می‌دهند. تحمل (تحمل پریشانی هیجانی): با سؤالات ۱، ۳ و ۵ اندازه‌گیری می‌شود. جذب (جذب شدن به‌وسیله هیجانات منفی): با سؤالات ۲، ۴ و ۱۵ اندازه‌گیری می‌شود. ارزیابی (برآورد ذهنی پریشانی): با  سؤالات  ۶، ۷، ۹، ۱۰، ۱۱ و ۱۲ اندازه‌گیری می‌شود. تنظیم (تنظیم تلاش‌ها برای تسکین پریشانی): با سؤالات ۸، ۱۳ و ۱۴  اندازه‌گیری می‌شود. گزینه‌های این مقیاس بر اساس مقیاس لیکرت نمره گزاری می‌شوند، نمره یک بله معنای توافق کامل با گزینه موردنظر و نمره 5 بله معنای عدم توافق کامل با گزینه موردنظر است. ضرایب آلفا برای این خرده مقیاس‌ها به ترتیب 72/0، 82/0، 78/0، 70/0 و برای کل مقیاس 82/0 به‌دست‌آمده است. همبستگی درون طبقه‌ای پس از گذشت شش ماه، 61/0 بود. در پژوهش اندامی خشک (1392) آلفای کرونباخ کل مقیاس 86/0 به دست آمد. عزیزی، میرزایی و شمس (1389) نیز، میزان آلفای کرونباخ این پرسش‌نامه را 67/0 و اعتبار باز آزمایی این پرسشنامه را نیز 79/0 گزارش کردند.

پرسشنامه سبک دل‌بستگی[16] بزرگ‌سالان‌ هازن و شیور[17]. این مقیاس یک آزمون 15 سؤالی است و سه سبک دل‌بستگی ایمن[18]، اجتنابی[19] و دوسوگرا[20] را در مقیاس 5 درجه‌ای لیکرت (1 =خیلی کم تا 5=خیلی زیاد) می‌سنجد. هر مقیاس دارای 5 سؤال است. سؤال 1 تا 5 سبک دل‌بستگی اجتنابی، سؤالات 6 تا 10 سبک دل‌بستگی ایمن و سؤالات 11 تا 15 سبک دل‌بستگی دو سو گرا را می‌سنجد. ضرایب همبستگی میان نمره‌های یک نمونه 300 نفری از آزمودنی‌ها در دو نوبت با فاصله چهار هفته برای سنجش باز آزمایی محاسبه شد. این ضرایب در مورد سبک‌های دل‌بستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا برای کل آزمودنی‌ها به ترتیب 87/0،83/0،84/0 محاسبه شد که نشانه اعتبار باز آزمایی رضایت‌بخش مقیاس است (بشارت، 1385). روایی محتوایی مقیاس دل‌بستگی بزرگ‌سال با سنجش ضریب‌های همبستگی میان نمره‌های پانزده نفر از متخصصان روانشناسی موردبررسی قرار گرفت. ضرایب توافق کندال برای سبک‌های دل‌بستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا به ترتیب 80/0،61/0 و 57/0 به دست آمد (بشارت،1391). همچنین وفائیان (1385) روایی هم‌زمان این پرسش‌نامه را با مصاحبه ساختاریافته ماین برای دل‌بستگی بزرگ‌سالان به ترتیب، ایمن (79/.)، ناایمن اجتنابی (84/.) و ناایمن دوسوگرا (87/.) گزارش کرده است.

پرسشنامه خودشفقتی. این پرسشنامه توسط نف (2003) ساخته شد. شامل 26 گویه است و به‌صورت لیکرت 1 (تقریباً هرگز) تا 5 (تقریباً همیشه) نمره‌گذاری می‌شود. پرسشنامه خود شفقتی داری سه مؤلفه دوقطبی مهربانی با خود[21] در برابر قضاوت در مورد خود[22]، انسانیت مشترک[23] در مقابل انزوا[24]، ذهن آگاهی[25] در مقابل همانندسازی افراطی[26]، است. میانگین نمرات 6 مؤلفه با هم جمع می‌شود و یک نمره خود شفقتی کل به دست می‌آید. مؤلفه اول: مهربانی در برابر قضاوت درباره خود شامل سؤالات 5، 12،19،23 و 26 نشان مهربانی با خود و سؤالات 1، 8، 11، 16 و 21 نشان‌دهنده قضاوت درباره خود است. مؤلفه دوم انسانیت مشترک در برابر انزوا که سؤالات 3، 7، 10 و 15 نشان‌دهنده انسانیت مشترک و سؤالات 4، 13، 18 و 25 نشان‌دهنده انزوا است. مؤلفه سوم به هشیاری در مقابل همانندسازی افراطی سؤالات 9، 14،17 و 22 نشان‌دهنده به هشیاری و سؤالات 2، 6، 20 و 24 نشان‌دهنده همانندسازی افراطی است. ضریب پایایی باز آزمایی 93/0 به دست آمد. پایایی این پرسشنامه نیز توسط نف (Neff, 2003) که با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ انجام شد 93/0 گزارش‌شده است. در تحقیق ابوالقاسمی، تقی پور و نریمانی (1392) ضریب آلفای کرونباخ به‌دست‌آمده 81/0 بود. همچنین در پژوهش امان الهی، تردست و اصلانی (1395) پایایی خرده مقیاس خود مهربانی، خود قضاوتی، انسانیت مشترک، انزوا، ذهن- آگاهی و شناخت بیش‌ازحد و همچنین کل پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ به ترتیب ضرایب 76/0، 72/0، 73/0، 48/0، 83/0، 60/0 و 62/0 به دست آمد.

