نوع مقاله : پژوهش اصیل
نویسندگان
1 کارشناس ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه علامه طباطبایی
2 استادیار گروه مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Purpose: Recent sophisticated studies have shown that couples premarital relationships can predict the future marital satisfaction. This study was conducted to examine the relationship between the two mating types (traditional and non-traditional) with marital satisfaction. Mixed method research including both qualitative and quantitative parts was used in this study. Methods: In quantitative part, Questionnaire data were collected for 150 individuals with random sampling who were in the time between 2 to 7 years after their marriage. They were asked to fill out the Enrich marital satisfaction inventory. We used intentionally sampling in qualitative part to choose people with the purpose of meeting specified prescribed criteria. In this part 12 individuals were interviwed. Findings: Results of Analyzing the data by descriptive statistic methods, show no significance differences in marital satisfaction between these two groups. But the data were collected from qualitative part show that that non-traditional marriages are at greater risk for low marital satisfaction than traditional marriages and the ones who get married based on traditional mating, have higher scores in most subscales including secure attachment, communication, religiosity and role-acceptance. Conclusion: types of mating are related to the future marital satisfaction and people can choose their spouses in the better way in order to achieve higher level of marital satisfaction.
کلیدواژهها [English]
مقایسه ی رضایت زناشویی در زوجین با همسرگزینی سنتی و غیرسنتی شهر تهران مریم جواهری محمدی کارشناس ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه علامه طباطبایی سید محمد کلانتر کوشه استادیار گروه مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی کیومرث فرحبخش استادیار گروه مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی دریافت: 19/12/93 پذیرش: 14/3/94 چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی رضایت زناشویی در زوجین با همسرگزینی سنتی و غیرسنتی در شهر تهران به روش ترکیبی کمی- کیفی انجام شد. روش: نمونه پژوهش در بخش کمی شامل150 نفر (83 نفر زن و 67 نفر مرد) ساکن شهر تهران بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. افراد گروه نمونه همگی 2 تا 7 سال از شروع زندگی مشترکشان می گذشت. از آنها خواسته شد تا پرسشنامه ی رضایت زناشویی اینریچ و پرسشنامه ی سبک های همسرگزینی را پر کنند. در بخش کیفی نیز از 12 نفر مصاحبه صورت گرفت. این تعداد بر حسب اشباع پاسخ ها بدست آمد. یافتهها: در بخش کمی نتایج این آزمون نشان داد تفاوت معناداری در رضایت زناشویی در بین زوجین با همسرگزینی سنتی و غیرسنتی وجود ندارد. در بخش کیفی در مقایسه ی رضایت زناشویی نتایج به دست آمده نشان داد افراد با ازدواج غیرسنتی در وضعیتی پایین تر از افراد با ازدواج سنتی قرار گرفته اند و افرادی که به طور سنتی ازدواج کرده اند در دلبستگی ایمن، دینداری و نقش پذیری در وضعیتی بهتر از افراد با ازدواج غیر سنتی قرار دارند. نتیجه گیری: نحوه ی همسرگزینی با رضایت از زندگی زناشویی ارتباط دارد و افراد با انتخاب صحیح در نحوه ی همسرگزینی می توانند گام های موثری در افزایش رضایت زناشویی بردارند. کلیدواژهها: همسرگزینی سنتی، همسرگزینی غیرسنتی، رضایت زناشویی، روش ترکیبی. مقدمه ازدواج به عنوان مسیری جهت کسب آرامش و تامین نیاز های انسان همواره پیش روی او بوده است. بدیهی است افراد تلاش می کنند تا با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارند این مسیر را به بهترین نحو پشت سر گذارند و بهترین انتخاب را برای شریک زندگی خود داشته باشند تا به دنبال آن زندگی مشترکی سرشار از رضایت و سلامت روانشناختی به دست آورند. در این میان چنانچه ابزارهای مناسب برای انتخاب همسر وجود نداشته باشد اولین قدم در ازدواج به خوبی برداشته نشده که نتیجه ی آن پایین بودن کیفیت زندگی زناشویی است (نیتزل و هاریس،2008). نیاز مرد و زن به یکدیگر از نیازهای ذاتی انسان است و به سبب ذاتی بودن آن، همواره همراه انسان است. در حقیقت ازدواج از این نیاز سرچشمه گرفته است که همانند سایر نیازهای ذاتی و طبیعی باید در قالب الگویی سالم تأمین شود و مقابله