دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66548206210323Qualitative investigation for the diagnosis of sexual dysfunction disorders and its effect on family function in Sardasht chemical bombardment injuredتفحص کیفی برای تشخیص اختلالات کژکارکردیهای جنسی و تأثیر آن بر کارکرد خانواده در آسیبدیدگان بمباران شیمیایی سردشت1246099910.22034/fcp.0621.60999FAبختیار ملکاریدانشجوی دکتری رشته مشاوره، پردیس دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانکیومرث فرحبخشدکتری مشاوره، دانشیار، گروه مشاوره، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000000338291985نورعلی فرخیدکتری روان شناسی تربیتی، دانشیار، گروه سنجش و اندازه گیری، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانعبداله معتمدیدانشیار گروه روان شناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article19700101War is an inseparable part of the social life of humans and has always existed throughout history, causing irreparable harm to various aspects of the physical, physical, and family health of human beings. The present study was to Qualitative investigation for the diagnosis of sexual dysfunction disorders and its effect on family function in Sardasht chemical bombardment injured. The present study is a qualitative phenomenological-descriptive research. And the statistical community included all those injured in Sardasht chemical bombardment, which was attacked by chemical bombing by the Ba'ath regime on June 28, 1987, the total population was 223 people (130 men and 93 women). A research sample of 60 people, including 30 men and 30 women, which were selected based on saturation during research and available sampling. Initially, a clinical interview was conducted for screening the injured, and then semi-structured interviews were conducted from sampled individuals. In the analysis of data, a colaizzi seven-step cluster pattern was used. The results show that complaints of sexual dysfunction disorders include: sexual dysfunction desire, sexual arousal disorder, orgasmic disorder, disorder distaste sexual, and genital pain disorder in both sexes in both sexes. Also complaints were erectile dysfunction, premature ejaculation, and late ejaculation for men and complaints; sexual Intercourse pain was specific to women. In relation to family functioning complaints; failure of marriage, dissatisfaction with marital relationships, dissatisfaction with family relationships, dissatisfaction with the role of parents and unhealthy relationships with relatives and neighbors, It has been reported in a wide range of injuries. Chemical bombardment has caused widespread sexual dysfunctions and disturbances in chemical injured patients, which has had a negative and negative impact on the functioning of the injured family And faces the family foundation and family function with many challenges. Therefore, family counselors can help families and the injured person by organizing family therapy counseling sessions and workshops.جنگ بخشی جدانشدنی از زندگی اجتماعی آدمها است و همواره در طول تاریخ وجود داشته و صدمات جبرانناپذیری بر جنبههای گوناگون سلامت بدنی، روانی و خانوادگی آدمها وارد کرده است. پژوهش حاضر، بهمنظور تفحص کیفی برای تشخیص اختلالات کژکارکردی های جنسی و تأثیر آن بر کارکرد خانواده در آسیبدیدگان بمباران شیمیایی سردشت انجامگرفته است. پژوهش حاضر یک بررسی کیفی پدیدارشناسی - توصیفی میباشد و جامعه آماری آن همه آسیبدیدگان بمباران شیمیایی سردشت بودند که در تاریخ 7 تیرماه 1366 توسط رژیم بعث عراق موردحملۀ بمباران شیمیایی قرار گرفتند که تعداد جامعه 223 نفر (130 مرد و 93 زن) بودند. نمونه پژوهش 60 نفر، دربرگیرنده 30 مرد و 30 زن بودند که بر پایه اشباع در هنگام انجام پژوهش و بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در آغاز برای غربالگری آسیبدیدگان مصاحبه بالینی صورت گرفت و بعد، از افراد شناساییشده نمونه، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. در تحلیل دادهها نیز از الگوی هفت مرحلهای کلایزی بهره گرفته شد. برآیندها نشان میدهد که شکایتهای اختلالات کژکارکردی های جنسی دربرگیرنده اختلال میل جنسی، اختلال برانگیختگی جنسی، اختلال ارگاسم، اختلال بیزاری جنسی و اختلال درد بخش تناسلی در هر دو جنس وجود داشت. همچنین شکایتهای؛ اختلال نعوظ، انزال زودرس و انزال دیررس ویژه مردان و شکایت؛ درد آمیزش ویژه زنان بودند. در ارتباط با شکایتهای کارکرد خانواده؛ شکست در ازدواج، ناخشنودی از روابط زناشویی، نبود خوشنودی از روابط خانوادگی، نبود خوشنودی از نقش والدینی و ارتباط ناسالم با خویشاوندان و همسایگان؛ در طیف گستردهای از آسیبدیدگان گزارششده است. بمباران شیمیایی بهطور گسترده باعث به وجود آمدن مشکلات و اختلالات کژکارکردی های جنسی در آسیبدیدگان شیمیایی شده است و این اختلالات تأثیر سوء و منفی بر کارکرد خانواده آسیبدیدگان داشته است و بنیاد خانواده و کارکرد خانواده را با چالشهای فراوان روبرو کرده است؛ بنابراین مشاورین خانواده میتوانند با برگزاری جلسات و کارگاههای مشاوره خانوادهدرمانی به خانواده و فرد آسیبدیده کمک بکنند.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66548220190220The effectiveness of emotionally focused couple therapy on emotional and sexual intimacy of incompatible couplesاثربخشی زوجدرمانی متمرکز بر هیجان بر صمیمیت هیجانی و جنسی زوجهای ناسازگار254661000doi.org/10.34785/J015.2018.002FAسیده زهرا علویدانشجوی دکتری، گروه مشاوره، پردیس علوم و تحقیقات خوزستان، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران.
