دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66542320121121The effectiveness of transactional analysis training on family function of maladjusted couplesاثر بخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر افزایش عملکرد زوج های ناسازگار2682879551FAمنصور سودانیاستادیار گروه مشاوره، دانشگاه شهید چمران اهواز،اهواز،ایرانمهناز مهرابی زاده هنرمنداستاد گروه روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواززیبا سلطانیعضو هیات علمی، دانشگاه پیام نور شهر کرد، شهر کرد،ایرانJournal Article20120420<em>Purpose</em><em>:</em> The purpose of this study was the effect of transactional analysis training on function of maladjusted couples who refer to Broujen’s welfare. Methods: The statistical population includes all maladjusted couples refer to Broujen’s welfare. The sample consists of 20 couples, who were selected through simple random sampling and divided randomly in two groups (experimental and control groups). The experimental group received 8 session of transactional analysis training. All two groups in a pre-test and post-test were assessed by Family Assessment Device (FAD). The data were analyzed by using ANCOVA & MANCOVA. Findings: The results of ANCOVA & MANCOVA showed that there were significant differences between two groups in the total score of FAD and subscales of it. Conclusion: The transactional analysis training increased the family function of couples of the experimental group in compared with control groupهدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل به شیوهی گروهی بر افزایش عملکرد زوجهای ناسازگار مراجعهکننده به مرکز بهزیستی شهرستان بروجن بود. روش: طرح این پژوهش از نوع تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعهی آماری این تحقیق شاملکلیهی زوج های ناسازگار مراجعه کننده به ادارهی بهزیستی بروجن میباشد. نمونه آماری شامل 20 زوج بود که از بین تعداد 31 زوج، از زوج های ناسازگار که به فراخوان محقّق برای بهبود عملکرد خانواده پاسخ مثبت دادند، به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنیها به طور تصادفی به دو گروه مساوی (10زوج گروه آزمایش و 10 زوج گروه کنترل) تقسیم شدند. ابزار اندازهگیری پرسشنامهی عملکرد خانواده بود. ابتدا افراد هر دو گروه مورد پیش آزمون قرارگرفتند و سپس آزمودنیهای گروه آزمایش در 8 جلسه آموزش تحلیل رفتار متقابل شرکت کردند. پس از پایان مداخله بر روی گروه آزمایش، آزمودنیهای هر دو گروه به ابزار سنجش خانواده پاسخ دادند. یافته های تحقیق با استفاده از روشهای آماری کوواریانس تک متغیبّری و چندمتغیّری تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: یافتههای به دست آمده نشان داد که بین زوجهای گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ عملکرد کلّی خانواده و حیطه های آن (حل مشکل، ارتباط، نقش ها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی، کنترل رفتار و کارایی) تفاوت معنیداری وجود دارد. نتیجهگیری: با توجّه به نتایج پژوهش حاضر میتوان نتیجهگرفت که آموزش تحلیل رفتار متقابل باعث افزایش عملکرد کلّی خانواده و حیطههای آن در زوجهای گروه آزمایش در مقایسه با زوجهای گروه کنترل شد. تعمیم این آموزش به دیگر جنبههای زندگی میتواند از مشکلاتی که ممکن است برای زوجین به وجودآید، پیشگیری کنددانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66542320121121Attachment Styles, Marital Interactional Processes
and Marital Satisfaction: Model of Structural Equation