با آن اثرات مخرب برای فرد و جامعه در پی خواهد داشت. ازدواج معمولترین عرف در تمام جوامع است که به دلیل نقش حیاتی آن در تشکیل خانواده و بقای نسل، بهعنوان مهمترین نوع ارتباط شناخته شده است (مهکام، 1384). واضح است که برای تأمین سلامت خانواده و رضایت از زندگی زناشویی، نحوهی انتخاب همسر امری بسیار مهم است و پرداختن به این موضوع بهصورت روزافزون، نشاندهندهی اهمیت این مطلب میباشد (دلخموش، 1386). مارکمن (1993) خود تصریح میکند که بسیاری از مشکلات خانوادگی ریشه در نوع انتخاب همسر دارد که میتوان گفت صرف کردن وقت و انرژی در این مرحله میتواند مقدمهای برای دستیابی به زندگی سالم و فرحبخش باشد. درواقع موفقیت در انتخاب همسر اولین مرحله در چرخهی زندگی خانوادگی است که موفقیت در مراحل بعدی را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد (نیتزل و هاریس ، 2008). واقعیت این است که در جامعه، برخی از افراد به صورت کاملاً فردی دست به انتخاب میزنند درحالیکه برخی دیگر با کمک و راهنمایی خانواده فردی را بهعنوان همسر برمیگزینند. در این بین دوستیها و تعاملات پیش از ازدواج معنا پیدا میکند. درواقع ازدواج بر مبنای عشق از لحاظ تاریخی بسیار نوظهور است. ازدواجها در گذشته یک اتحاد رسمی و خشک برای رسیدن به یک نتیجهی منطقی و از قبل حساب شده بود درحالیکه امروزه دختر و پسر از ازدواج هدفی گرانقدرتر و والاتر دارند، آنها میخواهند تا همبستگی روحی قوی با همسر خود پیدا کنند و در زندگی تماسی مداوم و لذتبخش با روح و جسم همسر خود داشته باشند (علمدار، 1389). در حقیقت میتوان به جرات گفت که در دنیای امروز اگر موضوع ازدواج صرفاً و صرفاً بدون دخالت عشق به عقل واگذار گردد بهندرت جشنی به نام ازدواج برگزار خواهد شد و هر روز بر تعداد دختران و پسران مجرد افزوده خواهد شد (پیری بنیادی، 1388). به دیگر بیان، در گذشته نقش جوانان در انتخاب همسر و تصمیمگیری برای ازدواج نقش فعالی نبود و بیشتر بار این مسئولیت بر دوش خانوادهها و دوستان بود. درحالیکه امروزه برخلاف گذشته دختر و پسر بیشترین مسئولیت را در امر ازدواجشان بر عهده گرفتهاند (محبوبی منش، 1388) و بر این اساس چهبسا بتوان ادعا کرد که اضطراب انتخاب و تشکیل خانواده بیش از گذشته جوانان را تحت فشار میگذارد، که خود می تواند بر متغیرهای گوناگونی پس از ازدواج اثرگذار باشد. یکی از مهم ترین این موارد رضایت زناشویی می باشد. پلگ (2008) رضایت زناشویی را بهعنوان میزان ادراک زوج از اینکه شریکشان نیازها و تمایلات آنها را برآورده میکند تعریف میکند (به نقل از زرندی، رمضانی و جواهری،1389). از طرفی دیگر طی دهههای اخیر شاهد افزایش نرخ طلاق و سستتر شدن نظام خانواده هستیم بهطوریکه روند ازدواج و طلاق ثبتشده طی سالهای 1383 تا 1392 در سایت سازمان ثبتاحوال نشان میدهد که در سال 1383 به ازای هر 8/9 ازدواج صورت گرفته 1 واقعهی طلاق رخ داده است، این نسبت با نزدیک شدن به سال 1392 کاهش چشمگیری داشته بهطوریکه در نهماههی سال 1392 نسبت ازدواج به طلاق 4/5 میباشد. به عبارتی در مقابل هر 4/5 ازدواج ثبتشده 1 طلاق به ثبت رسیده است. چنین افزایشی در نرخ طلاق باعث شده است تا پژوهشهای متعددی درباره علل احتمالی آن در سالهای اخیر انجام شود. مارکمن (1993) معتقد است که اکثر زن و شوهرها در ابتدای زندگی مشترک رضایت زناشویی یکسانی را نشان میدهند اما به دلایل مختلف در طی زمان درجات مختلفی از رضایت زناشویی را نشان میدهند. تحقیق اولسون (1999) نشان میدهد که سطوح تعاملات قبل از ازدواج قویاً رضایت زناشویی را بعد از ازدواج تحت تأثیر قرار میدهد. زوجهایی که دارای الگوهای تعاملی قبل از ازدواج درستی نیستند، بعد از ازدواج رضایت زناشویی کمتری را تجربه میکنند. تعدادی از این تحقیقات رابطه مستقیم و معنیداری را بین این سبک زندگی و پایین بودن کیفیت زندگی مشترک پس از ازدواج و افزایش نرخ طلاق گزارش دادهاند (هانت ، 2009؛ مانینگ و اسماک ، 2005؛ کلاین و همکاران ، 2004)؛ اما تعداد کمتری از این تحقیقات نیز بر این عقیدهاند که همخانگی قبل از ازدواج مسئول این ناپایداریها در زندگی مشترک پس از ازدواج نمیباشد بلکه فاکتورهای انتخاب همسر است که تا حد زیادی این ناپایداری را توجیه میکند (براون ،2004; فیلیپس ،2005). در تحقیق مظاهری و همکاران (1388) نشان داده شده است که رضایت از زندگی بهطور معناداری با سبکهای همسرگزینی ارتباط دارد و با وارد کردن متغیر زمان دیده شده است سازگاری زنانی که سبک همسرگزینی خود را شیفتگی و داشتن ارتباط قبل از ازدواج گزارش کرده بودند بهطور پیوسته پایین و پایینتر آمده و نسبت به سبکهای دیگر همسرگزینی، پس از گذشت زمان، نارضایتی بیشتری را اعلام میکردند. از عوامل دیگری که بر رضایت زناشویی