دانشجوی دکتری، گروه مشاوره، واحد اهوار دانشگاه آزاد اسلامی ،اهواز، ایرانعباس امان الهیدانشیار گروه مشاوره، دانشگاه شهید چمران اهواز، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، اهواز، ایرانیوسفعلی عطاریاستاد گروه مشاوره، دانشگاه شهید چمران اهواز، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، اهواز، ایران.امین کراییاستادیار گروه مشاره، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز، ایران0000-0002-0949-7135Journal Article20180624زوجدرمانی متمرکز بر هیجان رویکردی کوتاهمدت و ساختاریافته برای درمان و بهبود روابط آشفته است که بر چرخههای منفی تعاملی پایدار، در اثر آسیبپذیری هیجانی عمیق توجه دارد و بر کاهش آشفتگی زوجی از راه مداخله در سطح هیجانی بهویژه پاسخهای هیجانی دلبستگی محور کوشش مینماید. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوجدرمانی متمرکز بر هیجان بر صمیمیت هیجانی و جنسی زوجهای ناسازگار انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده 100 زوج از زوجهای مراجعهکننده به مراکز مشاورۀ شهر اهواز (مهرآوران، ندای زندگی و مرکز تحقیقات علوم رفتاری دانشگاه شهید چمران اهواز) در فصل پاییز 1396 بود. نمونه پژوهش دربرگیرنده 3 زوج (۶ نفر) از زوجهای مراجعهکننده به این مراکز بودند که با توجه به نتایج پرسشنامۀ سازشیافتگی زوجی (اسپانیر، 1976) با خط برش 101 و با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. برای سنجش صمیمیت هیجانی و جنسی زوجها از خرده مقیاسهای صمیمیت هیجانی و صمیمیت جنسی، مقیاس ارزیابی شخصی صمیمیت شافر و السون (1981) استفاده شد. پروتکل زوجدرمانی متمرکز بر هیجان در سه مرحله خط پایه، مداخلهی10جلسهای بهصورت هفتگی (نشستهای 90 دقیقهای) و پیگیری ۲ ماهه اجرا گردید. دادهها به روشهای ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تجزیهوتحلیل گردید. یافتهها نشان داد که زوجها در مرحله درمان در صمیمیت هیجانی (82/33%) و صمیمیت جنسی (88/34%) بهبود را تجربه کردند؛ بنابراین یافتههای پژوهش روشنگر این است که زوجدرمانی متمرکز بر هیجان با تغییر چرخههای تعاملی منفی بر افزایش صمیمیت هیجانی و جنسی زوجهای موردبررسی تأثیر دارد.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66548220190220Making Iranian version of marital controlling scale and determining its psychometric propertiesساخت نسخۀ ایرانی سنجۀ مهارگری زناشویی و آشکار ساختن ویژگیهای روانسنجی آن476861017doi.org/10.34785/J015.2018.003FAحمزه امینیکارشناس ارشد مشاوره خانواده، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانسید علی کیمیاییدانشیار مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0003-1982-5902محمد جواد اصغری ابراهیم آباداستادیار روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20180313Controlling can have a serious impact on the unhealthy relationships of families, especially marital relationships. The purpose of this study was to identify the controlling methods in marital relations and making the marital controlling scale, and determine its validity and reliability in Iranian couples. The present research based on the aim of the research is a descriptive-survey research and in term of developmental research. The statistical population of the study included all married people in Mashhad in 2017 that were selected using available sampling method. 310 subjects (F =155 and M=155) responded to marital controlling 52 questionnaire.for analyzing the data, face and content validity, exploratory factor analysis, confirmatory factor analysis, internal consistency and criterion validity were used. Data was analyzed using two SPSS-21 and Amos-24 software. Using exploratory factor analysis and using Varimax rotation, five factors were identified that the eigenvalue of each factor was higher than one. 37 questions remained that was used for confirmatory factor analysis. The structural model of marital controlling with 21 questions after exerting of assumptions and modification of the model with five factors of emotional control, control through disregarding, control through verbal violence, control through isolation and control through secrecy were confirmed. Also, the convergent validity of this scale with a subset of hegemony-obedience of the sixteenth factor of Kettle had a significant positive correlation of 0.240 (p<0.001). α=0, 933 and the Spearman-Brown and Gutman coefficients are 0.894 and 0.886, respectively, indicating that the final scale has a convergent and divergent validity and is reliable. The result of this marital control scale is five factors for Iranian couples and family and marital research in Iranian society.