Document Type : Original
Authors
1 Ph. D student in family counseling, Department of counseling, Faculty of psychology and educational sciences, University of Isfahan, Isfahan, Iran
2 Department of Counseling, Faculty of Education and Psychology, University of Isfahan, Isfahan, Iran
3 PHD in Family counseling, Department of Counseling, Faculty of Education and Psychology, University of Isfahan, Isfahan, Iran
4 PHD in Family Counseling, Department of Counseling, Faculty of Education and Psychology, University of Isfahan, Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
اختلال کاستی توجه / فزون کنشی[1] یکی از گستردهترین اختلالات عصبی-رشدی در سراسر جهان با برآورد همهگیری 3/5 درصد است (Polanczyk, Lima, Horta, Biederman & Rohde, 2007). این اختلال رفتاری 3 تا 7 درصد از کودکان سنین مدرسهای را تحت تأثیر قرار میدهد (Wong, Hawes, Clarke & Kohn, 2018). برای این اختلال سهطبقه در نظر گرفتهشده است و دربرگیرنده نوع عمدتاً کمتوجه، نوع عمدتاً فزون کنش و نوع آمیخته است (Coogan, Baird, Popa-Wagner & Tome, 2016). همهگیرترین طیف اختلالات همراه، اختلال سلوک و نافرمانی مقابلهای است که نزدیک نیمی از این کودکان به آن دچار هستند. همچنین اختلالات اضطرابی و افسردگی، تیک و اختلال وسواس- ناخودداری ازجمله اختلالات بعدی در این گروه از کودکان است (Sadock, 2015؛ نقل از عزیزی، قاسمی، قربانی، شجاعی و محمدی، 1396).
ویژگیهای اصلی اختلال فزون کنشی، ناتوانی در رفتار، نارسایی توجه، ناتوانی یادگیری، پرخاشگری، مشکلات آموزشی، بیقراری حرکتی و برانگیختگی است که رویارویی با این علائم برای والدین، معلمان و همسالان دشوار است (Dineen & Fitzgerald, 2010). این کودکان در روابط میان فردی، اشتباهات و مسئولیتهای رفتار خود را نمیپذیرند و به همین دلیل است که سرزنش میشوند (Matza, Mary, Deal, Kimberly & Erder, 2017). به دلیل اینکه کودکان فزون کنش، دارای مشکلات تحرکی، بیتوجهی و تحصیلی هستند، برخورد والدین با آنها خشــــن است. حتی گاهی آنها را کتک زده و بهشدت تحقیر میکنند (El-Nagger, Abo-Elmagd & Ahmed, 2017). اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی یکی از مشکلات رایج و در حال رشد بسیاری از کودکان ارجاع دادهشده به مراکز خدمات روانشناختی است (Fibert, Relton, Peasgood & Daley, 2018). این اختلال، اغلب با مشکلات رفتاری و اجتماعی در کودکی همراه است و در نوجوانی ادامه مییابد و در صورت عدم درمان اختلال، در بزرگسالی نیز مشاهده میشود (Kofler, Larsen, Sarver & Tolan, 2015). به دلیل کاستی دانش، نزدیکان میکوشند با تنبیه کودک توجه و رفتار او را مهار کنند و روی یک موضوع خاص متمرکز سازند، ولی این کار نهتنها کارساز نیست بلکه کودک را پر از اضطراب و نگرانی میسازد و او را برای کنارآمدن با خواستههای اطرافیان بیشازپیش ناسازگار میکند؛ بنابراین نهفقط اختلال رفتاری کودک تخفیف نمییابد، لجبازی و نافرمانی او نیز افزایش مییابد (Wiener & Duclan, 2004). وجوه رفتاری متعدد اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی میتواند به افسردگی مادران، اضطراب و محدود شدن نقش والدینی، احساس ناشایستگی و کفایت در پرورش فرزند، دلبستگی ضعیف عاطفی میان کودک و والد، بالا رفتن سطح تنیدگی در خانواده، بالا رفتن طلاق و ازهمگسیختگی روابط خانوادگی منجر شود (هوش ور، خوشابی، میرزایی و رهگذر، 1388). این اختلال عملکرد خانواده را دچار مشکل میکند، زیرا والدین دچار مشکلات روانشناختی بیشتری شده و در مهارتهای فرزندپروری دچار احساس بیکفایتی میشوند (Johnston, 2012). عدم آشنایی خانوادههای دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی، آثار و پیامدهای آن، چگونگی مدیریت آن و توسل به روشهای ناکارآمد و غیراصولی، موجب وخیمتر شدن شرایط و دوچندان شدن مشکلات خانواده میشود که همین امر سبب کاهش توانمندی خانواده و تنیدگی برای والدین میشود. در همین راستا داشتن فرزند دچار اختلال کاستی توجه / فزون کنشی میتواند توانمندی خانواده را تحت تأثیر قرار دهد (عزیزی و همکاران، 1396).