تاثیر دارند سبک دلبستگی زوجین است. بالبی (1988) معتقد است که دلبستگی در رابطه ی والد-کودک به رابطه ی عاشقانه در بزرگسالی انتقال مییابد. هازن و شاور در سال 1987 تئوری دلبستگی را به عنوان پایه ی ساختار درک عشق بزرگسالی به کار بردند. آنها عشق رمانتیک یا رابطه ی دو نفره را به عنوان فرایند دلبستگی تعریف کردند که از همان فرایند تکاملی و پیامدهای مشابه تفاوت های فردی در دلبستگی نوزاد-والد پیروی می کند. پژوهش های زیادی در زمینه ی رابطه ی بین رضایت زناشویی و دلبستگی زوجین انجام شده است؛ نتایج پژوهش حمیدی (1386) نشان داده است که دانشجویان متاهل با سبک دلبستگی ایمن، از رضایتمندی زناشویی بالاتری برخوردار هستند و دانشجویانی که سبک دلبستگی ناایمن داشتند میزان رضایتمندی زناشویی آنها به طور معنی داری پایین تر از افراد ایمن بود. هم چنین در پژوهشی دیگر نشان دیده شده است که سبک دلبستگی ایمن به طور مثبت با رضایت زناشویی ارتباط دارد و افراد با سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به طور معناداری دارای رضایت زناشویی پایینتری هستند (امان الهی و همکاران، 1391). هم چنین از دیگر عواملی که رضایت زناشویی را تحت تاثیر قرار می دهد آموزه های دینی است. روکاس (2005) بیان میکند که آموزه های دینی پیام هایی را درباره شاخص های رضایت از زندگی به افراد ارائه میدهند که عمدتا با پدیده های متعالی در هم آمیختهاند و باعث میشود تا افراد زندگی مشترکشان را نوعی پیوند مقدس بشمارند. در تحقیقی اثربخشی آموزههای هستیشناسی اسلامی بر رضایت زناشویی زنان متأهل مطالعه شد که نتایج آن نشان داد که این آموزهها بر افزایش رضایت زناشویی افراد شرکتکننده در گروه آزمایش تأثیر معناداری داشت (پورمیرصالح، اسماعیلی و فرحبخش، 1392). در تحقیق دیگری نشان داده شد که گروهدرمانی شناختی_رفتاری با جهتگیری مذهبی بهطور معنیداری باعث افزایش رضایت زناشویی در بانوان شهر تهران گردید (زادهوش و همکاران، 1390). در تحقیق سودانی، منجزی و شفیعآبادی (1391) نشان داده شد که آموزشهای اسلامی خانواده باعث افزایش رضایت زناشویی در زوجین در شهر اصفهان گردید. علاوه بر عوامل ذکر شده، در تحقیق رحمانی و همکاران ( 1390) نشان داده شده است که عوامل زیادی در رضایت زناشویی نقش دارند که از مهمترین آنها می توان به گشودگی احساسی، نقش پذیری و عشق و علاقه میان زوجین اشاره کرد. بر این اساس پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سوال می باشد:آیا بین رضایت زناشویی زوجین با همسرگزینی سنتی و زوجین با همسرگزینی غیر سنتی تفاوت معناداری وجود دارد؟ روش شرکت کنندگان: جامعه آماری» این پژوهش را زوجینی تشکیل می دهند که بین 2 الی 7 سال از زندگی مشترکشان گذشته باشد. نمونه مورد بررسی عبارت بودند از 150 نفر که از طریق نمونه گیری تصادفی به پرسش نامه ی رضایت زناشویی اینریچ و سبک های همسر گزینی پاسخ دادند. نمونه گیری تصادفی به این صورت بود که از بین دانشگاه های موجود در شهر تهران به صورت تصادفی و به قید قرعه، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات انتخاب شدند. با مراجعه به این دانشگاه ها، از افرادی که وارد دانشگاه می شدند به صورت تصادفی از هر دانشگاه 50 نفر انتخاب شدند. در بخش کیفی نیز مصاحبه با 12 نفر انجام شد. این تعداد نمونه در بخش کیفی از طریق نمونه گیری هدفمند و بر اساس اشباع پاسخ ها بدست آمد. . این مراحل از اواخر فروردین 1393 شروع و در آبان ماه همان سال به پایان رسید. علت استفاده از روش ترکیبی این بود که بتوانیم با استفاده از روش کیفی به تکمیل اطلاعات به دست آمده از روش کمی بپردازیم. ابزار پژوهش :الف) پرسشنامه ی تعیین سبک های همسرگزینی- این پرسشنامه توسط مظاهری در سال 1388 ساخته شده است که دارای یک سئوال با پنج گزینه است و سبک همسرگزینی آزمودنی را مشخص می کند.این پنج گزینه عبارتند از: 1-"من تا قبل از ازدواج همسرم را نمی شناختم، از طریق خواستگاری با رضایت خود و موافقت والدین با او ازدواج کردم".2-" من تا قبل از ازدواج همسرم را نمی شناختم،از طریق خواستگاری بدون رضایت خود و با اجباربا او ازدواج کردم".3-"من قبل از ازدواج با همسرم آشنا بودم و با موافقت خود و خانواده ازدواج کردم".4-"من و همسرم قبل از ازدواج شیفته و خواهان هم بودیم و علیرغم مخالفت خانواده ها ازدواج کردیم"5-"با همسرم آشنا و مرتبط بودم و به نوعی مجبور به ازدواج با او شدم". علاوه بر این، اطلاعات جمعیت شناختی زوجین در این پرسشنامه جمع آوری می شود. ج) پرسشنامه ی رضایت زناشویی اینریچ : برای اندازه گیری میزان رضایت زناشویی از پرسش نامه ی خودگزارش دهی اینریچ که در سال 1986 توسط اولسون، فورنیر و دراکمن ساخته شد استفاده گردید. در این پژوهش از