روند اجرای پژوهش

 پس از هماهنگی‌های لازم با سراهای محله جهت اجرای پژوهش ابتدا با توضیح هدف پژوهش و کسب رضایت، پژوهشگر پرسش‌نامه‌ها را توزیع و در طول پاسخ آزمودنی‌ها حضور فعال داشت که در صورت لزوم به پرسش‌های آزمودنی‌ها پاسخ دهد. همچنین به شرکت‌کنندگان در فرایند پژوهش جهت محرمانه ماندن نتایج پرسشنامه‌ها اطمینان داده شد. پس از جمع‌آوری اطلاعات جهت تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی (محاسبه میانگین، انحراف معیار) استفاده شد. داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS و با استفاده از آزمون‌های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام تحلیل شدند. برای تعیین تأثیر هریک از متغیرهای سبک‌های دل‌بستگی، خود شفقتی، تحمل پریشانی بـر واریـانس تعهد زناشـویی؛ سبک‌های دل‌بستگی، خود شفقتی و تحمل پریشانی به‌عنوان متغیرهای پیش‌بین و تعهد زناشویی به‌عنوان متغیـر ملاک وارد معادله رگرسیون شدند.

اخلاق پژوهش

پژوهشـگران ابتدا به شرکت‌کنندگان به‌صورت کامل از جنبه‌های مختلف پژوهش و هدف  از آن توضیحاتی ارائه دادند. رضایت آزمودنی‌ها برای شرکت در پژوهش از آن‌ها گرفته شد همچنین به آزمودنی‌ها این اطمینان داده شد که اطلاعات گرفته‌شده از آن‌ها به‌صورت محرمانه خواهد بود.

یافته‌های پژوهش

ازنظر خصوصیات جمعیت شناختی 6/26 درصد از جامعه پژوهش در گروه سنی 20 تا 30 سال،2/44 درصد 31 تا 40 سال و 1/29 درصد 41 تا 50 سال بوده‌اند. مدت‌زمان ازدواج 83/55 درصد از آزمودنی‌ها زیر 7 سال، 16/29 درصد در میان 8 تا 11 سال و 15 درصد بالای 11 سال بود که ازدواجشان می‌گذشت. از میان آزمودنی‌ها 83/60 خانه‌دار و 16/39 درصد شاغل بودند.

جدول 1. یافته‌های توصیفی متغیرهای پژوهش

مقیاس

تعداد

میانگین

انحراف معیار

سبک ایمن

120

05/16

55/2

سبک ناایمن

120

93/14

53/2

سبک دوسوگرا

120

80/13

62/2

تحمل پریشانی هیجانی

120

80/8

72/1

جذب شدن

120

31/9

74/1

برآورد ذهنی پریشانی

120

04/10

98/1

تنظیم تلاش‌ها

120

25/9

92/1

مهربانی با خود

120

07/14

05/2

قضاوت در مورد خود

120

26/14

03/2

انسانیت مشترک

120

74/14

99/1

انزوا

120

16/15

09/2

بهشیاری

120

81/13

15/2

همانندسازی افراطی

120

02/15

19/2

تعهد زناشویی

120

44/69

88/6

به‌منظور بررسی این سؤال که کدام‌یک از مؤلفه‌های سبک‌های دل‌بستگی، تحمل پریشانی و خود شفقتی می‌تواند نقش مؤثری در پیش‌بینی تعهد زناشویی ایفا کند از روش رگرسیون خطی چندگانه استفاده گردید. پس از بررسی برقراری مفروضه‌های اصلی تحلیل رگرسیون چندمتغیری (نرمال بودن، عدم وجود هم خطی میان متغیرهای پیش‌بین و استقلال خطاها)، مدل مورد آزمون قرار گرفت.

