عنوان مقاله [English]
یادداشت مدیر مسوول مجله
ریشه های تاریخی خانواده درمانی(از سال 1950 تاکنون)
باری دیگر خداوند را شاکرم که به ما فرصتی دیگر داد که توانستیم، برگ زرین و شماره چهارم بهار هزارسیصد و نود و یک از مجله وزین مشاوره و روان درمانی خانواده را که حاصل تلاش دستندرکاران مجله و حاصل نتایج تحقیقات محققان و خانواده درمانگران عزیز کشور است، به حضور خانواده های محترم و درمانگران خانواده و محققان علاقه مند به تحقیق خانوادگی تقدیم کنیم. در این بخش لازم دانستم، بحث کوتاهی در مورد ریشه های تاریخی خانواده درمانی(قبل از سال 1950 و بعد از سال 1950 تا کنون) مطرح کنم و جایگاه رشدی مشاوره خانواده را در این شماره و شماره های بعد برای خوانندگان و مخاطبان علاقه مند به مشاوره و خانواده درمانی روشن سازم، در شماره سه به تفصیل به مباحث مهم و عوامل اساسی در شکل گیری خانواده درمانی قبل از سال 1950 پرداختیم و در این شماره به مباحث و عوامل اساسی بعد از سال 1950 اشاره خواهیم کرد.
لازم است قبل از اشاره به مباحث و عوامل اساسی بعد از سال 1950 مروری بر مطالب اشاره شده در شماره سه داشته باشیم که برای درک مباحث این شماره ضروری است. تعیین نقطه آغاز خانواده درمانی کار آسانی نیست. اکثر صاحبنطران به دهه ی بعد از جنگ جهانی دوم انگشت می گذارند. که بعد از جنگ لازم بود که وحدت مجدد ناشی ازمتلاشی شدن خانواده مورد توجه واقع شود. فشار روانی، زاد و ولد مشکلات فردی و ازدواج و طلاق بعد ازجنگ ضرورت توجه روانی به خانواده ها را می طلبد. تلاش بین رشته ای مهندسان، ریاضی دانان، دانشمندان علوم اجتماعی درخلال دهه ی 1940 شروع شد و نتایج کنفرانس میسی در زمان صلح در این زمینه بسیار اساسی بود. نمونه این تلاشها را بعد از جنگ در کارهای بیتسون انسان شناس و یورگن، روانپزشک که سازه های روانپزشکی را به پیام رسانی تبدیل می کردند، می توان یافت. لازم است اشاره به رشته ها و علوم رفتاری شود که به بررسی خانواده مشغول هستند. این علوم عبارتند: انسان شناسی، مشاوره، جمعیت شناسی، اقتصاد، تعلیم و تربیت، تاریخ، خانه داری و تدبیر منزل، رشد آدمی، قانون، روانکاوی، روانشناسی، بهداشت همگانی، دین، مددکار اجتماعی و جامعه شناسی. گلدنبرگ و گلدنبرگ(1983) پنج تحول علمی و بالینی را که صحنه را برای ظهور خانواده درمانی مهیا ساخت بیان می دارند که شامل: 1- روان کاوی، 2- نظریه های عمومی سیستمها، 3- پدیده آیی اسکیزوفرنی، 4- مشاوره زناشویی و راهنمایی کودک، 5- گروه درمانی می باشد.
1- دهه ی1950(دهه ی پژوهش)
از پژوهش در خانواده تا خانواده درمانی همه توافق دارند که در زمینه خانواده درمانی دهه ی 1950 دهه ی بنیادین بوده است. کار بیشتر پژوهشی بود تا اینکه کار بالینی باشد و می گفتند، خانواده درمانگر به غیر از بیمار نباید با اعضاء خانواده درتماس باشد. مشرعیت خانواده درمانی مشروط به شرایط مقاصد پژوهشی بود(این پژوهش در مورد مشکلات خاص مثل اسکیزوفرنی انجام شود که روشهای دیگر به درمان جواب نداده بود).