نسخه ی 35 سوالی پرسشنامه استفاده شد. این پرسشنامه دارای 35 سئوال و 4 خرده مقیاس می باشد. هر سئوال دارای پنج گزینه ی "کاملا موافقم" ، " موافقم" ، "نه موافق و نه مخالف" ، " مخالفم" و "کاملا مخالفم" می باشدکه به ترتیب به آنها نمره ای از 1 تا 5 تعلق می گیرد. چهار خرده مقیاس این پرسشنامه شامل رضایت زناشویی، حل تعارض، ارتباطات و تحریف آرمانی می باشد. این پرسشنامه در سال 2000 بر روی 25501 زوج متاهل توسط دیوید السون و امی السون اجرا شد. ضریب آلفای پرسشنامه برای خرده مقیاسهای رضایت زناشویی، ارتباط، حل تعارض، و تحریف آرمانی به ترتیب 86/0، 80/0 ، 84/0 و 83/0 بوده است و برای رضایت زناشویی کل 86/0 گزارش شد. در ایران نیز در پژوهشی که آسوده و همکاران (1389) بر روی 365 زوج یعنی 730 نفر انجام دادند ضریب آلفای پرسشنامه برای خرده مقیاسها به ترتیب با 68/0، 78/0، 62/0 و 77/0و برای رضایت زناشویی کل 83/0 گزارش شد. ضریب آلفای پرسشنامه در پژوهش حاضر برای خرده مقیاسهای رضایت زناشویی، ارتباط، حل تعارض، و تحریف آرمانی به ترتیب 76/0، 81/0، 83/0، 76/0 و برای رضایت زناشویی کل82/0 بدست آمد. پایایی این پرسشنامه در تحقیق حاضر از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شد که عدد 91/0 به دست آمد. د) مصاحبه ی نیمه ساختار رضایت زناشویی: پرسشنامه ای نیمه ساختار که به منظور تکمیل اطلاعات بدست آمده از بخش کمی تدوین شد و دارای سئوالات به صورت بازپاسخ می باشد. شیوه اجرا / گردآوری داده ها : روش کمی: پرسشنامه ی اینریچ و پرسشنامه ی سبک همسرگزینی به دنبال هم متصل شد و از افراد نمونه درخواست شد که به سئوالات پاسخ دهند. به آنها گفته شد که این پرسشنامه ها بدون نام خواهند بود و فقط جهت تحقیق دانشجویی مورد استفاده قرار خواهند گرفت. روش کیفی:در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا استفاده شد، در این نوع تحلیل، دادهها در اصل به صورت گفتار تولید میشوند؛ ولی بعدا آنها را بهمنظور تحقیق با دقت و وسواس فراوان و با استفاده از علائمی که تأکیدها، مکثها، خندهها و سایر ظرایف غیرکلامی را هم بر کاغذ بیاورد، به نوشتار تبدیل میکنند (دلاور،1393). قبل از ضبط مصاحبه ها از تمامی شرکت کنندگان اجازه گرفته شد تا صدای آنها ضبط شود و به آنها اطمینان داده شد که این فایل های ضبط شده در اختیار کسی قرار نمیگیرد. یافته ها در بخش کمی ابتدا آزمون کالمگروف اسمیرنف برای بررسی مفروضه ی نرمال بودن در متغیر رضایت زناشویی به همراه مولفه هایش و آزمون لوین برای بررسی مفروضه ی همسانی واریانس ها در دو گروه همسر گزینی سنتی وغیر سنتی تایید شد. سپس آزمون t مستقل گرفته شد. نتایج حاصل از آزمون t مستقل نشان داد که تفاوت معناداری بین رضایت زناشویی زوجین با همسرگزینی سنتی و غیرسنتی وجود ندارد. جدول 1. آزمون کالمگروف اسمیرنف برای بررسی مفروضه ی نرمال بودن در متغیررضایت زناشویی به همراه مؤلفه هایش در دو گروه تحریف آرمانی حل تعارض ارتباطات رضایت زناشویی رضایت زناشویی کل شاخص های آماری گروهها 0/073 0/078 0/068 0/097 0/074 آماره همسر گزینی سنتی 71 71 71 71 71 درجه آزادی 0/200 0/200 0/200 0/094 0/200 سطح معناداری 0/104 0/085 0/069 0/084 0/065 آماره همسر گزینی غیر سنتی 78 78 78 78 78 درجه آزادی 0/056 0/200 0/200 0/200 0/200 سطح معناداری با توجه به جدول شماره 1 آزمون کالمگروف اسمیرنف برای بررسی مفروضه ی نرمال بودن در متغیر رضایت زناشویی به همراه مؤلفههای آن با سطح معناداری بزرگتر از 05/0 (p>0.05) تأیید شد. جدول2. آزمون F لوین برای بررسی مفروضه ی یکسانی واریانس ها در دو گروه همسر گزینی سنتی وغیر سنتی متغیر ها شاخص های آماری درجه آزادی1 درجه آزادی 2 F سطح معناداری رضایت زناشویی 1 148 4/340 0/064 ارتباطات 1 148 3/202 0/076 حل تعارض 1 148 0/913 0/341 تحریف آرمانی 1 148 2/114 0/089 با توجه به جدول شماره2، آزمون F لوین برای بررسی مفروضه ی یکسانی واریانس ها بر روی نمرات ابعاد رضایت زناشویی در دو گروه با سطح معناداری بزرگتر از 05/0 (P>0.05) تأیید شد. جدول 3. نتایج آزمون t مستقل برای مقایسه ی رضایت زناشویی در دو گروه همسر گزینی به روش سنتی وغیر سنتی گروه میانگین انحراف استاندارد درجه آزادی مقدارt سطح معناداری سنتی 06/126 35/23 34/31 084/0 93/0 غیرسنتی 77/125 54/17 همان طور که در جدول (3) مشاهده میشود بین نمرات میانگین رضایت زناشویی در دو گروه زوجین با همسرگزینی سنتی و غیر سنتی تفاوت چشمگیری دیده نمی شود و بر اساس آزمون t مستقل تفاوت معناداری در متغیر رضایت زناشویی بین این دو گروه وجود ندارد. در ادامه بررسی کردیم که آیا بین ابعاد رضایت زناشویی در بین زوجینی که به روش سنتی و زوجینی که به روش غیرسنتی همسر خود را انتخاب کرده ا ند تفاوت وجود دارد؟ جدول4. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره بر روی نمره های ابعاد رضایت زناشویی در دو گروه همسر گزینی به روش سنتی وغیر سنتی نام آزمون مقدار فرضیه درجه آزادی خطای درجه آزادی F سطح معناداری آزمون اثر پیلایی آزمون لامبدای ویلکس آزمون اثر هتلینگ آزمون بزرگترین ریشه 069/0 931/0 074/0 074/0 4 4 4 4 145 145 145 145 66/2 66/2 66/2 66/2 035/0 035/0 035/0 035/0 همانطور که جدول شماره 4 مشخص است، نتایج تحلیل واریانس چند متغیره بر روی نمرات ابعاد رضایت زناشویی در دو گروه همسر گزینی به شیوه ی سنتی وغیر سنتی نشان می دهد اثر ترکیب خطی این ابعاد بر دو گروه با سطح معناداری 035/0 (P>0.01) معنی دار نیست. یعنی در بین دو گروه در هیچ کدام ازابعاد رضایت زناشویی تفاوت معنادار وجود ندارد. مقدارخطا در این ازمون کمتر از 05/0 است که در این صورت بین دو گروه در ابعاد رضایت زناشویی اختلاف معنادار باید وجود داشته باشد ولی چون مقدار فاصله ی کمی با 05/0 دارد احتمال این اختلاف خیلی کم است وما برای اطمینان نتایج تحلیل واریانس تک متغیری را در جدول زیر آوردیم. در واقع برای اینکه مشخص شود در بین دو گروه در کدام یک از ابعاد رضایت زناشویی تفاوت معنادار وجود دارد در جدول زیر نتایج تحلیل واریانس تک متغیری در متن تحلیل واریانس چند متغیری آروده شده است. جدول 5. نتایج تحلیل واریانس تک متغیری بر روی نمرات ابعاد رضایت زناشویی در دو گروه همسر گزینی به روش سنتی وغیر سنتی متغیرها مجموع مجذورات درجه آزادی میانگین مجذورات F سطح معناداری اندازه اثر توان آزمون رضایت زناشویی 231/61 1 231/61 33/1 251/0 009/0 209/0 ارتباطات 929/55 1 929/55 982/0 323/0 007/0 166/0 حل تعارض 367/6 1 367/6 234/0 629/0 002/0 077/0 تحریف آرمانی 250/1 1 250/1 078/0 780/0 001/0 059/0 همانطور که جدول 5 نتایج تحلیل واریانس تک متغیری بر روی نمرات ابعاد رضایت زناشویی نشان می دهد بین هیچ کدام از ابعاد این متغیر در دو گروه تفاوت معنادار وجود ندارد. سطح معنی داری (مقدار خطا) بزرگتر از 05/0 است. (P>0.05). بخش کیفی:در این بخش برای تکمیل اطلاعات بدست آمده از بخش کمی، از 12 نفر مصاحبه شده است و با دقت فراوان بر روی کاغذ پیاده شده است. جداولی برای این مصاحبه ها به صورت جداگانه برای هرگروه رسم شد که در آن تمام محتوا و عبارات مهم بازگو شده در مصاحبه ها،کدگذاری شده و نهایتا با محاسبه ی درصدی این جملات و گنجاندن این درصدها برای دو گروه در یک جدول، جدول شماره ی 6 بدست آمده است. جدول 6. مقایسه ی مولفه های رضایت زناشویی در بخش کیفی بین زوجین با همسرگزینی سنتی و غیر سنتی غیرسنتی سنتی دلبستگی ایمن 1/8% 62/15% دلبستگی ناایمن 32/24% 37/9% دینداری کامل 76/12% 22/22% دینداری ناقص 76/12% 10% گشودگی احساسی 7/21% ---------- عدم گشودگی احساسی ---------- 15/25% نقش پذیری مثبت 81/10% 75/18% نقش پذیری منفی 4/10% 25%/6 همچنانکه در جدول شماره 6 مشاهده می شود افراد با ازدواج غیر سنتی دارای دلبستگی ایمن در حدود 8 درصد می باشند، این در حالیست که افراد با ازدواج سنتی در دلبستگی مذکور عددی بیش از 15 درصد را کسب کرده اند. بنابر این، میتوان نتیجه گرفت، طبق این جدول، افراد با ازدواج سنتی در دلبستگی ایمن، در وضعیت بهتری قرار دارند. در افراد با ازدواج غیر سنتی عباراتی نظیر " وقتی همسرم بیرون از منزل است من دائما به او زنگ میزنم" با بیشترین فراوانی در این کدگذاری و در افراد با ازدواج سنتی عباراتی نظیر " وقتی همسرم بیرون از منزل است فقط 1 بار با او تماس می گیرم تا حالش را بپرسم" بیشتر مشاهده می شود. در ادامه با توجه به جدول 6 قابل مشاهده است که افراد با ازدواج سنتی در دینداری کامل درصدی در حدود 22 را کسب کرده اند، این درحالیست که افراد با ازدواج غیر سنتی در این مورد درصدی در حدود 12 را کسب نموده اند بنابر این می توان نتیجه گرفت که افراد با ازدواج سنتی در دینداری در وضعیتی بهتر از افراد با ازدواج غیر سنتی قرار گرفته اند. در این کدگذاری، در افراد با ازدواج غیر سنتی، جمله ای که بیشترین فراوانی را داشت، جمله ی " وقتی به مشکلی برخورد میکنم که نتوانم آن را حل کنم، به خدا توکل میکنم" و در افراد با ازدواج سنتی بیشترین فراوانی را بین جملات گفته شده، جمله ی " واقعیت نماز نمی خوانم ولی خدا رو دوست دارم" دارا بود. با توجه به جدول مورد بحث، قابل مشاهده است که گشودگی احساسی در افراد با ازدواج سنتی سهمی را به خود اختصاص نداده است، این درحالیست که افراد با ازدواج غیر سنتی عددی بیش از 20 درصد را در گشودگی احساسی کسب کرده اند پس می توان گفت افراد با ازدواج غیر سنتی در این زمینه در وضعیت بهتری قرار