بسیاری از صاحبنظران معتقدند که توانمندی فرایندی پویا، مثبت، تعاملی و اجتماعی است. فرایندی که در ارتباط با دیگران شکلگرفته و به بهبود کیفیت زندگی افراد بیمار و اعضای خانواده آنها منجر میشود (Wahlin&Idvall, 2006). Koren, De Chillo & Friesen (1992) توانمندی والدین دارای کودکان دچار ناتوانیهای پیشرفته را با ترکیب دو بعد نظری، مفهومسازی کردهاند. بعد اول سطوح توانمندسازی است که شامل سه حوزه خانواده (احساس اثربخشی در حل مشکلات در خانه)؛ ارتباط با نظام خدمات (اقدام برای به دست آوردن خدمات مناسب برای فرزند خود) و جامعه (فعالیتهای پدر و مادر که باعث بهبود خدمات برای کل خانواده و کودکان میشود) است. بعد دوم اشاره به راههایی که توانمندسازی ظاهر میشود، دارد و شامل حوزههای نگرش (آنچه والدین در مورد مدیریت بیماری احساس میکند و به آن اعتقاد دارد)؛ دانش (آنچه والدین در مورد بیماری و درمان آن میداند و آنچه آنها بهطور بالقوه میتوانند با خواستههای خود انجام دهند) و رفتار (آنچه والدین در زمانی که به مدیریت بیــــماری میپردازند، انجام میدهند) است (خلوتی، نافعی و سلطانی، 1393). توانمندی و کارکرد خانواده، از عواملی است که میتواند بر مشکلات رفتاری کودکان تأثیر بگذارد (Lindahl, Bregman & Malik, 2012). مشکلات رفتاری شامل اشکال در کنترل رفتار، رفتار ضداجتماعی، اضطراب، افسردگی، فزون کنشی و سوءمصرف مواد است (Magai, Malik & Koot, 2018) و نتایج مخرب متعددی را در بزرگسالی در پی خواهد داشت و کارکرد خانواده، سلامت روانی، یادگیری و اشتغال افراد را تحت تأثیر خود قرار میدهند (Trentacosta, Hyde, Goodlett& Shaw, 2013).
والدینی که فرزندان دچار اختلال دارند، سطوح بالایی از تنیدگی و مشکلات هیجانی را آزموده و با کاستی در ایفای نقش والدینی، در پرورش کودکان با دشواریهایی رویارو میشوند که افزایش نابسامانیهای رفتاری در کودکان را به دنبال خواهد داشت (Waters, Virmani, Thompson & Meyer, 2009). نبود یک رابطه گرم، حمایتی و مثبت حداقل با یکی از والدین، وجود انضباط متناقض و غیر حساس و میانجیگری ناکافی باعث افزایش مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان میشود (Sanner & Neece, 2018). هرچند، پژوهشها نشان میدهد که همبستگی میان تنیدگی والدین و مشکلات رفتاری کودک دوطرفه است (Neece, Green & Baker, 2012). رفتارهای والدین، بهویژه تنیدگی والدگری توسط عوامل متعدد مانند اثر تعامل کنشوری و خصوصیات اصلی و آشکار والدین (مانند افسردگی، دلبستگی، احساس شایستگی در نقش والدگری) با ویژگیهای کودک (سازشپذیری، فزونطلبی، خلق و فزون کنشی)؛ همچنین با عوامل دیگر شامل رابطه زناشویی، حمایت اجتماعی، سلامت والدین و محدودیتهای ناشی از نقش والدین تعین میشود (Moreira & Canavarro, 2018).
مداخلات اولیه برای کودکان دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی در دوران پیشدبستانی بسیار مهم است. دستورالعملهای درمان برای این کودکان، توصیههای زیستمحیطی، مداخلات روانی- اجتماعی و روانپزشکی را با توجه بهشدت اختلال توصیه میکنند (Wolraich, Brown, Paul, Earls & Feldman, 2011). داروهای روانپزشکی که بهعنوان خط اول درمان در روانپزشکی مورداستفاده قرار میگیرند، برای کودکان زیر 6 سال توصیه نمیشود، زیرا کمبود پژوهشها درباره اثربخشی و ایمنی در این گروه سنی وجود دارد (Hosogane, Kodaira, Kihara, Saito & Kamo, 2018). از طرفی بررسی سامانمند درباره دلایل مشترک قطع مصرف دارو در میان بیماران دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی ازجمله کودکان و نوجوانان نشان داد که آنها (و والدینشان) به دلیل درک اثرات زیانبار دارو، اثربخشی ناکافی و انگیزه اجتماعی مرتبط با دارو، از ادامه مصرف داروها خودداری میکنند (Gajria, 2014). بهتازگی گرایش زیادی به سمت درمان مشکلات رفتاری کودکان از طریق مشارکت والدین و بهکارگیری درمانهای خانوادهمدار ایجادشده است. پژوهشگران بازیدرمانی را بهعنوان شکلی از درمان متناسب با رشد و تحول کودک میدانند. بر پایه دیدگاه پیاژه تا پیش از سن 11 سالگی توانایی شناختی برای تفکر انتزاعی را ندارند و تفکرات خود را در بازی نشان میدهند (رجب پور، مکوند حسینی و رافعی نیا،2012). مداخلات مبتنی بر روابط والد- کودک متمرکز بر بهبود رابطه والد و کودک از طریق بازی بوده و بر این فرض استوار است که بهبود این رابطه موجب بهبود مشکلات رفتاری و عاطفی کودک گردیده و سلامت روان والد و کودک را تضمین میکند (Landreth, 2002). یک از این درمانها، درمان رابطه والد- فرزند[2] است. این درمان درواقع نوعی از درمان تباری[3] و خانوادهدرمانی با محوریت والدین توأم با بازیدرمانی است. این روش از مبانی دیدگاه کارل