بیتسون، لیدز و بوون”طرح پژوهشی پیام رسانی در اسکیزوفرنی“ انجام دادند. در کنواسیون سال1952 مایدل فورت، یکی از روانکاوان مقاله ای در زمینه ی درمان بیماری روانی از طرف خانواده ارایه نمود که اولین مقاله در این زمینه است. جان بل از جمله کسانی است که به خانواده درمانی علاقه مند بود بل وآکرمن در سال 1952 از جمله کسانی بودند که بر خانواده بیماران غیر از اسکزوفرنیا کار می کردند. هلی در این دوران به خانواده درمانی پیام رسان علاقه مند شد و سعی کرد هیپنوتیزم را از میلتون اریکسون یاد گیرد. اریکسون با این فن در روان درمانی بسیار معروف بود.
کار ویتاگر در مقر ساخت بمب اتمی به عنوان روانپزشک کار می کرد، روش او تجربی بود و از دست دان با مراجع، مسخره کردن و شوخی و دعوت چند نسل به درمان و فعال بودن درمانگر استفاده می کرد که به روش او ”روان درمانی سهولت“Psychotherapy of absurd می گفتند. شیوی او بخاطر ابتکارش و کار همزمان دو درمانگر با یک نفر اسکیزوفرنی و گستاخی او در درمان تا مدتها موردتوجه بود. ناتان اکرمن درسال1957 درمانگاه بهداشت روانی را ابداع کرد و در سال1959 دان جکسون“موسسه ی بهداشت روانی“ رادر پالوآلتو دایر ساخت.
2- دهه0 196( دهه ی یورش و هجوم به کارعلمی)
اوایل 1960 دوره ی کنجکاوی به خانواده درمانی بود و افرادی که مطالبی از دانش فرمانش و نظریه سیستم ها یاد گرفته بودند در عمل به کار می بردند. این افراد به تمام پژوهشهای دهه ی 1950 بی اعتنا بودند و فقط در پی کاربرد فنون در محیط خانواده آن هم به شیوه ی روان کاوی بودند. افرادی که علاقه به کار بودند درمان را به روابط خانواده گسترش دادند و تنها به بیماران اسکیزوفرنی توجه نمی کردند. در سال1962 آکرمن وجکسون به سرپرستی هلی نافذترین نشریه خانواده درمانی رامنتشر کردند. در سال1964 گردهمایی در مورد نظریه ی سیستم ها برای خانواده بدکار برپاشد. درسال1967 کنفرانسی از سوی جیمز فریمو برای تبادل همکاری پژوهشگران و صاحبنظران و خانواده درمانگران ایجاد شد. در این دوران هجوم به کار عملی بسیاری از فنون که اصلا ریشه پژوهش نداشت به کار رفت و افراد فنون فردی را برای خانواده به کار می بردند و به قول بوون آن یک ” تبلیغ درمانی “Therapeutic rvangeelism بود. مینوچین در”برنامه ی مدرسه ی ویلیت و یک“ به بررسی خانواده های زاغه نشین حومه ی شهر نیورک که همگی افراد بزهکار و سیاه پوست و بی سرپرست بودند پرداخت و فنون عملی زیادی ارایه نمود و رویکرد ساختی خود را هم بنا نهاد. مینوچین در سال1965 سرپرست”مرکز راهنمای کودک فیلادفلیا“شد و بعداً از هلی دعوت کرد و گروه فیلادفلیا شکل گرفت که مرکز راهنمایی کودک به مرکز خانواده درمانی مبدل شد. گروه بیتسون درسال 1962 رسماً منحل شد، بیتسون که انسان شناس بود بیشتر به مبانی نظری و پژوهشی بجای کار بالینی علاقه داشت و او بعداً برای مشاهده الگوی پیام رسانی در بین دلفین ها به موسسه ی اقیانوسیه نقل مکان نمود. در سال1964 از سوی ستیر کتاب خانواده درمانی جمعی منتشر شد. در سال 1967 “برنامه ی درمانی کوتاه مدت یا مختصر“ (Brief Therapy project) شکل گرفت و آینه یک طرفه در درمان مورد توجه واقع شد. در اواخر دهه 1960 خانواده درمانی رفتار ظهور کرد که روش فردی داشت و در پی حذف مشکلات مجزای کودک بود و بر یادگیری توجه می کرد. توسط آکرمن، ویتاکر، جکسون و بوون مجموعه ای که شامل 8 فیلم بود در مورد خانواده ی“هیل کریست“ که آنها مصاحبه تشخیصی با یک خانواده برگزار می کردند و سپس در فیلم مجزا کار های متفاوت درمانگران با خانواده را به بحث می گذاردند.