(Fitting Model of Family therapy)سبکهای دلبستگی، فرایندهای تعامل زناشویی و رضایت زناشویی: مدل معادلات ساختاری (برازش مدل خانواده درمانی)2883069553FAمختار عارفیهیأت علمی گروه روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه،ایرانفرشاد محسن زادهاستادیارگروه مشاوره، دانشگاه خوارزمی، تهران،ایرانJournal Article20120529<em>Purpose</em>: The purpose of this study was examining the nature of relationship between attachment style and marital interactional processes (sexual intimacy, conflict management, communication) and marital satisfaction by applying structural equation modeling technique. Methods: In this co-relational study, 410 parents of students of elementary and secondary schools in Kermanshah (150 men, 260 women) were selected by multi-stage cluster sampling method. They completed following instruments: close relationships scale, dyadic adjustment scale (spianer, 1976) and ENRICH Inventory (Olsen et al, 1987). Findings: Avoidant attachment style has significant direct negative effect on marital satisfaction. Both avoidant and anxious styles have significant indirect effects on marital satisfaction through impacting marital interaction processes. Interactional processes (sexual intimacy, conflict management, communication) have direct positive effect on marital satisfaction. Conclusions: Marriage interactional processes (sexual intimacy, communication and conflict management) mediated the relationship between attachment style and marital satisfaction and can be targeted by therapeutic interventions of family counselors هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ماهیت رابطهی سبک های دلبستگی و فرآیندهای تعامل زناشویی(صمیمیت جنسی، مدیریت تعارض، ارتباط) و رضایت زناشویی ب است که از فنون معادلات ساختاری بهره میگیرد.<br /> روش: این مطالعه از نوع همبستگی بوده و از میان والدین دانش آموزان مدارس ابتدایی و راهنمایی شهر کرمانشاه تعداد410نفر (150 مرد،260 زن) به شیوهی نمونهگیری خوشه ی چندمرحلهای انتخاب شدند. شرکتکنندگان مقیاس <em>تجربهی روابط نزدیک،</em> مقیاس <em>سازگاری زناشویی</em> (اسپاینر،1976) و پرسشنامهی<em> انریچ</em>(اولسن و همکاران، 1987) را تکمیل کردند.<br /> یافته ها: نتایج نشان دادند که سبک دلبستگی اجتنابی به طور مستقیم و معنادار بر رضایت زناشویی اثر(منفی) دارد. دو سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به واسطهی فرآیندهای تعامل زناشویی غیرمستقیم بر رضایت زناشویی اثر معنادار دارند. سه فرآیند تعاملی صمیمیت جنسی، مدیریت تعارض و ارتباط به طور مستقیم(مثبت) بر رضایت زناشویی اثر دارند.<br /> نتیجه گیری: فرآیندهای صمیمیت جنسی، مدیریت تعارض و ارتباط به عنوان میانجیگر رابطهی سبکهای دلبستگی و رضایت زناشویی عمل میکنند و در مداخلات زناشویی می توانند آماج درمانی، مشاوران خانواده قرارگیرند.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66542320121121A Study of the Efficacy of Cognitive-Behavioral Therapy
on Female frigidity and couple’s Intimacy in Frigid Married Women in Bandar Abbas Cityبررسی اثربخشی درمان شناختی – رفتاری بر سردمزاجی زنان و صمیمیت زوجین در زنان سردمزاج شهر بندر عباس3073219554FAمحمد باقر کجبافدانشیار روانشناسی، دانشگاه اصفهان،اصفهان،ایرانسالار فرامرزیاستادیار روانشناسی، دانشگاه اصفهان،اصفهان،ایرانفروغ حسینیکارشناس ارشد روانشناسی عمومیJournal Article20120607<em>Purpose</em>: Female Frigidity and couples’ intimacy are important factors which not only influence couples’ mental health but also can affect the stability in the family. In line with many other related researches, this study strived to investigate the efficacy of cognitive – Behavior therapy on the frigidity of the frigid married women and the intimacy among The Couples in Bandar Abbas city. Methods: The research was an experimental one with a pre- test, post– test and a control group design. The population was selected from among the couples, with the wife suffering from alleged frigidity, who referred to clinics and Intervention in Crises and drop in divorce counseling centers in Bandar Abbas city. According to the study’s criteria for entry, 20 couples were randomly selected and assigned to the experimental and control Groups. The experimental group received 8, 90 minute sessions of cognitive – behavioral therapy whereas the control group did not receive any