دارند. در میان افراد با ازدواج غیر سنتی جملاتی که بیانگر ابراز احساسات هستند نظیر " وقتی دلم برای همسرم تنگ می شود بیان می کنم" بیشتر وجود دارد و این در حالی است که در میان افراد با ازدواج سنتی جملاتی نظیر" اینکه من همسرم را دوست دارم از رفتارهایم مشخص است و لزومی برای گفتنش وجود ندارد" بیشتر به چشم می خورد. درباره ی نقش پذیری مثبت نیز، همچنانکه قابل مشاهده است افراد با ازدواج سنتی عددی در حدود 18 درصد را در این زمینه کسب کرده اند در حالیکه این عدد در افراد با ازدواج غیرسنتی تنها در حدود 10 درصد است که این اعداد نشان می دهد افراد با ازدواج سنتی در خصوص نقش پذیری مثبت در وضعیتی بهتر از افراد با ازدواج سنتی قرار دارند. در بین افراد با ازدواج سنتی جملاتی نظیر " من از تقسیم وظایفمون راضی هستم " بیشتر تکرار شده است و در میان افراد با ازدواج غیر سنتی جملاتی نظیر "همسرم بی مسئولیت است" بیشتر به چشم می خورد. در مجموع طبق این جدول، افراد با ازدواج سنتی در دلبستگی ایمن، دینداری و نقش پذیری مثبت در وضعیتی بهتر از افراد با ازدواج غیر سنتی قرار گرفته اند و از طرف دیگر افراد با ازدواج غیر سنتی نسبت به افراد با ازدواج سنتی در گشودگی احساسی از وضعیت بهتری برخوردار هستند. لازم به ذکر است که متغیرهای مطالعه شده در بخش کیفی با توجه به دو نکته اتخاب شدند. نکته ی اول اینکه در تحقیقات گذشته، ارتباط بین این متغیرها با رضایت زناشویی نشان داده شده است و نویسندگان برآن بودند تا تفاوت آنهارا در گروه سنتی و غیر سنتی بررسی کنند. دوم اینکه در پرسشنامه رضایت زناشویی استفاده شده در بخش کمی، این متغیر ها بررسی نمیشدند و لذا با توجه به وجود ارتباط آنها با رضایت زناشویی تصمیم گرفته شد تا در بخش کیفی به مطالعه ی آنها پرداخته شود. نتیجه گیری پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی رضایت زناشویی در بین زوجین با همسر گزینی سنتی و غیر سنتی انجام شد. نتایج در بخش کمی تفاوت معناداری را در رضایت زناشویی این دو گروه نشان نداد اما در بخش کیفی نشان داده شد که افراد با ازدواج سنتی در دلبستگی ایمن، دینداری و نقش پذیری مثبت در وضعیتی بهتر از افراد با ازدواج غیر سنتی قرار گرفته اند و درنتیجه از لحاظ رضایت زناشویی در وضعیت مناسب تری هستند. در بخش کیفی پژوهش حاضر نشان داده شد که افراد با ازدواج سنتی در دلبستگی ایمن در وضعیت بهتری نسبت به افراد با ازدواج غیر سنتی قرار دارند. از طرفی دیگر نتایج پژوهش حمیدی (1386)، امان الهی و همکاران (1391) و زرندی، رمضانی و جواهری (1389) همگی نشان دادند که ارتباط مثبت و معنی داری بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی وجود دارد. بنابر این به این طریق می توان بیان کرد که افراد دارای ازدواج سنتی با دارا بودن وضعیت بهتری در دلبستگی ایمن، از رضایتمندی زناشویی بالاتری نیز برخوردار هستند. در ارتباط با دینداری لازم به ذکر است که پژوهش های مختلفی ارتباط آنرا با رضایت زناشویی مورد بررسی قرار داده است که در اغلب آنها ارتباط مثبت و معنی داری بین رضایت زناشویی و دینداری نشان داده شده است، از این پژوهش ها می توان به پژوهش های پورمیرصالح، اسماعیلی، و فرحبخش(1392)، زادهوش و همکاران(1390)، سودانی، منجزی و شفیع آبادی (1391)، حسین دخت، فتحی آشتیانی و تقی زاده (1391) و مصلحی و احمدی (1392) نام برد. مصلحی و احمدی (1392) در مطالعه ی خود نشان دادند زوجین هردو پایبند به مذهب نسبت به زوجینی که فقط یکی از آنها پایبند به مذهب بود از رضایتمندی زناشویی بیشتری برخوردار بودند و آنها نیز نسبت به زوجینی که هیچ کدامشان به مذهب پایبند نبودند، از رضایتمندی بالاتری برخوردار بودند. بنابر این می توان ادعا کرد که در پژوهش حاضر، افراد دارای ازدواج سنتی با دارا بودن وضعیتی بهتر در دینداری از رضایتمندی زناشویی بالاتری برخوردار هستند. ازدیگر نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر در بخش کیفی این بود که افراد با ازدواج غیر سنتی نسبت به افراد با ازدواج سنتی در گشودگی احساسی دروضعیت بهتری قرار دارند. این نتیجه با نتیجه ی پژوهش سیار، راهب و اقلیما (1391) همسو می باشد. در پژوهش اخیر نشان داده شده است زنانی که ازدواج مدرن داشته اند نسبت به زنانی که ازدواج سنتی داشته اند دارای پاسخدهی عاطفی بیشتری هستند. در پژوهش های مختلفی نشان داده شده است که بین رضایت زناشویی و گشودگی احساسی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. پژوهش قلی زاده و همکاران (1389) و شاکریان، فاطمی و فرهادیان (1390) نشان داده شد که گشودگی احساسی و برون گرایی سهم بسزایی در پیش بینی رضایت زناشویی بر عهده دارد. بنابر این می توان بیان کرد در این پژوهش