3-دهه 1970(فنون ابتکاری و خودآزمایی)
در دهه ی 1970 باز هم فنون عملی بیش از نظریه پردازی و پژوهش مورد توجه بود. در این دهه شاهد ازدیاد رویکردههای خانواده درمانی بودیم، در ای دوره شاهد خانواده درمانی چندگانه (Multiple family therapy) که شامل درمان چندین خانواده به طور همزمان می شد. در شهر گالستون واقع در ایالات تگزاس درمان چند منظوره (Multiple Impact therapy) ظهور کرد، در اینجا خانواده ها را به مدت دو روز به صورت فشرده با تاکید بر بحران خانواده توسط متخصصان آموزش می دادند. درفیلادلیفا درمان شبکه ای(Network therapy) که شامل خانواده دوستان، همسایه ها و کارفرمایان بود، به وجود آمد. در کلرادو درمان بحران خانوادگی(Family Crisis therapy) که شامل درمان سرپایی خانواده بجای بستری کردن عضو معلوم بود، شکل گرفت. در دهه 1970 در زمینه ارزیابی درمان خانواده کار هایی شد. گروه(پیشبرد روانپزشکی) GAP در گزارش خود گفت خانواده درمانگران عمدتاً به سه رشته ی روانپزشکی- روان شناسی و مدد کاری تعلق دارد. هرچند به کشیشان، پزشکی و جامعه شناسی و پرستاران هم مربوط می شود. GAP درمورد اثر درمانی خانواده و همچنین درمانگران معروف تحقیق می کرد در یک نظر سنجی از تمام درمانگران به ترتیب ستیر- آکرمن- جکسون- هیلی- بوون- وین- بیتسون- بل- بوزورمنی- نگی مهمترین درمانگران خانواده معرفی شدند. بعدا دوگروه درمانگر با توجه به ارتباط درمانگر با خانواده به این صورت طبقه بندی شد: گردانندگان یا فعالان (Conductors): اینان افرادی فعال، پرخاشگر، پرشور و هیجان آغاز گر هستند و اراده ی خود را با شور ارایه می دهند نظام ارزشی خود را صریحاً بیان می دارند. افرادی مثل ستیر- مینوچین- آکرمن- بوون از این قماشند. دیگری واکنشگران:(Reactors): اینان شخصیت نمایشی کمتری دارند ظریفتر و غیر مستقیم عمل می کنند آنان فرایند خانواده را مشاهده می کنند و روشن می سازند. در برابر خانواده پاسخ نشان می دهند و برای حل اختلاف خانواده از مصالحه و معامله بهره می گیرند، بیلز و فربر واکنشگران را دودسته می کند: الف)تحلیل گران: که جریان را برحسب مفاهیم روان کاوی مثل انتقال وانتقال متقابل و برون ریزی بررسی می کنند. مثل ویتاکر-وین (بوزرومنی-نگی). ب) بنیادگرایان سیستمی: اینان خانواده را نظام قاعده مند می دانند. مثل هلی- جکسون- واتزلاویک- زاک.