راجرز گرفتهشده است (Landreth & Bratton, 2006). در این برنامه دودسته از مهارتها در دو مرحله متوالی درمان موردتوجه قرار میگیرد. در مرحله تعامل کودک محور، والدین استفاده از مهارتهای معمول بازیدرمانی را بهمنظور ارتقاء ارتباط والد- کودک میآموزند. در مرحله تعامل والدمحور، والدین برای افزایش فرمانپذیری و کاهش مشکلات رفتاری فرزندشان، مهارتهای لازم را فرامیگیرند (Greco, Sorrell & McNeil, 2001). استفاده از این مهارتها توسط والدین موجب ایجاد احساس ایمنی و رشد منبع کنترل درونی کودکان میشود (Landreth& Bratton, 2006)؛ همچنین سبب افزایش مهارتهای والدینی و کاهش تنیدگی والدگری میشود (Brinkmeyer & Eyberg, 2003). مهارتهای فرزند پروری و روابط خانوادگی مانند رابطه والد- کودک تأثیر بسزایی بر بهزیستی کودکان دارند (عظیمی فر، جزایری، فاتحی زاده و عابدی، 1396). از میان عوامل متعدد روابط انسانی مؤثر در رشد و تکامل کودک، نحوۀ تعامل والدین بخصوص مادر با کودک اهمیت اساسی دارد (امیر، حسنآبادی، اصغری نکاح و طبیبی،1391). در پژوهش Bussing (2012) درمان رابطه والد- فرزند موجب کاهش نشانگان اختلال فزون کنشی/کاستی توجه شد که با یافتههای مطالعه ویسانی و همکاران (1394) و ایزدی فرد و همکاران (1396) همسو است. همچنین پژوهش موسوی و همکاران (1395) نشان داد که درمان مذکور، مهارتهای کلی فرزندپروری مادران را افزایش میدهد. همچنین عزیزی و همکاران (1395) به این نتیجه رسیدند که این درمان بر کارکرد خانواده اثر معنیداری دارد که با نتایج پژوهش Cornett & Bratton (2014) همسو است؛ بنابراین، با توجه اهمیت موضوع، مرور پیشینه پژوهشی و عدم وجود پژوهشی یکپارچه و منسجم درزمینۀ اثربخشی درمان رابطه والد- فرزند بر متغیرهای مذکور بهصورت تحلیل مورد منفرد، همچنین در معرض خطر قرار گرفتن خانوادههای دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی و نیاز ضروری این خانوادهها به درمانهای غیر دارویی، این پژوهش درصدد پاسخگویی به سؤالات زیر است:
روش پژوهش
این پژوهش جزء طرحهای تجربی تک آزمودنی با خطوط پایه چندگانه است. جامعۀ آماری پژوهش شامل همۀ خانوادههای دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر سنندج در سال 96 بود که از میان آنها 4 نفر از والدین (دو زوج) به روش نمونهگیری در دسترس بر مبنای ملاکهای ورود و خروج انتخاب شدند. ملاکهای ورود: خانوادهها دارای حداقل یک فرزند دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی با سن بالاتر از 6 سال باشند؛ داشتن رضایت آگاهانه از روش درمانی و فرایند پژوهش و عدم ابتلای والدین به اختلال روانی شدید؛ ملاکهای خروج: خانوادهها تک والدی باشند و یا سابقه طلاق داشته باشند؛ ابتلا به سوءمصرف مواد والدین؛ شرکت خانوادهها در دورههای مشاوره خانواده بهصورت همزمان و ابتلا کودک دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی به اختلالهای همزمان دیگر. سپس به مدت ده نشست 90 دقیقهای تحت درمان رابطۀ والد – فرزند قرار گرفتند که از پروتکل درمانی (Bratton,2006) اقتباسشده است. تعداد افراد نمونه در این پژوهش 4 نفر بودند که شامل دو پدر با میانگین سنی 5/35 و دو مادر با میانگین سنی 5/31، همچنین ازلحاظ تحصیلات پدران فوقلیسانس و سیکل و مادران دیپلم و لیسانس بودند. شغل پدران کارمند و آزاد و شغل مادران نیز کارمند و خانهدار بود یعنی در میان این چهار نفر ازلحاظ سن، تحصیلات و شغل بهصورت هدفمند تنوع و ناهمگنی اعمال گردید.
ابزارها
سنجه توانمندسازی خانواده[4]
سنجه توانمندسازی خانواده توسطKoren, DeChillo & Friesen در سال 1992 ساختهشده است. این ابزار از 34 گویه و 3 مولفۀ خانواده (12 گویه شامل 2-4-7-9-16-21-26-27-29-31-33-34)، نظامهای خدماتی (12 گویه شامل 1-5-6-11-12-13-18-19-23-28-30-32) و اجتماعی/سیاسی (10 گویه شامل 3-8-10-14-15-17-20-22-24-25) تشکیلشده است. نمرهگذاری سنجه بهصورت طیف لیکرت 5 درجهای است که برای گزینههای «کاملاً غلط»، «بسیار غلط»، «تااندازهای درست»، «بسیار درست» و «کاملاً درست» به ترتیب نمرههای 1، 2، 3، 4 و 5 در نظر گرفته میشود. ثبات درونی این سنجه برای مولفههای اجتماعی/سیاسی، نظامهای خدماتی و خانواده به ترتیب برابر با 88/0، 87/0 و 88/0 بهدستآمده است. پایایی این ابزار برای مولفههای خانواده، نظام خدمات و اجتماعی/ سیاسی به ترتیب 83/0، 770/0 و 85/0 گزارششده است (کورن، دیچیلو و فریسن، 1992). در پژوهش خلوتی و همکاران (1393) ضریب آلفای کرونباخ کل سنجه برابر با 91/0 و آلفای کرونباخ مولفههای خانواده، نظامهای خدماتی و جامعه/سیاست به ترتیب برابر با 83/0، 88/0 و 63/0 گزارششده است. در پژوهش حاضر نیز میزان آلفای کرونباخ برای کل سنجه 88/0 به دست آمد.