مهارگری میتواند تأثیری شایان در رابطۀ ناسازگار خانوادهها مخصوصاً روابط زناشویی داشته باشد. این پژوهش با هدف شناسایی روشهای مهارگری در روابط زناشویی و ساخت سنجه مهارگری زناشویی، تعیین روایی و پایایی آن در زوجهای ایرانی انجام گرفت. پژوهش حاضر از دید هدف، پژوهشی توسعهای و از دید شیوۀ اجرا توصیفی-پیمایشی است. جامعۀ آماری پژوهش همه افراد متأهل شهر مشهد در سال۱۳۹۶را شامل میشد که با بهکارگیری روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. تعداد 310 نفر (155F= و 155M=) به سنجۀ 52 سؤالی مهارگری زناشویی پاسخ دادند. بهمنظور تحلیل دادهها از روایی صوری و محتوایی، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تأییدی، همسانی درونی و روایی ملاکی استفاده گردید. دادهها با استفاده از دو نرمافزارSpss-21 و Amos-24 مورد تحلیل قرار گرفت. با انجام تحلیل عاملی اکتشافی و با استفاده از چرخش واریماکس پنج عامل شناسایی شد که مقدار ویژۀ هر عامل بالاتر از یک بود. از 37 گویه باقیمانده، برای تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. مدل ساختاری مهارگری زناشویی با 21 گویه پس از اعمال پیشفرضهای تحلیل عاملی تأییدی و اصلاح مدل با پنج عامل مهارگری هیجانی، مهارگری از طریق بیتوجهی، مهارگری از طریق خشونت کلامی، مهارگری از طریق انزوا و مهارگری از طریق پنهانکاری تائید شد. همچنین روایی همگرای این سنجه با خرده سنجه سلطه-اطاعت شانزده عاملی کتل رابطۀ مثبت معنیدار۰٫۲۴ به دست آمد (۰٫۰۰۱p<). ۰٫۹۳۳=α و مقدار ضریب اسپیرمن-براون و گاتمن به ترتیب ۰٫۸۹۴ و ۰٫۸۸۶ است که نشان میدهد سنجه نهایی دارای روایی همگرا و واگرا است و از پایایی برخوردار است. نتیجه، سنجه مهارگری زناشویی با پنج عامل پایا و روا برای زوجهای ایرانی و پژوهشهای حوزۀ خانواده و زناشویی در جامعۀ ایرانی است.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66548220190220Integrative treatments and couple therapy: Comparison of the effectiveness of integrative approaches, therapy emotionally focused couple therapy and therapy integrative behavioral couple therapy on forgiveness in couples with marital conflictدرمانهای یکپارچه نگر و زوجدرمانی: هم سنجی اثربخشی رویکردهای یکپارچه نگر، زوجدرمانی متمرکز بر هیجان و زوجدرمانی رفتاری یکپارچه نگر بر بخشایشگری زوجهای دچار تعارض زناشویی699661018doi.org/10.34785/J015.2018.004FAفیض اله پورسرداردانشجوی دکتری گروه روانشناسی ، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی، بروجرد، ایرانمسعود صادقیگروه روانشناسی ، دانشگاه لرستان ، خرم آباد، ایرانکورش گودرزیگروه روانشناسی ، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی ، بروجرد، ایران0000-0002-3908-9175مهدی روزبهانیگروه حرکتی و رفتاری ، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی ، بروجرد، ایرانJournal Article20181215Emotion focused couple Therapy and therapyIntegrative behavioral couple therapy are Integrative treatments that has a focused on the negative cycles of interaction caused from deep emotional vulnerability. The current research administrated aim to Comparison of the Effectiveness of Approaches TherapyEmotionally focused couple therapy and TherapyIntegrative behavioral couple therapy in forgiveness in Couples with marital conflict. The statistical population of the study included all couples referring to Ahvaz city Mehrvaran Psychological Clinic. The research sample was selected using purposeful sampling method, which included 6 couples (12 persons) from the Couples referred to the clinic, which according to the marital adjustment questionnaire score were distributed among the distracted couples. Non-congruent multiple baseline experimental single case study was used as the method of the present study. The emotion focused couple Therapy and TherapyIntegrative behavioral couple therapy Protocol was carried out Two to four stages of the base line of intervention, 16 session treatment of 60 minutes and 2 month follow-up by using the Marital offence-specific Forgiveness Scale(Paleari, Fincham,Regalia,2009) evaluated. Data analyzed with visuals inspection, improvement percentage and reliable change index (RCI) strategies. Results showed that emotion focused couple Therapy efficacy more than TherapyIntegrative behavioral couple therapy on the Forgiveness variables. The rate of improvement of the conflicting couples's emotion focused group in the Forgiveness variable in the post-treatment and follow-up stage was 47.14 and 48.94 and in the Integrative Behavioral group in the post-treatment and follow-up stages of 35.40 and 35.92 percent. The explanation of the findings suggests that emotion focused couple Therapy efficacy more than TherapyIntegrative behavioral couple therapy in Magnitude, Universally and stability of changes.