ها افراد با ازدواج غیر سنتی با وضعیتی بهتر در گشودگی احساسی، در این قسمت سهم بیشتری در رضایت زناشویی کسب کرده اند، علت این امر را می توان اینگونه بیان کرد که افرادی که دارای ازدواج سنتی بوده و تا قبل از ازدواج با همسر خود رابطه نداشته اند، به دلیل فرهنگ حیا در جامعه ی ایرانی و عدم آموزشهای لازم در این بخش، نمره ی پایین تری نسبت به افراد با ازدواج غیر سنتی گرفته اند. هم چنین در پژوهش های مختلف نقش پذیری به عنوان عوامل مرتبط با رضایت زناشویی بیان شده اند. از این پژوهش ها می توان به پژوهش کار (2006؛ به نقل از محمد تقی و آقا میری، 1391)، رحمانی و همکاران (1390)، شاکریان، فاطمی و فرهادیان (1390) و قلی زاده، برزگری، غریبی و باباپور خیرالدین (1389) اشاره کرد. در پژوهش قلی زاده و همکاران (1389) نشان داده شد که نقش پذیری با رضایت زناشویی ارتباط مثبت و معناداری دارد. بنابر این می توان ادعا کرد که در پژوهش حاضر، افراد دارای ازدواج سنتی با دارا بودن وضعیتی بهتر در حل تعارض و نقش پذیری از رضایتمندی زناشویی بالاتری برخوردار هستند. نتایج به دست آمده در بخش کمی با پژوهش ایرانی(1383)، براون (2004) و فیلیپس (2005) همسو می باشد. نتایج پژوهش ایرانی (1383) بیان کرد که رضایت زناشویی در بین زوجین با همسرگزینی سنتی و غیرسنتی تفاوت معنادار آماری ندارد. براون (2004) و فیلیپس (2005) هم بیان کردند که داشتن ارتباط قبل از ازدواج مسئول ناپایداری ها در زندگی مشترک پس از ازدواج نمی باشد بلکه فاکتورهای انتخاب همسر است که تا حد زیادی این ناپایداری را توجیه می کند اما نتایج به دست آمده در بخش کیفی با نتایج به دست آمده توسط هانت(2009)، مانینگ (2005) و کلاین (2004) همسو می باشد. هم چنین پژوهش حاضر باتحقیقی که مظاهری و همکاران (1388) در این خصوص در جامعه ایرانی انجام داده اند نتایج مشابهی داشته است. در تحقیق وی نشان داده شده است که رضایت از زندگی به طور معنا داری با سبک های همسر گزینی ارتباط دارد و با وارد کردن متغیر زمان دیده شده است سازگاری زنانی که سبک همسرگزینی خود را شیفتگی قبل از ازدواج (ازدواج غیر سنتی) گزارش کرده بودند به طورپیوسته پایین و پایین تر آمده و نسبت به سبک های دیگر همسر گزینی،پس از گذشت زمان، نارضایتی بیشتری را اعلام می کردند. علت تفاوت نتایج بدست آمده در بخش کیفی و کمی را شاید بتوان اینگونه توجیه کرد که روش کمی به تنهایی نمی تواند پاسخگوی چنین مطالعاتی در ایران باشد. با توجه به فرهنگ ایرانی، چنانچه از افراد خواسته شود تا رضایت از زندگی زناشویی خود را در ابعاد مختلف بوسیله ی ابزار پرسشنامه گزارش دهند، اغلب به جهت حفظ آبرو از خود افشایی پرهیز می کنند و دقت لازم در پر کردن پرسشنامه را به کار نمی گیرند. اما در بخش کیفی زمانی که رابطه ی مناسبی بین مصاحبه شونده و مصاحبه کننده برقرار می شود و مصاحبه شونده اعتماد لازم را برای خودافشایی پیدا می کند، دقت در پاسخگویی به مراتب بالاتر می رود و این امر خود باعث افزایش صحت پاسخ ها می شود. از محدودیتهای این پژوهش میتوان به انتخاب نمونه از شهر تهران اشاره کرد که چه بسا تعمیم دادن نتایج این پژوهش به سایر شهرها امکان پذیر نباشد. هم چنین استفاده از پرسشنامه در بخش کمی می تواند باعث کاهش دقت در جمع آوری داده ها شود و زمینه سوگیری را فراهم نماید چرا که این پرسشنامه ها از نوع خودگزارش دهی می باشند که به علل مختلف از جمله بی دقتی و بی حوصلگی افراد در پرکردن آنها، باعث مخدوش شدن اطلاعات دریافتی می گردد. بنابر این پیشنهاد می شود چنین پژوهش هایی با هدف افزایش دقت در یافته ها به صورت کیفی انجام گیرد. منابع آسوده، محمد حسین خلیلی، شیوا لواسانی، مسعود دانشپور، منیژه (1389). پرسشنامه زوجی اینریچ: دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، برگرفته از سایت www.prepare-enrich.com امان الهی، عباس اصلانی، خالد تشکر، هاجر غوابش، سعاد نکویی، سمیه (1391). بررسی رابطه سبکهای دلبستگی عاشقانه و عشق با رضایت زناشویی. فصلنامه مطالعات زنان،10(32): 86-67. ایرانی، نجمه (1383). مقایسه ی رضایت زناشویی در ازدواج های سنتی و غیر سنتی دانشجویان علوم تحقیقات (دانشکده ی علوم انسانی). پایان نامه ی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات. پورمیرصالح، یاسر اسماعیلی، معصومه فرحبخش، کیومرث (1392). اثربخشی آموزههای هستیشناسی اسلامی بر رضایت زناشویی زنان متأهل. فصلنامه روانشناسی و دین، 2(22): 19-5. پیری بنیادی، منصور (1388). ازدواج سنتی، ازدواج مدرن. تبریز: نشر مؤلف. حسنپور، امین سیف نراقی، مریم قره خانی، احمد جعفری، مسعود (1391). بررسی رابطه دلبستگی به خدا و سلامت روان در والدین کودکان استثنایی و عادی شهر همدان