سنجه تنیدگی ادراکشده[5]
سنجه تنیدگی ادراکشده، توسط Cohen, Kamarak & Mermelstein، در سال 1983 ساختهشده است. این سنجه دارای 14 گویه است با یک سنجه لیکرت چهاردرجهای (هرگز تا خیلی زیاد) و هر ماده دارای ارزشی میان 0 تا 4 است. با سؤالاتی مانند: (در طول ماه گذشته تا چه اندازه به دلیل پیش آمدن مسئلهای که انتظارش را نداشتهاید، ناراحت شدهاید؟ در طول ماه گذشته تا چه اندازه احساس کردهاید که مشکلات آنقدر رویهم جمع شدهاند که نمیتوانید از عهده آنها برآیید؟) تنیدگی ادراکشده را میسنجد. این پرسشنامه تک مؤلفهای است که نمرات پایینتر از 18 تنیدگی ادراکشدۀ پایین، نمرات میان 18 تا 36 تنیدگی ادراکشده متوسط و نمرات بالاتر از 36 تنیدگی ادراکشدۀ در حد بالایی را نشان میدهد. در پژوهش (سعادت و همکاران، 1394) روایی پرسشنامه توسط اساتید و متخصصان این حوزه تأییدشده است. همچنین آنها پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ را 84/0 گزارش دادند که در پژوهش حاضر نیز مقدار آن برابر با 81/0 بود.
مداخله
محتوای خلاصه نشستهای درمان رابطۀ والد- فرزند[6] شامل ایجاد همدلی و پذیرش از جانب والدین برای کودک است (Bratton, 2006). برنامه عملی در این روش بازیدرمانی شامل، ده نشست آموزشی است.
نشست نخست. اجرای آزمون « خط پایه» برای هر 4 نفر از آزمودنی ها و شروع مداخله، بیان اهمیت بازی.
نشست دوم. قوانین و نحوه اجرای نشستهای بازی والدین با کودک در منزل، بایدونبایدهای نشستهای بازی و معرفی نوع اسباببازیهای موردنیاز در نشستها، مکان و زمان بازی با کودک.
نشست سوم و چهارم. شامل آموزش شیوه پاسخگویی انعکاسی والدین نسبت به احساسات و عواطف کودک.
نشست پنجم. مرور مهارتهای آموختهشده به والدین در ارتباط با بازی کودک.
نشست ششم و هفتم. آموزش مهارت محدودیت گذاری برای رفتارهای نامناسب کودکان یا سرپیچی از قوانین بازی و آموزش دادن حق انتخاب به کودک در قبال اطاعت یا سرپیچی از قوانین.
نشست هشتم. مرور تمرین مربوط به اجرای مهارتهای آموختهشده در نشستهای قبل و تعمیم آنها به موقعیتهایی خارج از نشستهای بازی، پاسخهای عزتنفس ساز در قبال رفتارها و تلاشهای کودک.
نشست نهم. رفع مشکلات عمده والدین در برخی مهارتها و تأکید بر ادامه جلسات بازی بهصورت هفتگی و تعمیم بیشتر مهارتها. عروسک بازی و قصهگویی.
نشست نهایی. بیان نقاط قوت والدین نسبت به نشست اول، مرور مشکلات اولیه والدین و بهبودهایی که پیداکردهاند. نظرسنجی در باب اثربخشی روش مذکور برای والدین و تنظیم برنامهای برای پیگیری ادامه نشستهای گروهی والدین و ارتباط با درمانگر در صورت نیاز.