زوجدرمانی متمرکز بر هیجان و زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر از جمله درمانهای یکپارچهنگر هستند که بر چرخههای منفی تعاملی پایدار در اثر آسیبپذیری هیجانی عمیق توجه دارند. پژوهش حاضر با هدف همسنجی اثربخشی زوجدرمانی متمرکز بر هیجان و زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر بر تسهیل بخشش زوجهای متعارض به انجام رسید. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجهای مراجعه کننده به کلینیک روانشناختی مهرآوران شهر اهواز بود. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند که شامل 6 زوج(12 نفر) از افراد مراجعه کننده به این کلینیک بودند که با توجه به نمره پرسشنامه سازگاری زناشویی جزء زوجهای پریشان قرار میگرفتند. در این پژوهش از طرح تجربی تکموردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. پروتکل درمانی زوجدرمانی متمرکز بر هیجان و زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر در دو تا چهار مرحله خط پایه، 16 جلسه مداخله 60 دقیقهای و پیگیری دو ماهه اجرا گردید و آزمودنیها به مقیاس بخشش رنجش خاص زناشویی(پالیری، فینچام و رگیالیا،2009) پاسخ دادند. دادهها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافتههای پژوهش نشان داد زوجدرمانی متمرکز بر هیجان، نسبت به زوجدرمانی رفتاری یکپارچهنگر در متغیر بخشش کارایی بیشتری داشت. میزان بهبودی در متغیر بخشش در گروه متمرکز بر هیجان در مرحله پس از درمان و پیگیری 14/47 و 94/48 درصد و در گروه رفتاری یکپارچهنگر در مرحله پس از درمان و پیگیری 40/35 و 92/35 درصد بود. تبیین یافتهها حاکی از این بود که زوجدرمانی متمرکز بر هیجان نسبت به زوج درمانی رفتاری یکپارچهنگر از نظر اندازه تغییر، کلیت و ثبات ارجحیت دارد.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66548220190220The effectiveness of integrative couple therapy via Diamond method on marital harmony and parenting competence after the birth of first childاثربخشی زوجدرمانی یکپارچه نگر به روش دایمند بر هماهنگی زناشویی و شایستگی والدگری پس از زایش نخستین فرزند971146101910.22034/fcp.2019.61019FAذبیح اله عباس پوراستادیار گروه مشاوره، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران0000-0001-7387-1630سمیه صالحیاستادیار گروه مشاوره، پژوهشکده خانواده، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانعسگر چوبداریدانشجوی دکتری روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، گروه روانشناسی آموزش کودکان استثنایی، دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20181014Recent studies have suggested a decline in mental health after the birth of a first child. Yet parents’ mental health is linked positively to wanting and to having additional children. The aim of present study was the effectiveness of Integrative Couple Therapy via Diamond method on marital harmony and parenting competence after the birth of first child in couples of Ahvaz in 2018. Three couples with single child less than 3 years were selected using purposeful sampling. Multiple baseline experimental single case study was used as the method of the present study. Integrative couple therapy via Diamond method was carried out in three phase of baseline, intervention and follow-up and participants completed the marital harmony scale and parenting competence scale. Data analyzed with visuals inspection, reliable change index (RCI) strategies and improvement percentage. The integrative couple therapy via Diamond method had significant effect in increasing of marital harmony (%26.48 improvement) and parenting competence (%30.02 improvement). Results showed that the Integrative Couple Therapy via Diamond method can be effective in transition to parenthood and family therapists can use this intervention to improve marital relationship in Iranian`s couplesپژوهشهای اخیر نشانگر کاهش سلامت روانی زوجین پس از زایش فرزند نخست است. بااینوجود، سلامت روانی زوجین همبستگی مثبت معنیداری با گرایش زوجین به فرزند بیشتر داشتن و زایش فرزند پسازآن دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوجدرمانی یکپارچه نگر به روش دایمند بر هماهنگی زناشویی و شایستگی والدگری پس از زایش نخستین فرزند زوجین شهرستان اهواز در سال 1397 بود. بر این اساس، سه زوج که دارای تکفرزند کمتر از فرزند سهساله بودند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. زوجدرمانی یکپارچه نگر به روش دایمند در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری انجام شد و زوجین به سنجه هماهنگی زناشویی و سنجه شایستگی والدگری پاسخ دادند. دادهها به روش ترسیم دیداری، شناسه تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبود تحلیل شدند. زوجدرمانی یکپارچه نگر به روش دایمند مایۀ افزایش معنیدار هماهنگی زناشویی (48/26 درصد بهبود) و احساس شایستگی والدگری (02/30 درصد بهبود) زوجین شد.برآیندهای این پژوهش نشان داد زوجدرمانی یکپارچه نگر به روش دایمند میتواند برای انتقال به مرحله والدگری کارساز باشد و خانواده درمانگران میتوانند از این روش درمانی برای بهبود روابط زناشویی زوجین ایرانی استفاده کنند.