یکی از مفروضات رگرسیون عدم وجود اثر هم خطی میان متغیرهای مستقل است. شاخص‌های تحمل واریانس و تورم واریانس این فرضیات را چک می‌کنند. مقدار شاخص تلورانس میان صفر و یک است. به ازای هر متغیر مستقل یک مقدار برای این شاخص وجود دارد، اگر مقدار این شاخص به یک نزدیک باشد نشان از این است که این متغیر با بقیه‌ی متغیرهای مستقل اثر هم خطی ندارد و اگر به صفر نزدیک باشد عکس این حالت را نشان می‌دهد. هم‌چنین شاخص VIF نیز در صورتی نشان از تائید عدم وجود اثر هم خطی میان متغیرهای مستقل را نشان می‌دهد که مقداری کمتر از 2 اختیار کند.

جدول 2. شاخص‌ تحمل واریانس و عامل تورم واریانس

شاخص‌های هم خطی چندگانه

متغیرهای پیش‌بین

تلورانس

VIF

سبک‌های دل‌بستگی

80/0

22/1

تحمل پریشانی

78/0

27/1

خود شفقتی

94/0

06/1

همان‌طور که مشاهده می‌شود تمامی اعداد نشان از عدم وجود اثر هم خطی شدید میان متغیرهای پیش‌بین است.

از دیگر مفروضات رگرسیون استقلال خطاها است که باید فرض وجود همبستگی بین خطاها رد شود. برای چک کردن این فرض می‌توان از آماره دوربین واتسون استفاده کرد. برای تائید این فرض لازم است که مقدار این اماره در بازه 5/1 تا 5/2 قرار داشته باشد. در این پژوهش این آماره برابر با 92/1 شده است که حاکی از صادق بودن این پیش‌فرض است.

همچنین نتایج آزمون کولموگروف اسمیرنوف نشان داد توزیع همه‌ی متغیرها نرمال است (p>0.05).

جدول 3. آزمون کولموگروف اسمیرنوف تک نمونه‌ای

مقیاس

z

Sig

سطح معنی‌داری

سبک ایمن

83/0

51/0

05/0

سبک ناایمن

22/1

09/0

05/0

سبک دوسوگرا

95/0

32/0

05/0

تحمل پریشانی هیجانی

97/0

39/0

05/0

جذب شدن

11/1

13/0

05/0

برآورد ذهنی پریشانی

24/1

09/0

05/0

تنظیم تلاش‌ها

07/1

19/0

05/0

مهربانی با خود

21/1

11/0

05/0

قضاوت در مورد خود

25/1

09/0

05/0

انسانیت مشترک

89/0

40/0

05/0

انزوا

24/1

09/0

05/0

بهشیاری

08/1

19/0

05/0

همانندسازی افراطی

20/1

11/0

05/0

تعهد زناشویی

24/1

09/0

05/0

پس از تائید پیش‌فرض‌ها مدل رگرسیون مورد آزمون قرار گرفت.

جدول 4. تحلیل رگرسیون پیش‌بینی تعهد زناشویی از طریق مقیاس‌های پیش‌بین پژوهش

مدل

مجموع مجذورات

درجه آزادی

میانگین مجذورات

F

R

R2

 

R2adj

 

sig

رگرسیون

48/34478

13

19/2652

04/36

90/0

82/0

79/0

001/0

باقیمانده

98/7798

106

57/73

 

 

 

 

 

کل

47/42227

119

 

 

 

 

 

 

همان‌گونه که در جدول 4 مشاهده می‌شود سطح معنی‌داری کمتر از 05/0 شده است و نشان از معنی‌دار بودن مدل رگرسیون در سطح 95 درصد اطمینان است. شاخص R2adj«ضریب تعیین چندگانه اصلاح‌شده» نشان می‌دهد که مؤلفه‌های پیش‌بین پژوهش 82 درصد توانایی پیش‌بینی تعهد زناشویی را دارند و 18 درصد باقیمانده مربوط به خطای پیش‌بینی است.

شاخص R2adj (ضریب تعیین تصحیح‌شده) توانایی پیش‌بینی متغیر وابسته را توسط متغیرهای پیش‌بین در جامعه بررسی می‌کند درواقع با کمی تعدیل، نمونه را به همه جامعه بسط می‌دهد. مقدار این ضریب در این پژوهش  79/0 شده است، یه عبارت دیگر متغیرهای پیش‌بین 79 درصد توانایی پیش‌بینی خود تعیین گری را دارند.

با توجه به معنی‌دار بودن کل مدل به‌منظور بررسی اینکه کدام متغیر یا متغیرها تأثیر معنی‌دار در مدل‌دارند از آزمون t استفاده می‌شود.