شیوه اجرای پژوهش
در این پژوهش در شرایط همسان و بهطور همزمان، 4 نفر از اعضای جامعه بهصورت هدفمند انتخاب شدند و در سه مرحله خط پایه (4 مرتبه)، خط مداخله (5 مرتبه) و پیگیری (3 مرتبه) به پرسشنامههای توانمندسازی خانواده کورن و همکاران (1992) و تنیدگی ادراکشده کوهن و همکاران (1983) پاسخ دادند. شرکتکنندگان با بهرهگیری از درمان رابطه والد- فرزند (CPRT) در 10 نشست 90 دقیقهای (خط مداخله) تحت آموزش قرار گرفتند. دوره پیگیری یک ماه پس از مداخله انجام گرفت. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادههای گردآوریشده، ابتدا موقعیت خط پایه، مداخله و پیگیری هر آزمودنی روی نمودار رسم شد. خطوط پایه در طول دو هفته، خطوط مداخله تا پایان درمان و خطوط پیگیری یک ماه پس از مداخله از آزمودنیها به دست آمد. سپس جهت تفسیر و نتیجهگیری از این نمودارها، از تحلیل دیداری، شاخص روند و شاخص ثبات، درصد دادههای غیر همپوش[7] و درصد دادههای همپوش[8] استفاده شد. برای تحلیل دیداری نمودار دادهها، پس از رسم نمودار برای هر آزمودنی، در مرحلۀ اول با استفاده از میانۀ دادههای موقعیت خط پایه و مداخله، خط میانۀ دادهها موازی با محور X کشیده شد و یک محفظۀ ثبات روی خط میانه قرار گرفت. محفظۀ ثبات یعنی دو خط موازی که یکی پایین و دیگری بالای خط میانه رسم میشود. فاصله و دامنه میان دو خط، میزان بیرون افتادگی یا تغییرپذیری سری دادهها را نشان میدهد. با استفاده از معیار 80-20 درصدی، اگر 80% نقاط دادهها زیر یا درون 20 درصد مقدار میانه (محفظه ثبات) قرار گیرند، گفته میشود دادهها ثبات دارند. پسازآن برای بررسی روند دادهها، از روش دونیم کردن استفاده شد و محفظۀ ثبات خط روند بر اساس معیار 80-20 درصدی رسم شد. پس از رسم خط میانه و خط روند و محفظۀ ثبات آنها، شاخصهای آمار توصیفی مانند میانه و میانگین و شاخصهای تحلیل دیداری درون موقعیتی و میان موقعیتی مانند تغییر سطح و روند و دادههای غیر همپوش محاسبه شد. دادههای غیر همپوش نشاندهندۀ درصد غیر همپوشی نقاط دو موقعیت آزمایشی (خط پایه و مداخله) است. میزان کنترل آزمایشی در پژوهش مورد منفرد، به تغییر سطح از یک موقعیت به موقعیت دیگر و درصد دادههای غیر همپوش (دادههای غیر همپوش) بستگی دارد. همچنین هرچه دادههای غیر همپوش میان دو موقعیت مجاور بالاتر باشد، با اطمینان بیشتری میتوان مداخله را اثربخش دانست. لازم به ذکر است که کلیه مراحل تحلیل دیداری این پژوهش، بر اساس کتاب طرحهای مورد منفرد در علوم رفتاری نوشتۀ Gast(2010) اقتباسشده است.
اخلاق در پژوهش
حق گمنامی اعضای شرکتکننده مطابق خواسته آنها در پژوهش بهطور کامل رعایت شده است. لازم به ذکر است که با توجه به اهمیت موضوع و اثربخش بودن درمان گروه آزمایش، پس از انجام آزمون پیگیری، کار درمان از دید اخلاقی بر روی سایر افراد متقاضی و نیازمند نیز انجام شد که نتایج بود.
یافتهها
همانگونه که از ویژگیهای شرکتکنندهها در بخش روش مشخص شد، آزمودنیها شامل پدر و مادر در دامنه سنی 30 تا 40 سال و تقریباً تمام سطوح تحصیلات شامل سیکل، دیپلم، لیسانس و فوقلیسانس را شامل میشدند. همچنین هر چهار نفر شرکتکننده تنیدگی اولیه، توانمندی پایین خانوادگی و مشکلات رفتاری کودکشان را ابراز کرده بودند.
بهمنظور خلاصه نمودن نتایج بهدستآمده در هر یک از نشستها، خط پایه، درمان و پیگیری برای شرکتکنندگان در جداول و نمودارها به شرح ذیل آمده است: در جدول 1 نمرات آغازگری – پاسخدهی در موقعیت خط پایه، نشستهای درمان و پیگیری برای هر 4 شرکتکننده در هر دو متغیر توانمندی خانواده و تنیدگی والدگری مشخصشده است که نشان میدهد نمرات هر 4 آزمودنی با گذشت نشستهای رو به بهبود بوده است.
جدول 1. نمرات آغازین – تراز توانمندی خانواده و تنیدگی در موقعیت خط پایه، مداخله و پیگیری آزمودنیها
متغیر |
آزمودنی |
خط پایه (A) |
خط مداخله (B) |
پیگیری |
|||||||||
|
|
1 |
2 |
3 |
4 |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
1 |
2 |
3 |
توانمندی خانواده |
پدر 1 |
59 |
61 |
62 |
65 |
87 |
93 |
102 |
110 |
117 |
115 |
111 |
113 |
مادر 1 |
52 |
55 |
53 |
50 |
76 |
83 |
94 |
109 |
120 |
117 |
114 |
116 |
|
پدر 2 |
62 |
64 |
60 |
59 |
74 |
84 |
95 |
111 |
122 |
117 |
115 |
114 |
|
مادر 2 |
56 |
62 |
54 |
55 |
81 |
91 |
104 |
115 |
123 |
122 |
120 |
122 |
|
تنیدگی
|
پدر 1 |
43 |
44 |
42 |
46 |
39 |
32 |
28 |
23 |
20 |
22 |
24 |
23 |
مادر 1 |
49 |
49 |
47 |
48 |
40 |
38 |
34 |
33 |
30 |
28 |
29 |
29 |
|
پدر 2 |
45 |
44 |
47 |
46 |
42 |
36 |
32 |
30 |
26 |
27 |
28 |
29 |
|
مادر 2 |
49 |
48 |
50 |
51 |
44 |
41 |
35 |
30 |
29 |
29 |
28 |
30 |
جدول 1 نشان میدهد که نمرات توانمندی خانواده افراد آزمودنی با گذشت نشستهای افزایش پیداکرده و در نشستهای پیگیری تقریباً به ثبات رسیده است. همچنین نمرات تنیدگی والدگری با گذشت نشستهای درمانی بهتدریج کاهش پیداکرده است و در طی نشستهای پیگیری تقریباً به ثبات رسیده است.