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66548220190220Representation of individual factors affecting the probability of divorce: A phenomenological studyبازنمایی عوامل فردی مؤثر در احتمال آسیب طلاق: یک بررسی پدیدارشناسی1151466102010.22034/fcp.2019.61020FAعلی مقدم زادهاستادیار گروه روشها و برنامههای آموزشی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهرانطاهره سادات علویفارغ التحصیل دکتری سنجش و اندازهگیری دانشگاه تهرانمحمد علی مظاهریاستاد تمام گروه روانشناسی بالینی و سلامت، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتیالهه حجازی موغاریدانشیار گروه روانشناسی تربیتی و مشاوره دانشگاه تهرانکیوان صالحیااستادیار گروه روشها و برنامه های آموزشی دانشگاه تهرانغلامعلی افروزاستاد ممتاز گروه کودکان استثنایی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تهرانJournal Article20180713Increasing the probability of getting divorce is one of the most ominous facts and most dangerous things that can really damage the health of each society. Therefore, the present study aims to identify and represent individual indicators affecting the probability of harming divorce, which in a descriptive and qualitative phenomenological method is used. The research sample includes all marriage couples referring to Khorasan Razavi Health Center and all divorce applicants referring to welfare intervention centers. Participants included 15 engaged couples, 20 couples applying for divorce, selected by targeted sampling method. The criteria for entering the study for marriage applicants were: aged 18 to 40 years old, upper secondary education, first marriage and Tend to participation in research, and in divorced applicants, in addition to the above, the duration of marital life was considered to be a maximum of 10 years. In- depth and semi-structured interviews were used to collect data. The interviews were collected and recorded in a 6-month period and analyzed using the seven-step strategy that resulted to analysis of 579 primary codes, 25 sub-components and 7 main components affecting the probability of harming divorce including temperament, intellectual and psychological maturity, individual skills, individual beliefs, lifestyle, personality disorders, and characteristics appearance. افزایش احتمال بروز طلاق از شومترین واقعیتها و مخاطرهآمیزترین پدیدههایی است که میتواند پویایی و سلامت هر جامعهای را با تهدیدهای جدی همراه نماید، بدین منظور پژوهش حاضر با هدف شناسایی و بازنمایی شناسههای فردی اثرگذار در احتمال آسیب طلاق انجامشده است که با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی انجامشده است. میدان پژوهش دربرگیرندۀ همه زوجهای در شرف ازدواج مراجعهکننده به مرکز بهداشت استان خراسان رضوی و همه درخواستکنندگان طلاق مراجعهکننده به مراکز مداخلۀ بهزیستی است. شرکتکنندگان دربرگیرنده 15 زوج در شرف ازدواج، 20 زوج درخواستکننده طلاق که با روش نمونهگیری هدفمند از نوع ملاکی انتخاب شدند. ملاکهای ورود به این پژوهش در درخواستکنندگان ازدواج عبارت بود از: سن میان 18 سال تا 40 سال، تحصیلات سوم راهنمایی به بالا، ازدواج نخست و تمایل به مشارکت در پژوهش؛ در افراد درخواستکننده طلاق، افزون بر موارد فوق مدت زندگی زناشویی حداکثر 10 سال نیز لحاظ گردید. از فن مصاحبۀ، عمیق و نیمه ساختاریافته بهمنظور گردآوری دادهها استفاده شد. مصاحبهها در یک دورۀ ششماهه جمعآوری، ثبت و با بهکارگیری راهبرد هفت مرحلهای کلایزی تحلیل شد که سرانجام به شناسایی 579 کد اولیه، 25 مقولۀ فرعی و هفت مقولۀ اصلی اثرگذار در افزایش احتمال آسیب طلاق دربرگیرنده: خلقوخو، بلوغ فکری و روانی، مهارتهای فردی، باورهای فردی، شیوه زندگی، مسائل شخصیتی و ویژگی ظاهری منتج گردید<strong>.</strong>دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66548220190220Prediction of preparedness for drug dependence on family functions and early maladaptive schemaپیشبینی آمادگی برای وابستگی به مصرف مواد روانگردان بر پایه کارکردهای خانواده و طرحوارههای ناسازگار نخستین1471646102110.22034/fcp.2019.61021FAمجید ضرغام حاجبیدانشگاه آزاد اسلامی واحد قم،قم،ایرانJournal Article20180509Regarding the role of individual and family factors in drug dependence, this study was conducted to study the role of early maladaptive schemas and family functions in the preparation for drug dependence. The statistical population consisted of students of Islamic Azad University, Qom, in the academic year of 1995-96, which was 12050 people. Among them, 300 people were selected by multi-stage cluster sampling using Cochran's formula. Data collection tools consisted of prediction of addiction tendency (Wade et al, 1992), family function (Keitner et al., 1983), and early maladaptive schemas (Yang et al., 1995). Data were analyzed by Pearson correlation, T test, one-way variance analysis and multiple regression. Findings: The results showed that the main scales of readiness for drug dependence have significant correlation with the patterns of emancipation/ instability(r=.141 P<0,01)<strong>،</strong>dependence / incompetence (r=.143 P<0,01) and vulnerability to harm and