جدول 5. ضرایب استاندارد، غیراستاندارد و آماره تی متغیرهای واردشده در معادله رگرسیون

متغیرپیش‌بین

ضرایب رگرسیون

t آماره

sig

سطح معنی‌داری

استاندارد نشده

استانداردشده

مقدار ثابت

64/38

 

2/12

001/0

05/0

سبک ایمن

39/3

40/0

4/5

001/0

05/0

سبک ناایمن

02/1-

26/0-

82/2-

005/0

05/0

سبک دوسوگرا

40/1-

07/0-

11/1-

26/0

05/0

تحمل پریشانی هیجانی

14/2

21/0

69/3

001/0

05/0

جذب شدن

58/0

06/0

11/1

26/0

05/0

برآورد ذهنی پریشانی

72/1

19/0

96/3

001/0

05/0

تنظیم تلاش‌ها

71/1

18/0

95/3

001/0

05/0

مهربانی با خود

41/3

31/0

76/5

001/0

05/0

قضاوت در مورد خود

05/0

01/0

09/0

001/0

05/0

انسانیت مشترک

12/2

22/0

84/4

001/0

05/0

انزوا

09/2

21/0

03/4

001/0

05/0

بهشیاری

20/2

22/0

84/3

001/0

05/0

همانندسازی افراطی

05/0

01/0

07/0

94/0

05/0

نتایج جدول 5 نشان می‌دهد با توجه به مقادیر به‌دست‌آمده از آزمون t، سبک ایمن، سبک ناایمن، ابعاد تحمل پریشانی (به‌جز جذب شدن به‌صورت منفی) و ابعاد خود شفقتی (به‌جز قضاوت در مورد خود و همانندسازی افراطی) با تعهد زناشویی در سطح 5 درصد رابطه معنی‌دار دارند (p<0.05)

مثبت بودن ضرایب بتا درواقع نشان‌دهنده این است که با افزایش میزان سبک ایمن، تحمل پریشانی و خود شفقتی، میزان تعهد زناشویی نیز افزایش می‌یابد.

بحث و نتیجه‌گیری

هدف از پژوهش حاضر پیش‌بینی تعهد زناشویی بر اساس سبک‌های دل‌بستگی، شفقت به خود و تحمل پریشانی بود. یافته‌ها نشان داد که میان سبک‌های دل‌بستگی و تعهد زناشویی رابطه معنی‌دار وجود دارد. یافته‌های این پژوهش مبنی بر ارتباط سبک‌های دل‌بستگی و تعهد زناشویی همسو با یافته‌های Wearden, Peters, Berry, Barrowclough & Liversidge, 2008;  Banse, 2004; Shaver, Schachner & Mikulincer, 200; اصلانی، عبدالهی و امان الهی (1396) و قنبری و همکاران (1390) بود. نتایج پژوهش اصلانی، عبدالهی و امان الهی (1396) نشان داد در یک رابطه‌ی زناشویی میزان تمایزیافتگی و احساس گناه هر یک از زوجین و نوع سبک دل‌بستگی که در افراد شکل‌گرفته در تعهد زناشویی آن‌ها به زندگی مشترکشان مؤثر است. پژوهش (Lopez, Riggs, Pollard & Hook, 2011) نشان داد که زوج‌های ایمن مراقبت بیشتری را در تعاملات زوجی نسبت به همسرشان نشان می‌دهند که در مواجهه با خطر و احساس امنیت مؤثر است هم‌چنین بزرگ‌سالان دارای سبک دل‌بستگی اضطرابی/ دوسوگرا کمتر به داشتن دیدگاهی مثبت در مورد خود گرایش دارند. آن‌ها اغلب در مورد ارزش خود به‌عنوان یک همسر شک دارند و خود را برای فقدان پاسخگویی از سوی همسرشان سرزنش می‌کنند. در تبیین این یافته‌ها این‌گونه می‌توان گفت که فرد دارای دل‌بستگی ایمن احساس می‌کند که ارزشمند بوده و ارزش مراقبت شدن و توجه از سوی دیگری را دارا هست. بزرگ‌سالان با سبک دل‌بستگی ایمن تمایل دارند تا روابط رمانتیکشان را به‌صورت شاد و مورد اعتماد توصیف کنند (Cann, Norman, Welbourne, & Calhoun, 2008). آن‌ها قادرند که نسبتاً آسان به دیگران نزدیک شوند و تمایل دارند که در تعامل حمایت از شریک زندگی‌شان راحت باشند. شریک‌های زندگی ایمن انتظار دارند که احساسات رمانتیک در جریان یک رابطه فراز و نشیب داشته باشد و راجع به ترک شدن بیش‌ازحد نگران نیستند (قنبری و همکاران، 1390). شریکان زندگی ایمن گرایش دارند تا تجارب رابطه‌شان را بیشتر به‌صورت مثبت توصیف کنند. با توجه با توضیحات داده‌شده طبیعی به نظر می‌رسد که افراد دارای سبک دل‌بستگی ایمن دارای تعهد شخصی بالایی نسبت به همسر خود و ازدواجشان باشند. افرادی که سطوح بالاتری از دل‌بستگی اجتنابی دارند اهمیت روابط صمیمی و نیاز به نزدیکی را انکار می‌کنند. درنتیجه، سیستم دل‌بستگی در این افراد غیرفعال می‌شود و در روابطشان به دنبال حمایت از همسر نیستند توانایی شفاف‌سازی و دادن معنا بـه موقعیت آسیب‌زا، تحمل آن را آسان‌تر می‌کند و این در حالی اسـت کـه بـه نظـر می‌رسد افراد با سبک دل‌بستگی ایمن مشـکلات را به‌گونه‌ای مثبت تفسیر می‌کنند و سعی دارند تا به‌سرعت، معنایی برای آن بیابند. سـبک دل‌بستگی ایمن از طریق ایجـاد رابطـه منطقـی و باکیفیت در خانواده‌ها و همچنین انجام تعاملات حمایتی حـین تـنش، سرسختی بالاتر خانواده را موجب خواهد شد همچنین افراد اجتنابی در مقایسه با افراد ایمن در موقعیت‌های تنش‌زا بـر همسرانشان به‌عنوان منـابعی مطمـئن در موقعیت‌های پـرتنش کمتر تکیه‌دارند و از دوری گزینی به‌عنوان مقابله استفاده می‌کنند.