بحثNLP: ریچارد بندلر(ریاضی دان) و جان گریندر(زبان شناس) در اوایل دهه ی1970 در دانشگاه کالیفرنیا واقع در سانتاکروز کار خود را در زمینه مداخلات درمانی ان ال پی آغاز کردند. اینان خواستند که نشان دهند که چگونه متخصصان بالینی و ورزیده به نتایج درمانی خود دست می یابند. آنها مبنای کار خود را برنامه ریزی عصبی-زبان شناسی(Neuro-Linguistic Programing=NLP) قراردادند. اینان اینگونه فرض کردند که رفتار نتیجه ی فرایند های عصب شناختی(عصب)است و این فراینده های عصبی به صورت الگوها و راهبردهای زبانی(زبان شناختی) بازنمایی، منظم و بیان می شود و فرایند سازماندهی مؤلفه های این نظام، نتایج خاصی که حاصل می آید، تعیین می کند (برنامه ریزی). بندلر و گریندر برای تعیین اینکه زبان چگونه باعث تغییر در آدمیان می شود اینان برای اینکه تبین نظم از کار از کار درمانگران و اینکه چگونه راهبرد مداخلاتی آنان به درمانجو کمک می کند الگوی زبانی ستیر، پرلز، میلتون اریکسون را مورد بررسی قرار دادند. کار بندلر و وگریندر در تصریح و نظم بخشی الگوهای پیام رسانی درمانگر موثر بود و آنها در پی کشف افکار و احساس مراجع از طریق بیان(زبان)، حسی(مثل منظورتان به عینه درک می کنم- پیشنهاد شما را حس می کنم- وقتی می گویید من را درک می کنید، خوشم می آید) و نشانه های رفتاری(مثل حرکات چشم) بودند. درمانگران NLP برای درک و شناسایی علایم عاطفی فرد به الگوی واژگان (زبان) و زبان بدن(علم غیرکلامی) توجه دارند و از این طریق به تغییر رفتار در فرد کمک می کنند. بازده پژوهی یعنی بررسی بازده درمان در اواخر این دهه به وجود آمد. در این دهه جنبش نهضت آزادی زنان به سرپرستی هیر- ماستین برعلیه خانواده درمانگران به سود مردان پرداختند و نظریات آنها را برمبنای رشد مردان و سبک شمردن زنان می دانستند، مثلا زن محبتی و وابسته است، بسیار جای نگرانی است و همه درمانگران به غیر از ستیر مرد بوده اند. اینان ضمن پذیرش علت حلقویت ولی مسئولیت برابر بیتسون را مردود می دانند. لوئپنتیز(1988) زنان را قربانی مردان می داند، او گوید درست است که زنان در بهرکشی نقش دارند اما نه نقش برابر. آنان به نقش قالب حنسی و سؤاستفاده جنسی اعتراض دارند، او گوید که مادر فزون خواه و پدر حاشیه رو کمتر اختلال است بلکه پیامد نقش تاریخی جامعه است.