intervention. Data were collected using Couples’ Intimacy and Females Frigidity Questionnaires which were confirmed to be reliable and valid. Data were analyzed using univariate and Multivariate analysis of covariance statistical methods in SPSS software, version 15. Findings: Results revealed that after the cognitive- behavioral intervention, there was a significant difference between the performance of control and experimental groups (P<0/001), and that Cognitive-Behavior Therapy had effects on various aspects of female frigidity and couples’ intimacy, except for physical aspect. The amount of these effects on various aspects was calculated as follows: frigidity 95%, couples’ intimacy 96%, emotional intimacy 87%, Intellectual (rational) intimacy 81%, sexual intimacy 91%, social and recreational intimacy60%, communication (relation) intimacy 92%, religious intimacy 83%, psychological intimacy 92% and totally 86%. Conclusion: It can be concluded that Cognitive –Behavioral Therapy can be helpful in reducing female Frigidity, increasing couples’ intimacy, and finally improving various aspects of couples’ relations and family health هدف: سردمزاجی زنان و صمیمیت زوجین از جمله عوامل مهمّی است که نه تنها بر سلامت روانی زوجین تأثیر میگذارد؛ بلکه استحکام خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد و تاکنون در مورد آن پژوهش های مختلفی صورت گرفته است. این پژوهش نیز با هدف بررسی اثر بخشی درمان شناختی – رفتاری بر سردمزاجی زنان و صمیمیت زوجین درشهر بندرعباس انجام گرفتهاست. روش: روش پژوهش آزمایشی و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شدهاست. به این منظور از بین زوجینی که به دلیل مشکل سردمزاجی زن به مراکز مشاورهای مداخله در بحران و کاهش طلاق و کلینیک های تخصّصی در شهر بندر عباس مراجعه کرده بودند با توجّه به ملاکهای ورود به پژوهش، 20 زوج به صورت تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخلهی شناختی – رفتاری به مدّت 8 جلسهی90 دقیقهای قرار گرفت و گروه کنترل هیچ گونه مداخلهای را دریافت ننمود. ابزار های جمع آوری اطلاعات دو پرسشنامهی صمیمیت زوجین و سردمزاجی زنان بود که روایی و اعتبار هر دو مورد تأیید قرار گرفته است. دادههای بهدست آمده با استفاده از روشهای آماری تحلیل کوواریانس یکمتغیره و چندمتغیره و با بهره گیری از نرم افزار15 SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل پس از مداخلهی شناختی- رفتاری تفاوت معنادار آماری وجود دارد ( 01/0p<)، و درمان شناختی – رفتاری بر سردمزاجی زنان و صمیمیت زوجین در ابعاد مختلف به جز در بعد فیزیکی تأثیر دارد و میزان این تاثیر برسردمزاجی95%، برصمیمیت زوجین 96%، برصمیمیت عاطفی 87%، برصمیمیت عقلانی81%، بر صمیمیت جنسی 91% و بر صمیمیت اجتماعی- تفریحی60% ، صمیمیت ارتباطی92% ، صمیمیت مذهبی 83% ، صمیمیت روانشناختی 92% و در کل 86% می باشد. نتیجه گیری: بنابراین میتوان نتیجه گرفت که از این روش درمانگری می توان برای کاهش سردمزاجی زنان و افزایش صمیمیت زوجین در ابعاد مختلف و بهبود روابط زوجین و در نهایت سلامت خانواده بهرهمند شددانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66542320121121The efficacy of humanism group training on married women's relationship beliefs who confer to consulting or cultural-educational centers in Isfahanتاثیر آموزش گروهی انسانگرایی بر باورهای ارتباطی زنان متأهّل مراجعهکننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای شهر اصفهان3223399555FAمرضیه مشتاقیدانشجوی دکتری روانشناسی سلامت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرکز بین الملل کیش،کیش،ایرانسید حمیدرضا آتش پوراستادیار روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان،خوراسگان،ایراناصغر آقاییدانشیار روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگانسیدفرید علامهکارشناس ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگانJournal Article20120423<em>Purpose: </em>The relationship beliefs such as irrational thoughts, pre-treatment