نتایج این پژوهش همچنین نشان داد که خود شفقتی با تعهد زناشویی رابطه معنی‌دار دارد. این یافته‌ها با یافته‌های Neff & Beretvas, 2013، Crocker & Canevello, 2008 و Marks, 2017، قزلسفلو، جزایری، بهرامی و محمدی (1395)، نوری امامزاده و پهلوان (1395) همسو بود. Crocker & Canevello, 2008 در پژوهش خود نشان داد که افراد داری شفقت خود، تمایل به حمایت اجتماعی و تشویق اعتماد میان خود و همسرانشان را دارند افراد دارای شفقت خود بالا می‌توانند به‌طور گسترده نیازهایشان را از طریق آرامش، مهربانی و تعلق برآورده سازند و قادرند آزادی بیشتری در رابطه بدون کنترل اضافی به همسر خود بدهند. همچنین نتایج پژوهش نوری امامزاده و پهلوان (1395) نشان داد شفقت با خود می‌تواند پیش‌بینی کننده میزان تعهد و صمیمت میان زوج‌ها باشد و انعطاف‌پذیری هیجانی و آرامش به‌دست‌آمده از شفقت با خود باعث ارائه‌ی پاسخ‌های سازنده در مقابل تعارضات و مسائل زناشویی می‌شود که نتیجه‌ی آن ارتقاء سلامت روان‌شناختی ارتباط و تعهد و صمیمت است. نتایج این پژوهش را این‌گونه می‌توان تبیین کرد که خود شفقتی از یک‌سو نشخوار فکری را کاهش می‌دهد و از سوی دیگر توانایی مقابله با موقعیت‌های دشوار را در فرد بالا می‌برد و همین دو خصیصه‌ی مربوط به خود شفقتی باعث می‌شود فرد زمانی که موقعیت‌های دشوار را تجربه می‌کند با انعطاف‌پذیری به موقعیت واکنش نشان دهد و دچار پریشانی‌های عاطفی نشود. زمانی که فرد بتواند به‌طور متعادلی به احساسات منفی‌اش توجه کند، یعنی نه آن احساسات را سرکوب کند و نه به‌طور کامل در آن‌ها غرق شود به‌گونه‌ای که آن احساسات را با خودش به سراسر زندگی‌اش بکشاند و همچنین توانایی این را داشته باشد که احساساتش را با وضوح بیشتر، چشم‌انداز بزرگ‌تر و قضاوت منصفانه‌تر ببیند خواهد توانست که سختی‌های زندگی را به‌عنوان تجربه‌ای در زندگی بپذیرد و همین پذیرش مانع بروز لغزش در او شود. در ارتباط با تأثیر شفقت به خود و سطح تعهد زناشویی می‌توان گفت که انعطاف‌پذیری هیجانی و آرامش به‌دست‌آمده از شفقت به خود باعث ارائه پاسخ‌های سازنده در مقابل تعارضات زندگی می‌شود که نتیجه آن بهبود روابط زوجین، تعهد و صمیمیت است و کسانی که شفقت به خود بالاتری دارند به شکل مؤثرتری می‌توانند نیاز خود به تداوم ارتباط و حفظ خودمختاری و اعطای آزادی به شریک خود را تنظیم نمایند که درنتیجه آن میزان صمیمیت و رضایت زناشویی و درنتیجه تعهد زناشویی افزایش می‌یابد (Marks, 2017).