بر اساس تحلیل دیداری نمودار دادههای آزمودنی اول تا چهارم در متغیر توانمندی خانواده، خط میانه، محفظه ثبات و خط روند آنها بهقرار زیر آمده است. جدول 2 نتایج تحلیل دیداری درون موقعیتی و میان موقعیتی را برای نمودار دادهای آزمودنی اول تا چهارم، طبق فرمول تحلیل دیداری نشان میدهد. همانگونه که در جدول 2 نشان دادهشده است، میانگین نمرات آزمودنیها در خط مداخله نسبت به خط پایه افزایش پیداکرده است که نشاندهندۀ بهبودی توانمندی برای شرکتکنندهها بوده است. این اثربخشی در مرحله پیگیری، همچنان مشهود بوده است. همچنین شاخص دادههای غیر همپوش آزمودنیها نشان میدهد که میزان همپوشی میان نقاط خط پایه و مداخله با 100 درصد اطمینان مؤثر بوده است.
در تمام نمودارهای این پژوهش این شرایط برقرار است: (*خط میانه: میانه دادههای موقعیت خط پایه و مداخله. **محفظۀ ثبات: یعنی دو خط موازی که یکی پایین و دیگری بالای خط میانه با استفاده از معیار 80-20 درصدی رسم میشود. ***خط روند: برای بررسی روند دادهها، از روش دونیم کردن استفاده شد و محفظۀ ثبات خط روند بر اساس معیار 80-20 درصدی رسم شد.)
نمودار شماره 1. تأثیر درمان رابطۀ والد- فرزند بر پدر شماره 1
نمودار شماره 2. تأثیر درمان رابطۀ والد- فرزند بر پدر شماره 2
جدول 2. بررسی متغیرهای تحلیل دیداری برای آزمودنی اول تا چهارم در متغیر توانمندی خانواده
میان موقعیتی |
درون موقعیتی |
|||||||||||||
4 |
3 |
2 |
1 |
آزمودنی |
4 |
3 |
2 |
1 |
آزمودنی |
|
||||
15BA"> |
15BA"> |
15BA"> |
15BA"> |
مقایسه موقعیت |
B |
A |
B |
A |
B |
A |
B |
A |
توالی موقعیت |
|
مثبت |
مثبت |
مثبت |
مثبت |
اثر وابسته به هدف |
5 |
4 |
5 |
4 |
5 |
4 |
5 |
4 |
طول موقعیتها |
|
15ط¨ط§ط«ط¨ط§طھط¨ط§ط«ط¨ط§طھ"> |
15ط¨ط§ط«ط¨ط§طھط¨ط§ط«ط¨ط§طھ"> |
15ط¨ط§ط«ط¨ط§طھط¨ط§ط«ط¨ط§طھ"> |
15ط¨ط§ط«ط¨ط§طھط¨ط§ط«ط¨ط§طھ"> |
تغییرات ثبات |
104 |
5/55 |
95 |
62 |
94 |
5/52 |
102 |
5/61 |
میانه |
|
86 |
79 |
5/79 |
90 |
تغییر نسبی |
8/102 |
75/56 |
2/97 |
25/61 |
4/96 |
5/52 |
8/101 |
75/65 |
میانگین |
|
5/54 |
5//59 |
5/51 |
5/63 |
|
||||||||||
81 |
74 |
76 |
87 |
تغییر مطلق |
123-81 |
62-54 |
122-74 |
64-59 |
120-76 |
55-50 |
117-87 |
65-59 |
دامنه تغییرات |
|
55 |
59 |
50 |
65 |
|
||||||||||
104 |
95 |
94 |
102 |
تغییر میانه |
باثبات |
باثبات |
باثبات |
باثبات |
باثبات |
باثبات |
باثبات |
باثبات |
تغییرات محفظه ثبات 20% از میانه |
|
5/55 |
62 |
5/52 |
5/61 |
|
||||||||||
8/102 |
2/97 |
4/96 |
8/101 |
تغییر میانگین |
119-86 |
59-5/54 |
5/116-79 |
63-5/59 |
5/114-5/79 |
5/53-5/51 |
90-113.5 |
60-5/63 |
تغییر سطح نسبی |
|
75/56 |
25/61 |
5/52 |
75/61 |
|
||||||||||
100% |
100% |
100% |
100% |
همپوشی دادهها(PND) |
123-81 |
56-55 |
122-74 |
62-59 |
120-76 |
52-50 |
87-117 |
59-65 |
تغییر سطح مطلق |
|
0% |
0% |
0% |
0% |
همپوشی دادهها (POD) |
صعودی |
نزولی |
صعودی |
نزولی |
صعودی |
نزولی |
صعودی |
صعودی |
روند و جهت |
|
بر اساس تحلیل دیداری نمودار دادههای آزمودنی اول تا چهارم در متغیر تنیدگی والدگری، خط میانه، محفظه ثبات و خط روند آنها بهقرار زیر آمده است. جدول 3 نتایج تحلیل دیداری درون موقعیتی و میان موقعیتی را برای نمودار دادهای آزمودنی اول تا چهارم، طبق فرمول تحلیل دیداری نشان میدهد. همانگونه که در جدول 3 نشان دادهشده است، میانگین نمرات آزمودنیها در خط مداخله نسبت به خط پایه افزایش پیداکرده است که نشاندهندۀ کاهش تنیدگی والدگری برای شرکتکنندهها بوده است. این اثربخشی در مرحله پیگیری، همچنان مشهود بوده است. همچنین شاخص همپوشی دادهها آزمودنیها نشان میدهد که میزان همپوشی میان نقاط خط پایه و مداخله با 100 درصد اطمینان مؤثر بوده است.