disease(r=.174 P<0,01).family function was significantly correlated with the extent of admission to addiction(r=.178 P<0,01) And with the scale of admission to addiction and alcoholism does not have a significant correlation. The vulnerability to harm and disease and the self-sacrificing schema only accounted for 5% of the change in addiction tendency. According to the findings of the research, it is recommended that counselors and psychologists consider both variables of family functions and early maladaptive schemas in relation to prevention of drug dependenceبا توجه به نقش عوامل فردی و خانوادگی در وابستگی به مصرف مواد روانگردان، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحوارههای ناسازگار نخستین و کارکردهای خانواده در آمادگی برای وابستگی به مصرف مواد روانگردان انجام شد. جامعۀ آماری دربرگیرنده دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم در سال تحصیلی 95-96 که 12050 نفر بود و از میان آنها با بهکارگیری فرمول کوکران 300 نفر به شکل نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده دربرگیرنده پیشبینی گرایش به اعتیاد<strong> (</strong>وید و همکاران،1992)، کارکردهای خانواده <strong>(</strong>کیتنرو همکاران،1996)و طرحوارههای ناسازگار نخستین (یانگ و همکاران،1995) بودند. تحلیل دادههای پژوهش با بهکارگیری روش همبستگی پیرسون، آزمون تی گروههای مستقل، تحلیل واریانس یکطرفه و رگرسیون چندگانه انجام گرفت. برآیندها نشان دادند که مقیاس اصلی آمادگی برای وابستگی به مصرف مواد روانگردان با طرحوارههای رهاشدگی/ بیثباتی (141/0r=، P<./01)، وابستگی/ بیکفایتی (143/0 r=،P<./01) و آسیبپذیری در برابر زیان و بیماری (173/0r=،، P<./01) همبستگی معنیدار دارد. کارکردهای خانواده تنها با مقیاس اعتراف به اعتیاد همبستگی معنیدار داشت (178/0 r=، P<./01) و با مقیاس اعتراف به اعتیاد و الکلیسم همبستگی معنیداری ندارد. طرحواره آسیبپذیری در برابر زیان و بیماری و طرحواره ایثارگری تنها 5 درصد تغییرات آمادگی برای وابستگی به مصرف مواد روانگردان را تبیین کردند. با توجه به یافتههای پژوهش به مشاوران و روان شناسان پیشنهاد میشود هر دو متغیر کارکردهای خانواده و طرحوارههای ناسازگار نخستین در ارتباط با پیشگیری در وابستگی به مصرف مواد روانگردان موردتوجه قرار دهند.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66548220190220Comparing the efficacy of acceptance and commitment training and groups training of couples coping skills enhancement on body dysmorphic and subjective well-being in women with breast cancerهم سنجی تأثیر آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش بهبود مهارتهای رویارویی زوجی بر بدریختی انگاری بدن و بهزیستی ذهنی زنان دچار سرطان پستان1651906102210.22034/fcp.2019.61022FAمهران علی پوردانشجوی دکتری روانشناسی، دانشگاه ارومیه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ارومیه، ایرانفیروزه سپهریان آذراستاد گروه روانشناسی، دانشگاه ارومیه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ارومیه، ایران0000-0002-7520-0109اسماعیل سلیمانیدانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه ارومیه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ارومیه، ایرانفریبرز مکاریاندانشیار گروه داخلی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ایرانJournal Article20181214Breast cancer and its surgery can lead to conflicting psychological conditions. The purpose of this study was to compare the efficacy of Acceptance and Commitment training and Groups Training of Couples Coping Skills Enhancement on body dysmorphic and Subjective Well-Being in women with breast cancer. This study was a semi-experimental study with pre-test, post-test and control groups with 3 months follow-up. The study population consisted of female patients with breast cancer who referred to Isfahan's Seyed Alshohada Hospital in 2017. Among them, 45 volunteers were selected through Purposive sampling after checking the inclusion criteria and randomly assigned to experimental and control groups. Experimental groups were treated for 90 minutes in 9 sessions while the control group did not reseive any treatment. The data were collected using Littleton et al Body Image Concern Inventory (2005) and Keez and Magharmo Subject Well-Being Scale (2003). The results of repeated measurements analysis showed that there was a significant difference in body dysmorphic and subjective Well-Being between experimental groups and control group. Moreover Acceptance and Commitment training was more effective than Training of Couples Coping Skills Enhancement on mental well-being (p<0.05). Findings indicate that Acceptance and Commitment training results in achievement of effective strategies for management of emotions, negative emotions, and committed action, and Training couple skills can lead to the improvement of the ability to manage disease-caused stress. The mentioned interventions not only could reduce body dysmorphic symptoms, but also could improve the Subjective Well-Being in women with breast cancer.