 کسانی که شفقت خود بالایی دارند ازآنجاکه با سختگیری کمتر، خودشان را مـورد قضاوت قرار می‌دهند، وقـایع منفی در زنـدگی را راحت ترمی پذیرند و خودارزیابی‌ها و واکنش‌هایشان دقیق‌تر و بیشتر بر پایه‌ی عملکرد واقعی‌شان است، چراکه قضاوت خود در این افراد نه به سـمت یـک خود انتقادی اغراق‌آمیز میل می‌کند و نه بـه سـمت یک تورم خود دفاعی. اگرچه شفقت به خود متغیری شخصی است اما می‌توانند ارتباط نیرومندی با روابط میان فردی نظیر تعهد و صمیمیت ایفا کند و کسانی که میزان بالایی از شفقت به خود برخوردارند بیشتر پذیرا و صمیمی با شریک خود و متعهد به رابطه زناشویی می‌باشند (Neff,2013).

از دیگر نتایج پژوهش معنی‌داری رابطه تحمل پریشانی با تعهد زناشویی بود. بدین معنی که هرچه افراد سطح تحمل پریشانی بالاتری داشتند تعهد زناشویی بالاتر و هرچه تحمل پریشانی پایین‌تری داشتند تعهد زناشویی کمتری داشتند. یافته‌های این پژوهش همسو با یافته‌های (Dunham, 2008، Mirgain& Cordova, 2007،  Tavares & Aassve, 2013) بود. Tavares & Aassve (2013) گزارش می‌کنند که پایین بودن توانمندی‌های روان‌شناختی یکی از عوامل اصلی شکست در روابط عاطفی و زناشویی است. در تبیین یافته‌های این پژوهش این‌گونه می‌توان گفت که افرادی که تحمل پریشانی آن‌ها بالاست بهتر می‌توانند با اضطراب ناشی از استرس ادراک‌شده کنار بیایند. هم‌چنین، به‌احتمال زیاد از هیجانات مثبت برای روبه‌رو شدن با تجارب سخت استفاده می‌کنند زنانی که نمی‌توانند فشارهای زندگی و زناشویی را به‌صورت منطقی مدیریت کنند و به‌جای پذیرش مسائل و تمرکز بر مشکلات برای یافتن راه‌حل بهتر از شیوه‌های اجتنابی و کمتر استرس‌زا استفاده می‌کنند، به‌احتمال‌زیاد با شدت گرفتن فشارها و استرس‌های زندگی زناشویی، احساس درماندگی می‌کنند و قدرت کمتری برای تحمل این پریشانی‌ها از خود نشان می‌دهند که باعث افزایش شیوه‌های اجتنابی برخورد با مسائل در این افراد می‌شود که پیامدهای منفی زیادی برای آن‌ها به همراه دارد. افراد با تحمل پریشانی پایین در یک تلاش غلط برای مقابله با هیجانات منفی خود درگیر بی‌نظمی رفتاری می‌شوند به نظر می‌رسد تحمل پایین این افراد آن‌ها را مجبور بـرای یـافتن راهی فوری برای خلاصی از هیجانات می‌کند و مشکلات زناشویی و زندگی باعث گرایش فرد به روابط دیگر جهت فرار از مشکلات و اجتناب از آن‌ها است.

محدودیت‌ها و پیشنهادها

پژوهش حاضر مانند سایر پژوهش‌ها با محدودیت‌هایی روبرو بود و با توجه به اینکه پژوهش در شهر تهران اجراشده است و در آن از روش نمونه‌گیری در دسترس استفاده شد و بافت فرهنگی در این زمینه می‌تواند تأثیرگذار باشد باید در تعمیم نتایج جانب احتیاط را رعایت کرد. مشاوران خانواده و سایر متخصصان ذی‌ربط لازم است تأثیرات متغیرهای مختلف روان‌شناختی در ارتباط زناشویی زوجین جهت تقویت تعهد زناشویی آن‌ها در نظر بگیرند و از طریق بـالا بـردن سـطح توانمندی‌های روان‌شناختی زوجین بـه ارتقا کیفیت زندگی زناشویی آن‌ها کمک کنند. همچنین نتایج حاصل از این پژوهش را می‌توان برای مشاوره پیش از ازدواج به کاربست و سطوح متغیرها را در کسانی که جهت مشاوره پیش از ازدواج حضور می‌یابند شناسایی کرد و در آن زمینه جلسات مشاوره یا پیشنهاد‌هایی به آن‌ها ارائه داد.

تصریح درباره عدم تعارض منافع

نویسندگان متعهد می‌شوند که پژوهش حاضر هیچ‌گونه تضاد منافعی ندارد. همچنین نویسندگان  دارای هیچ‌گونه جایگاه یا شرایط ویژه‌ای که این جایگاه و شرایط با پژوهش و برآیندهای آن رابطه داشته باشد، نمی‌باشند و نیز دارای هیچ‌گونه ارتباط با شخص یا مراکزی که بر اهداف پژوهش تأثیرگذار باشند، نمی‌باشند. افزون بر آن برآیندهای پژوهش هیچ‌گونه سود اقتصادی برای نویسندگان نداشته است.