نمودار شماره 3. تأثیر درمان رابطۀ والد- فرزند بر مادر شماره 1
نمودار شماره 4. تأثیر درمان رابطۀ والد- فرزند بر مادر شماره 2
جدول 3. بررسی متغیرهای تحلیل دیداری برای آزمودنی اول تا چهارم در متغیر تنیدگی والدگری
میان موقعیتی |
درون موقعیتی |
|||||||||||||
4 |
3 |
2 |
1 |
آزمودنی |
4 |
3 |
2 |
1 |
آزمودنی |
|
||||
15BA"> |
15BA"> |
15BA"> |
15BA"> |
مقایسه موقعیت |
B |
A |
B |
A |
B |
A |
B |
A |
توالی موقعیت |
|
مثبت |
مثبت |
مثبت |
مثبت |
اثر وابسته به هدف |
5 |
4 |
5 |
4 |
5 |
4 |
5 |
4 |
طول موقعیتها |
|
15ط¨ط§ط«ط¨ط§طھط¨ط§ط«ط¨ط§طھ"> |
15ط¨ط§ط«ط¨ط§طھط¨ط§ط«ط¨ط§طھ"> |
15ط¨ط§ط«ط¨ط§طھط¨ط§ط«ط¨ط§طھ"> |
15ط¨ط§ط«ط¨ط§طھط¨ط§ط«ط¨ط§طھ"> |
تغییرات ثبات |
34 |
5/48 |
28 |
5/43 |
30 |
5/44 |
25 |
38 |
میانه |
|
39 |
5/35 |
5/34 |
33 |
تغییر نسبی |
35 |
25/48 |
4/28 |
75/43 |
2/29 |
5/44 |
8/25 |
25/38 |
میانگین |
|
5/47 |
44 |
44 |
5/37 |
|
||||||||||
40 |
39 |
37 |
36 |
تغییر مطلق |
40-30 |
49-47 |
39-20 |
46-42 |
37-23 |
46-43 |
36-19 |
40-37 |
دامنه تغییرات |
|
48 |
46 |
45 |
37 |
|
||||||||||
34 |
28 |
30 |
25 |
تغییر میانه |
باثبات |
باثبات |
باثبات |
باثبات |
باثبات |
باثبات |
باثبات |
باثبات |
تغییرات محفظه ثبات 20% از میانه |
|
5/48 |
5/43 |
5/44 |
38 |
|
||||||||||
35 |
4/28 |
2/29 |
8/25 |
تغییر میانگین |
39-5/31 |
49-5/47 |
5/35-5/21 |
44-5/43 |
5/34-5/23 |
45-44 |
33-19 |
39-5/37 |
تغییر سطح نسبی |
|
2/48 |
75/43 |
5/44 |
25/38 |
|
||||||||||
100% |
100% |
100% |
100% |
همپوشی دادهها(PND) |
40-30 |
49-48 |
39-20 |
46-43 |
37-23 |
45-44 |
36-19 |
38-37 |
تغییر سطح مطلق |
|
0% |
0% |
0% |
0% |
همپوشی دادهها (POD) |
نزولی |
نزولی |
نزولی |
صعودی |
نزولی |
نزولی |
نزولی |
نزولی |
روند و جهت |
|
همانطور که مشاهده میشود درمان رابطه والد – فرزند بر افزایش توانمندی خانوادهها و کاهش تنیدگی والدگری مؤثر بوده است و همچنین شاخص همپوشی دادهها نشان میدهد که میزان همپوشی میان نقاط خط پایه و مداخله با 100 درصد اطمینان برای هر 4 شرکتکننده در هر دو متغیر مؤثر بوده است.
بحث و نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان رابطه والد-فرزند بر تنیدگی و توانمندی خانوادههای دارای فرزند دچار اختلال کاستی توجه / فزون کنشی بود. نتایج حاصل از اثربخشی درمان رابطۀ والد- فرزند نشان داد که این درمان توانسته است بر هر 4 آزمودنی تأثیر مثبت داشته باشد و ازیکطرف توانمندی خانواده این افراد را افزایش دهد و از طرف دیگر تنیدگی والدگری را کاهش دهد.
با توجه به ویژگیهای شرکتکنندههای پژوهش، درمان رابطۀ والد – فرزند هم بر پدر و هم بر مادر تأثیرگذار است و همچنین نداشتن مدرک و یا تحصیلات پایین هیچ خللی در نتایج اثربخشی این درمان ندارد چون افراد نمونه بهصورت هدفمند در 4 سطح تحصیلی انتخاب شدند و این درمان توانست بر همۀ آنها تأثیر مثبت بگذارد و از سطح تنیدگی آنها بکاهد و توانمندی خانوادگی آنها را افزایش دهد.