سال تحصیلی 1388-1387. فصلنامه افراد استثنایی، 2(6):20-1. حمیدی، فریده (1386). بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با رضایتمندی زناشویی در دانشجویان متأهل دبیری. فصلنامه خانواده پژوهی،3(2): 454-444. دلاور، علی (1393). مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی. تهران: انتشارات رشد. دلخموش، محمد تقی (1386). ارزشهای ازدواج در جوانان ایرانی. فصلنامه روانشناسان ایرانی، 3(12): 70-56. رحمانی، اعظم و موقاتی خویی، عفت السادات و صادقی، نرجس و الله قلی، لیلا (1390). ارتباط رضایت جنسی و رضایت از زندگی زناشویی. مجله مرکز تحقیقات مراقبتهای پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران،24(70): 90-82. زادهوش، سمیه طاهر نشاط دوست، حمید حقیقت، فرشته رسولزاده طباطبایی، کاظم کلانتری، مهرداد (1390). بررسی اثربخشی گروهدرمانی شناختی- رفتاری با جهتگیری مذهبی بر رضایت زناشویی بانوان. مجله مطالعات روانشناسی بانوان، 3: 42-21. زرندی، علیرضا رمضانی، ولیالله جواهری کامل، عابدین (1389). بررسی رابطه بین ترکیب سبک دلبستگی زوجها و رضایت زناشویی. فصلنامه پژوهشهای مشاوره، 35: 150-133. سودانی، منصور منجزی، فرزانه شفیعآبادی، عبدالله (1391). تأثیر آموزشهای اسلامی خانواده بر افزایش رضایت زناشویی زوجین. فصلنامه اندیشههای نوین تربیتی، 8(3): 30-9. سیار، ثریا راهب، غنچه اقلیما، مصطفی (1391). مقایسه کارکرد خانواده در ازدواجهای سنتی و مدرن در زنان متأهل شهر تهران. فصلنامه رفاه اجتماعی،12(47): 295-283. شاکریان، عطا فاطمی، عادل فرهادیان، مختار (1390). بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی با رضایتمندی زناشویی. مجله دانشگاه علوم پزشکی کردستان،16(1):99-92. علمدار، مینا. (1389). الفبای زندگی مشترک. تهران: نشر حسام. قلی زاده، زلیخا برزگری، لیلی غریبی، حسن باباپور خیرالدین، جلیل (1389). بررسی رابطه پنج عامل شخصیتی Neo-FFI با رضایت زناشویی. دوماهنامه دانشور رفتار، 17(43): 65-57. محبوبی منش، حسین (1388). تغییرات اجتماعی ازدواج. مجله کتاب زنان،1(1): 56-22. محمدتقی، ایمان آقا میری، سیده فاطمه (1391). بررسی عوامل فرهنگی و روانشناختی مؤثر بر بهزیستی روانی مادران متعلق به آشیانه خالی. فصلنامه زن و جامعه،3(1): 20-1. مظاهری، علی انصاری نژاد، فاطمه صادقی، منصوره السادات عباسی، مریم نصرآبادی، ام لیلی (1388). رابطه سبک های همسرگزینی با کیفیت و پایداری ازدواج. فصلنامه راهبرد و فرهنگ، 5: 70-55. مصلحی، جواد و احمدی، محمدرضا (1392). نقش زندگی مذهبی در رضامندی زناشویی زوجین. فصلنامه روانشناسی و دین، 6(2):94-78. مهکام، رضا (1384). تصویر ازدواج در رسانه ی ملی. فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان، 25: 267-242. Bowlby, J. (1988). Developmental psychiatry comes of age. The American Journal of Psychiatry. Brown, S. L. (2004). Moving from cohabitation to marriage: Effects on relationship quality. Social Science Research, 33(1), 1-19. Hazan C, Zeifman D, Middleton K. Adult romantic attachment, affection and sex. Proceeding of the7th International Conference on Personal Relationships; 1994; Groningen, Netherlands; 1994. Hunt, J. M. (2009). A” Cohabitation Effect”? Cohabitation, Parental Divorce, and Marital Success. Ohio State University. Kline, G. H., Stanley, S. M., Markman, H. J., Olmos-Gallo, P. A., StPeters, M., Whitton, S. W., et al. (2004). Timing is everything: Pre-engagement cohabitation and increased risk for poor marital outcomes. Journal of Family Psychology, 18(2), 311-318. Manning, W. D., & Smock, P. J. (2005). Measuring and modeling cohabitation: New perspectives from qualitative data. Journal of Marriage and Family, 67(4), 989-1002. Markman, H. (1993). Preventing material distress through communication and conflict management trainig. journal of counseling and clinical psychology. 111, 70-78. Nietzel, M. T., & Harris, M. J. (2008). Creative ways to keep romance alive. http://www.heartnhome.com Olson, D. H., DeFrain, J. D., & Olson, A. K. (1999). Building relationships: Developing skills for life: Life Innovations, Incorporated. Phillips, J. A., & Sweeney, M. M. (2005). Premarital cohabitation and marital disruption among White, Black, and Mexican American women. Journal of Marriage and Family, 67(2), 296-314. Roccas, S. (2005). Religion and value systems. Journal of Social Issues,61(4), 747-759.