سپاسگزاری

 پژوهشگران از همکاری مشاوران سرای محله‌های پونک، صادقیه، مرزداران و فردوس و تمامی آزمودنی‌هایی که ما را در اجرای این پژوهش یاری کمال تشکر و قدردانی را دارند.



[1]. commitment

[2]. attraction & agreement

[3]. marital commitment

[4]. attachment styles

[5]. self-compassion

[6]. distress tolerance

[7]. marital commitment questionnaire

[8]. personal commitment

[9]. moral commitment

[10]. structural commitment

[11]. distress tolerance scale (DTS)

[12]. tolerance

[13]. absorption

[14]. appraisal

[15]. regulation

[16]. attachment style questionnaire (AAI)

[17]. Hazan & Shaver

[18]. secure

[19]. avoidant

[20]. ambivalent

[21]. self-kindness

[22]. self-judgment

[23]. common humanity

[24]. isolation

[25]. mindfulness

[26]. over-identified

 
Adams, J. M., & Jones, W. H. (1997). The conceptualization of marital commitment: An integrative analysis. Journal of personality and social psychology72(5), 1177.
Allen, E. S., Rhoades, G. K., Stanley, S. M., & Markman, H. J. (2011). On the home front: Stress for recently deployed Army couples. Family process50(2), 235-247.
Banse, R. (2004). Adult attachment and marital satisfaction: Evidence for dyadic configuration effects. Journal of Social and Personal Relationships21(2), 273-282.
Bogaerts, S., Daalder, A. L., Van Der Knaap, L. M., Kunst, M. J., & Buschman, J. (2008). Critical incident, adult attachment style, and posttraumatic stress disorder: A comparison of three groups of security workers. Social Behavior and Personality: an international journal36(8), 1063-1072.
Byrd, S. (2009). The social construction of marital commitment. Journal of Marriage and Family71(2), 318-336.
Cann, A., Norman, M. A., Welbourne, J. L., & Calhoun, L. G. (2008). Attachment styles, conflict styles and humour styles: Interrelationships and associations with relationship satisfaction. European journal of personality22(2), 131-146.
Chapman, G. (2010). The 5 love languages of teenagers: The secret to loving teens effectively. Moody Publishers.
Crocker, J., & Canevello, A. (2008). Creating and undermining social support in communal relationships: the role of compassionate and self-image goals. Journal of personality and social psychology95(3), 555.
Dunham, S. M. (2008). Emotional skillfulness in African American marriage: Intimate safety as a mediator of the relationship between emotional skillfulness and marital satisfaction (Doctoral dissertation, University of Akron).
Ehrenberg, M. F., Robertson, M., & Pringle, J. (2012). Attachment style and marital commitment in the context of remarriage. Journal of Divorce & Remarriage53(3), 204-219.
Germer, C. K., & Neff, K. D. (2013). Self compassion in clinical practice. Journal of clinical psychology69(8), 856-867.
Goodfriend, W., & Agnew, C. R. (2008). Sunken costs and desired plans: Examining different types of investments in close relationships. Personality and Social Psychology Bulletin34(12), 1639-1652.
Hui, S. K. A., Lindsey, C. R., & Elliott, T. R. (2007). Church attendance and marital commitment beliefs of undergraduate women. Journal of applied social psychology37(3), 501-514.
John, N. A., Seme, A., Roro, M. A., & Tsui, A. O. (2017). Understanding the meaning of marital relationship quality among couples in peri-urban Ethiopia. Culture, health & sexuality19(2), 267-278.
Keough, M. E., Riccardi, C. J., Timpano, K. R., Mitchell, M. A., & Schmidt, N. B. (2010). Anxiety symptomatology: The association with distress tolerance and anxiety sensitivity. Behavior Therapy41(4), 567-574.
Lopez, J. L., Riggs, S. A., Pollard, S. E., & Hook, J. N. (2011). Religious commitment, adult attachment, and marital adjustment in newly married couples. Journal of Family Psychology25(2), 301.
Marks, O. M. (2017). Self-Compassion and Marital Satisfaction (Doctoral dissertation, Regent University).
Masters, A. (2008). Marriage, commitment and divorce in a matching model with differential aging. Review of Economic Dynamics11(3), 614-628.
Mirgain, S. A., & Cordova, J. V. (2007). Emotion skills and marital health: the association between observed and self–reported emotion skills, intimacy, and marital satisfaction. Journal of Social and Clinical Psychology26(9), 983-1009.
Neff, K. (2003). Self-compassion: An alternative conceptualization of a healthy attitude toward oneself. Self and identity2(2), 85-101.
Neff, K. D. (2011). Self-compassion, self-esteem, and well-being. Social and personality psychology compass5(1), 1-12.
Neff, K. D., & Beretvas, S. N. (2013). The role of self-compassion in romantic relationships. Self and Identity12(1), 78-98.