با استناد به گفتههای خود والدین شرکتکننده در این پژوهش میتوان گفت که حضور کودک اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی در خانواده قطعاً در ایجاد تنیدگی والدین مؤثر است و توانمندی آنها را کاهش میدهد که با نتایج پژوهش هوش ور، خوشابی، میرزایی و رهگذر (1388) یعنی نقش در اضطراب و محدود شدن نقش والدینی، احساس عدم لیاقت و کفایت در تربیت فرزند، دلبستگی ضعیف عاطفی میان کودک و والد، بالا رفتن سطح تنیدگی در خانواده، بالاتر بودن میزان طلاق و ازهمگسیختگی روابط خانوادگی که همگی با تنیدگی و توانمندی خانواده بهنوعی مرتبط است، همسو است. در تبیین این اثربخشی همچنین میتوان گفت با توجه به اینکه درمان رابطۀ والد – فرزند باعث تقویت ارتباط میان والدین و کودک میشود (Bratton et al, 2006)، این تقویت رابطه باعث میشود آرامش به جو خانوادگی تزریق شود و بهصورت مستقیم بر والدین هم تأثیر بگذارد که منجر به بالا بردن و افزایش پذیرش و همدلی والدین میشود (Yamamoto et al, 2006) و درنتیجه مشکلات میان فردی کاهش پیدا میکند و تنیدگی والدین کمتر میشود. همچنین والدین نقش خود را بهخوبی ایفا خواهند کرد و توانمندی خانواده در تمام حیطهها افزایش پیدا میکند.
در تبیین اثربخشی این درمان بر متغیرهای پژوهش میتوان گفت یکی از علتهای کاهش تنیدگی والدگری و افزایش توانمندی خانواده، بهبود محیط تعاملی زوجین و همشیرها (ناشی از کاهش رفتار پرخاشگرانۀ کودک) است که با نتایج پژوهش Ray و همکاران (2009) همسو بوده است. همچنین این اثربخشی میتواند حاصل کاهش تنیدگی والدین (Kidron & Landreth, 2010)، افزایش مهارتهای فرزند پروری (موسوی و همکاران،1395) و افزایش کارکرد خانواده (عزیزی و همکاران،1395) از طرفی و کاهش سطح تنیدگی و مشکلات هیجانی و عاطفی کودک، افزایش نگرش واقع بینانه والدین، افزایش بینش و آگاهی والدین و اعضای خانواده، ایجاد جوی همراه با درک متقابل، غیر قضاوتی و پذیرنده و لذت بردن از نقش والدینی (Braton, 2006؛ به نقل از عزیزی و همکاران، 1395)، از طرف دیگر باشد که همگی از تأثیرات درمان رابطۀ والد- فرزند است و تنیدگی والدگری را کاهش و توانمندی خانواده در سه حیطۀ خانواده، خدماتی و اجتماعی/ سیاسی افزایش میدهد.
همچنین استفاده از مهارتهای درمان رابطۀ والد - فرزند توسط والدین موجب ایجاد احساس ایمنی و رشد منبع کنترل درونی کودکان (Landreth & Bratton, 2006) و کاهش مشکلات رفتاری کودکان (مصطفوی و همکاران، 1391) میشود که از میزان تنیدگی والدین میکاهد و تمرکز آنها را برای بالا بردن توانمندی خانواده خویش افزایش میدهد.
بنابراین با بهکارگیری درمان رابطه والد -فرزند توانمندی خانواده بهبود مییابد و چون توانمندی خانواده از عوامل مؤثر بر مشکلات رفتاری کودکان است (Lindahl, Bregman& Malik,2012) و رابطه میان تنیدگی والدین و مشکلات رفتاری کودک نیز دوطرفه است (Neece, Green& Baker,2012)، پس در کنترل رفتار، رفتار ضداجتماعی، اضطراب، افسردگی، فزون کنشی و سوءمصرف مواد در کودکان تأثیرگذار است (Magai, Malik &Koot,2018) که از این طریق نتایج مخرب متعددی را در بزرگسالی این افراد و آیندۀ خانوادگی آنها کمتر شاهد خواهیم بود (Trentacosta et al, 2013).
محدودیتها و پیشنهادها
تکمیل کردن دو پرسشنامه تنیدگی و توانمندی خانواده برای 12 مرتبه توسط والدین و همکاری نکردن آنها در بعضی از مواقع و همچنین نظارت مداوم این خانوادهها توسط پژوهشگران برای رعایت کردن ملاکهای ورود و خروج از پژوهش، از محدودیتهای مهم این پژوهش بود. در پایان پیشنهاد میشود که جهت بررسی کاملتر اثربخشی درمان رابطه والد- فرزند، این پژوهش با روشهای دیگر و با تعداد نمونۀ بیشتری انجام گیرد. همچنین با توجه به اینکه این پژوهش در فرهنگ خاصی از کشور ایران (استان کردستان) انجامشده است، در سایر فرهنگها نیز بررسی شود تا نتایج قابلتعمیم به جامعۀ بزرگتر باشد.
تصریح درباره تضاد منافع
این مقاله برگرفته از پایاننامه دکتری نویسنده اول است که هیچگونه تضاد منافعی ندارد و انتشار آن موجب خسارت مادی و معنوی برای شخص یا سازمانی نشده است.
سپاسگزاری
ازآنجاکه این مقاله مستخرج از پایاننامه دکتری مشاوره دانشگاه اصفهان است، بدینوسیله از اساتید محترم دانشگاه اصفهان و کردستان جهت راهنمایی و حمایت مستمر در پژوهش و نیز از تمامی خانوادههایی که در مراحل انجام این پژوهش ما را یاری نمودند، قدردانی و سپاسگزاری میکنیم.
[1]. attention deficit hyperactivity disorder
[2]. child-parent relationship therapy
[3]. filial therapy
[4].family empowerment scale (FES)
[5].perceived stress scale
[6].child-parent relationship therapy (CPRT)
[7].percentage of non-overlapping data (PND)
[8].percentage of overlapping data )POD(