سرطان پستان و جراحی آن میتواند وضعیتهای روانشناختی متعارضی را به دنبال داشته باشد. هدف پژوهش هم سنجی اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش بهبود مهارتهای رویارویی زوجی بر بدریختی انگاری بدن و بهزیستی ذهنی زنان دچار سرطان پستان بود. این پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه پژوهش بیماران زن دچار سرطان پستان مراجعهکننده به بیمارستان سیدالشهدا اصفهان در سال 1396 بود. از میان آنها 45 نفر از داوطلبین به روش نمونهگیری هدفمند پس از بررسی ملاکهای ورود انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارش شدند. مداخلات طی 9 نشست 90 دقیقهای اجرا شد، گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. دادهها با ابزارهای نگرانی از تصویر بدن لیتلتون و همکاران (2005) و بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003) گردآوری شد. برآیندهای تحلیل واریانس اندازههای مکرر نشان داد که میان گروههای آزمایش با گروه گواه در بدریختی انگاری بدن و بهزیستی ذهنی تفاوت معنیداری وجود دارد و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد اثرات بیشتری را در سنجش با آموزش مهارتهای رویارویی زوجی بر بهزیستی ذهنی داشته است (05/0p<). بر پایه یافتهها، آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب فراگیری راهکارهای کارآمد در مدیریت هیجانات، احساسات منفی و عمل متعهدانه شده و آموزش مهارتهای رویارویی زوجی میتواند منجر به بالا رفتن توانمندی در مدیریت فشار روانی برآمده از بیماری شود. مداخلاتی که در کنار کاهش علائم بدریختی انگاری بدن، میتوانند بهزیستی ذهنی زنان دچار سرطان پستان را ارتقا دهند.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66548220190220Comparison the effectiveness of Bowen family therapy approach and McMaster's model on intimacy, cognitive emotion regulation and family function in couples who exposed to divorceهم سنجی اثربخشی رویکرد خانوادهدرمانی بوئن و مدل مک مستر بر بیآلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده در زوجین درخواستکننده طلاق1912146102310.22034/fcp.2019.61023FAفریبا سعیدپورگروه مشاوره، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، ایرانفرهاد اصغریاستادیار مشاوره خانواده، دانشگاه گیلانعلی صیادیاستادیار مشاوره خانواده، دانشگاه گیلانJournal Article20180803The purpose of this study was comparing the effectiveness of McMaster and Bowen family therapy on intimacy, cognitive emotion regulation and family function in couples who exposed to divorce. This study had a quasi-experimental method including pre-test - post-test with control group and three-month follow up. The statistical population consisted of all couples applying for divorce who referred by family court to counseling centers of Rasht city in 1396. From this community, 48 couples with the criteria for entering the research were selected through available sampling and were randomly assigned to three groups of 16 people. But due to the drop in the number of subjects, the number of people in each group reached 10. Two methods of McMaster and Bowen family therapy approaches were performed for 8 sessions of 2 hours and the control group did not receive any treatment. After completing the sessions, three groups were subjected to post-test and follow-up trials. Instruments included Walker and Thompson intimacy scale, Garnefski cognitive emotion regulation and Epstein family assessment. The results of multivariable analysis of covariance showed that McMaster and Bowen family therapy had a significant effect on intimacy, cognitive emotion regulation and family function (P <0.001). Also, the results of follow-up test showed that there is no significant difference between the effectiveness of Bowen and McMaster family therapy on intimacy, cognitive emotion regulation and family function. According to the findings, considering Intimacy, cognitive emotion regulation and family functioning variables in working with couples who applying for divorce recommended to counselors and psychologists.پژوهش حاضر با هدف هم سنجی اثربخشی خانوادهدرمانی بوئن و مک مستر بر بیآلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده در زوجین درخواستکننده طلاق صورت گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی به شیوه پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و پیگیری سهماهه بود. جامعه آماری دربرگیرنده همه زوجین درخواستکننده طلاق ارجاع دادهشده از سوی دادگاه خانواده به مراکز مشاوره شهر رشت در سال 1396 بودند. از این جامعه 48 نفر از زوجین با داشتن ملاکهای ورود به پژوهش، به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در سه گروه 16 نفره قرار گرفتند؛ ولی به دلیل افت آزمودنیها، تعداد نفرات هر گروه به 10 نفر رسید. دو رویکرد خانوادهدرمانی بوئن و مکمستر در گروههای آزمایش به مدت 8 نشست 2 ساعته اجرا شد و گروه گواه، درمانی دریافت نکرد. پس از پایان نشستها، از هر سه گروه پسآزمون و پیگیری سهماهه گرفته شد. ابزارهای مورداستفاده مقیاس بیآلایشی واکر و تامپسون، تنظیم هیجان شناختی گارنفسکی و سنجش کارکرد خانواده اپشتاین بودند. برآیندهای تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد خانوادهدرمانی بوئن و مکمستر بر بیآلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده تأثیر معنیداری داشته است (001/0>P). همچنین، برآیندهای آزمون تعقیبی نشان داد میان اثربخشی رویکرد بوئن و مک مستر، بر بیآلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده تفاوت معنیداری وجود ندارد. با توجه به یافتههای پژوهش به مشاوران و روانشناسان پیشنهاد میشود متغیرهای بیآلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده را در کار با زوجین درخواستکننده طلاق موردتوجه قرار دهند.