Neff, K. D., Rude, S. S., & Kirkpatrick, K. L. (2007). An examination of self-compassion in relation to positive psychological functioning and personality traits. Journal of Research in Personality41(4), 908-916.
Olson, J. R., Goddard, H. W., & Marshall, J. P. (2013). Relations among risk, religiosity, and marital commitment. Journal of Couple & Relationship Therapy12(3), 235-254.
Shaver, P. R., Schachner, D. A., & Mikulincer, M. (2005). Attachment style, excessive reassurance seeking, relationship processes, and depression. Personality and Social Psychology Bulletin31(3), 343-359.
Simons, J. S., & Gaher, R. M. (2005). The Distress Tolerance Scale: Development and validation of a self-report measure. Motivation and Emotion29(2), 83-102.
Tang, C. Y., & Curran, M. A. (2013). Marital commitment and perceptions of fairness in household chores. Journal of Family Issues34(12), 1598-1622.
Tavares, L. P., & Aassve, A. (2013). Psychological distress of marital and cohabitation breakups. Social science research42(6), 1599-1611.
Terry, M. L., Leary, M. R., & Mehta, S. (2013). Self-compassion as a buffer against homesickness, depression, and dissatisfaction in the transition to college. Self and Identity12(3), 278-290.
Wearden, A., Peters, I., Berry, K., Barrowclough, C., & Liversidge, T. (2008). Adult attachment, parenting experiences, and core beliefs about self and others. Personality and Individual Differences44(5), 1246-1257.
Williams, A. D., Thompson, J., & Andrews, G. (2013). The impact of psychological distress tolerance in the treatment of depression. Behaviour research and therapy51(8), 469-475.
Yarnell, L. M., & Neff, K. D. (2013). Self-compassion, interpersonal conflict resolutions, and well-being. Self and Identity12(2), 146-159.
Zvolensky, M. J., Vujanovic, A. A., Bernstein, A., & Leyro, T. (2010). Distress tolerance: Theory, measurement, and relations to psychopathology. Current Directions in Psychological Science19(6), 406-410.
References (In Persian)
Abolghasemi, A., Taghipour, M., & Narimani, M. (2012). The relationship of type" D" personality, self-compassion and social support with health behaviors in patients with coronary heart disease. Quarterly Journal of Health Psychology1, 5-19.
Amanollahi, A., Tardast, K., & Aslani, K. (2016). Prediction of Depression Based on Components of self- Compassion in Girl Students with Emotional Breakdown Experience in Ahvaz Universities. Journal of Clinical Psychology.8 (2): 77-89.
Andami khoshk, A. R. (2013).The Mediating Role of resilience in the relationship between cognitive emotion regulation and distress tolerance with life satisfaction.Master’s Thesis. Allameh Tabataba'i University.Tehran.
Aslani, K., abdollahi,   N., & Amanollahi A. (2017). The relationship between attachment style and marital commitment with the mediation of differentiation of self and feeling of guilt on female married students in Ahvaz. Journal of counseling research. 15 (61):191-220.
Besharat, M. A. (2006).The Relationship between parenting style and adolescents aggression. Journal of Social Sciences.3 (4): 21-33.
Besharat, M.A. (2012). The mediating role of defense mechanisms in the relationship between attachment styles and Alexithymia. Journal of Applied Psychology. 6(1): 7-22.
Ghanbari, H. B. A., Hatamy, A., Esmaili, M., & Farahbakhsh, K. (2011). On the Relationship among Parenting Styles, Attachment Styles and Marital Commitment in Arried Female Students of Allameh Tabatabai University. Journal of Women and Society. 2 (7): 39-60.
Ghezelsefloo M, Jazayeri R, Bahrami F, Mohammadi R. (2016). Relationship between Original Family Health and Self-Compassion with Marital Commitment. J Mazandaran Univ Med Sci. 26 (139):137-148.
Mehrabizadeh Honarmand, M., Fati, K., & Shahni Yeylaq, M. (2008). Depression, you want excitement, aggression, attachment styles and socioeconomic status as predictive of drug dependence in adolescent boys in Ahwaz. Journal of science education15(1), 153-178.
Mohamadi, B. (2013).Prediction of marital commitment based on early maladaptive schemas and marital satisfaction and religious attitudes in couples living in Tehran. Master’s Thesis. University of Science and Culture.Tehran.
Mohammadi B, heydarnia A, Abbasi H. (2016). Predicting Marital Commitment Basid on Marital Intimacy and Forgiveness. Frooyesh. 5 (3):31-50.
Momeni, K., Kavoosi, O., & Amani, R. (2015). Predicting marital commitment on the basis of differentiation of self, family adaptability and cohesion, and marital intimacy. Family Pathology, Counseling & Enrichment Journal. 1 (2):46-58.
Shams, J., Azizi, A.R., & Mirzaie, A. (2010). Correlation between Distress Tolerance and Emotional Regulation with Students Smoking Dependence. Hakim Health Sys Res. 13 (1):11-18.