4-دهه ی1980: (بالیدگی،تخصصی شدن،معرفت شناسی جدید)
دهه ی1980 دوره ی بزرگسالی خانواده درمانی بود قبلا که یک نشریه وجود داشت، حالا دوجین مجله وجود دارد. قبلا که تعداد مراکز محدود بود، امروز متجاوز از 300 مرکز خانواده درمانی دیده می شود. مددکاری امروز بسیار گسترده و تخصصی شده است. درسال 1970 انجمن مشاوره زناشویی و خانواده درمانی توسط ناتان آکرمن به وجود آمد. که عضویت آن در سال1989 به تعداد 16000رسید که کار پروانه و معیار اخلاقی و مواردی از این قبیل را مثل بیمه برعهده داشت. بخش روان شناسی خانواده درسال 1980 در انجمن روانشناسی امریکا به وجود آمد. در سال 1987“انجمن بین الملل خانواده درمانی“تشکیل شد. در این دهه مکاتب رقیب سیستمی شکل گرفت. مثل دل مخالف درمان تعادلی بود چون او می گفت با تعادل، درمان به عقب بر می گردد وتغییر ایجاد نمی شود. کینی واسپرنکل (1982) از رویکرد محدود عملگرایی بالاتر رفت و آن را زیر سوال برد چون عملگرایی فقط به این می پردازد چه کنیم و چه فنونی به کار ببریم و این موجب غفلت از شناخت بافت خانواده می شود. کینی واسپرنکل (1982) و هم آلمن(1982) طرفدار توجه به ابعاد زیبایی شناختی خانواده درمانی بودن بعنی خلاقیت و مهارت درخانواده درمانی عبارت از توانایی درمانگر در درک الگو های وحدت بخش که اعضاء خانواده را به هم پیوند می دهد و هنردرمانگر کمک به خانواده تا معنای جدیدی بیابد و روابط خود را ترمیم کند. مثالی از زنی که دچار اضطراب است، اختلاف از دیدگاه ها به این صورت است: عملگرا: موفقیت درمانگر در کاهش علامت اضطراب از طریق مقایسه کمی قبل و بعد از درمان. روش زیبا شناختی: در پی تغییر تعاملات خانواده و ایجاد یک بستر نو یعنی یک خانواده جدید برای ایجاد رفتار جدید است. بیتسون درسال 1979 برای اولین بار اصطلاح عملگرایی یا کاربرد شناسی و زیبایی شناختی را از هم تفکیک کرد. کاربرد شناسی به کاربرد راهبرد و مسله گشایی می پردازد اما زیبایی شناختی هرچند مفهوم فلسفی و ذهنی دارد، یعنی اجزاء و مولفه های نظام را به هم پیوند داد. البته این دو مخالف هم نیستند و زیبایی شناختی معولا کردار شناختی را در بر می گیرد.
5- دهه ی1990(یکپارچگی و التقاط)
در این دهه میان مکاتب یکپارچگی بیشتر وجود دارد و کمتر منافی(نفی کننده)همدیگر هستند. امروز این درمانگران به دلیل اطلاع وآگاهی از یکدیگر تبدیل به”درمانگران ارتباطی“ شده اند. در دهه 90 طرفداران سازه ای ذهنی و معرفت شناسی دانش فرمانش مرتبه دوم از اهمیت خاص برخورداراست. در اینجا بجای تغییر در خانواده آنها را به گفتگو باهم وا می داریم. اندرسون(1989) روانپزشک نوروژی روش تیم انعکاسی را مطرح می کند، تیمی از پشت آینه جریان درمان را مشاهده نموده بعد نقشها عوض می شود و خود به بحث در مورد درمان می پردازند و خانواده آنها را مشاهده می کنند. تیم انعکاس زمینه گفتمان در خانواده و نهایتً درک بیشتر در مورد خود و محیط اطراف و روابط فراهم می آورد. در نظر سنجی از 900 خانواده درمانگر در سال 1988 بیش از یک سوم پیروی رویکرد التقاطی بودن و در میان رویکردهای نظری بیشتر از همه نظر ساختی مینوچین را ترجیح دادند و بیشترین مشکل را به زناشویی و رابطه ی پدر و نوجوان و مواد مخدر و مشکل تحصیلی بیان کردند.
انشاالله در شماره های آتی به وضعیت مشاوره خانواده در ایران پرداخته می شود و چالش های پیش روی این رشته روشن خواهد شد و سپس نقشه راه برای آینده این رشته از دیدگاه خانواده درمانگر صاحبنظر در ایران ارائه خواهد شد.
دکتر ناصر یوسفی
استادیار گروه مشاوره خانواده دانشگاه کردستان
مدیر مسئول فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده
خرداد 1391