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66548220190220The mediating role of caregiving dimensions in relationship between attachment dimensions and sexual satisfaction in couples during the family life cyclesنقش میانجی ابعاد مراقبت در رابطه میان ابعاد دلبستگی و رضایت جنسی زوجین در چرخههای زندگی خانواده2152416102410.22034/fcp.2019.61024FAریحانه رضاپور فریدیاندانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید بهشتیهاجر فلاح زادهدکتری مشاوره خانواده، استادیار گروه روانشناسی بالینی و سلامت، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانپریساسادات سیدموسویاستادیار گروه بهداشت خانواده، پژوهشکده خانواده، دانشگاه شهید بهشتیلیلی پناغیدانشیار گروه بهداشت خانواده، پژوهشکده خانواده، دانشگاه شهید بهشتی0000-0002-2066-4686Journal Article20181020Establish and keeping intimate relations, is one of the significant developmental tasks in adulthood that governed by systems: attachment, caregiving, and sex. The present study aimed to investigate the mediating role of caregiving dimensions in relationship between attachment dimensions and sexual satisfaction in couples, during the family life cycles. In this descriptive correlational study, a sample of 244 couples (488 people) who at least one of them had academicals education, and they dwelled in Tehran in 2017, were selected by Accessible and Snowball Sampling Method from Shahid Beheshti University and marrieds’ dormitory of Shahid Beheshti, Imam Sadiq, Tarbiat Modares and Amir Kabir Universities and completed Caregiving Questionnaire (Kunce & shaver, 1994), Larson’s Sexual Satisfaction Questionnaire (Larson, Anderson, Holman, & Niemann, 1998), and Relationship Scales Questionnaire (Griffin & Bartholomew, 1994). The data analyzed by Pearson Correlation Coefficient and Path Analysis. The results showed different meaningful relationships (P<0.01) between sexual satisfaction, attachment dimensions and caregiving dimensions in 3 stages of family life cycles including Initiate, New Couple (without children) and Families with Young Children. Results also indicated the most significant relationships (P<0.01) in New Couples (without children) Cycle. Therefore, it can be concluded that the family life cycles can affect the relationship between attachment, caregiving, and sexual systems. Then a part of differences exists in previous findings could be explained with it. Therefore, couple therapists need to pay attention to current family life cycle in designing their interventions to improve sexual satisfaction, efficient caregiving, and secure attachment.یکی از تکالیف تحولی باارزش در دوره بزرگسالی، برقراری و حفظ روابط صمیمانه است، که بهوسیله سه نظام دلبستگی، مراقبت و جنسی هدایت میشوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی ابعاد مراقبت در رابطه میان ابعاد دلبستگی و رضایت جنسی زوجین در چرخههای زندگی خانواده انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری دربرگیرنده زوجهای ساکن تهران در سال 96-1395 بود؛ که دستکم یکی از آنها تحصیلات دانشگاهی داشته باشند. تعداد ۲۴۴ زوج (488 نفر) به روش نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی از دانشگاه شهید بهشتی و خوابگاههای متأهلی دانشگاههای شهید بهشتی، امام صادق (ع)، تربیت مدرس و امیرکبیر انتخاب و ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ رﺿﺎﯾﺖ ﺟﻨﺴﯽ (ﻻرﺳـﻮن، و همکاران 1998)، پرسشنامه مراقبت (کانس و شاور، 1994)، و پرسشنامه مقیاسهای رابطه (گریفین و بارثولومیو، 1994) را تکمیل کردند. دادهها با بهکارگیری نرخ همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شد. یافتهها نشان داد روابط معنیدار (P<0.01) متفاوتی میان این متغیرها در چرخههای زندگی خانواده، دربرگیرنده آشنایی، زوج بدون فرزند و خانواده دارای کودک، دیده میشود. یافتهها همچنین حاکی از بیشترین تعداد روابط معنیدار (P<0.01) در چرخه زوج بدون فرزند بود. بنابراین متغیر چرخههای زندگی خانواده میتواند رابطه میان این سه نظام را تحت تأثیر قرار دهد، و بهوسیله آن بخشی از ناهمسویی پژوهشهای پیشین در زمینه رابطه میان این سه نظام تبیین میشود. بنابراین ضروری است زوج درمانگران در طراحی مداخلات خود بهمنظور بهبود رضایتمندی جنسی، مراقبت مؤثر، و دلبستگی ایمن میان زوجها، مرحله کنونی چرخه زندگی خانواده را در نظر گیرند.