and negative attitudes, false beliefs, personal prejudice and negative perceptions of each other in couples have important roles in their marital conflicts. In this regards this study examines the impact of Humanism on relationship beliefs in women who confer to consulting or cultural-educational centers in Isfahan. <br />Methods: This is a semi-empirical study consisting of a pre-test and a post-test. In which three groups including a control group were investigated. The research sample was randomly chosen from 114 applicants of group training and was divided into three groups. The first group (15 couples) consisted of individuals who participated in course along with their spouses; the second group (30 applicants) consisted of individuals who participated alone, without their spouses; and the third group (30 applicants) consisted of individuals as the control group. All the three groups were firstly tested by Relationship Beliefs Inventory (RBI), as pre-tests. The first two groups were instructed through group trainings of transactional behavior analysis in 10 sessions, and then the same tests were run as post-tests. To analyze the data a Multivariate Analysis of Covariance Test and Post Hoc Bounfrounie Test were used. <br />Findings: The results of group training of humanism show that there is a significant difference between relationship beliefs of women in the first group and women in the control group (p ). There is a meaningful difference between the relationship beliefs of women of the first group and the women of the second group; and also between the woman in the second group and women in the control group (p ). <br />Conclusion: It can be concluded that Humanism Group Training can be helpful on Married Women's Relationship Beliefs. هدف: باورهای ارتباطی عبارت از تفکّرات غیرمنطقی، پیشدارویها و نگرشهای منفی، باورهای غلط و غیرواقعی، تعصّبهای شخصی و برداشت منفی زوجین از یکدیگر است که در ایجاد و بروز اختلافات زناشویی موثّر است. در همین راستا این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی انسانگرایی بر باورهای ارتباطی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای شهر اصفهان انجام شد.<br /> روش: طرح پژوهش نیمه تجربی به صورت طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل میباشد. نمونهی پژوهش از بین 114 متقاضی شرکت در آموزشگروهی بهصورت تصادفی انتخاب و در3 گروه قرارداده شدند؛ گروه اوّل شامل30نفر از زنانی که با همسر خود در آموزش گروهی شرکت کرده بودند، گروه دوم شامل 30 نفر از زنانی که بدون حضور همسر خود درآموزش گروهی شرکت کرده بودند و گروه سوم شامل گروه کنترل(30 نفر ) بودند. از همهی افراد سیاههی باورهای ارتباطی(RBI) بهعنوان پیشآزمون صورتگرفت. گروههای آزمایش تحت 10جلسه آموزش گروهی انسانگرایی قرارگرفتند، در جلسهی آخر مجدّدأ از هر سه گروه پسآزمون گرفته شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیّری و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.<br /> یافتهها: نتایج نشان دادند آموزش گروهی انسانگرایی بر باورهای ارتباطی هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل موثّر بوده و در باورهای ارتباطیکلّی بین گروه آموزشی زنان همراه با همسر وگروه آموزش زنان بهتنهایی با گروه کنترل (01/0P<) و بین گروه آموزش زنان همراه با همسر و گروه آموزش زنان به تنهایی (01/0P<) تفاوت معناداری وجود دارد.<br /> نتیجهگیری: رویکرد انسانگرایی روش مناسبی برای بهبود باورهای ارتباطی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراها است. این روش از مناسبترین روشها برای بهبود روابط زوجین و کاهش روابط مخرّب در خانواده می باشد.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66542320121121Designing and Comparing of two Therapy Program based on Narrative Therapy principles and Therapy based on Quran Teaches in Reduction Marriage Conflictsطرّاحی و مقایسهی اثربخشی دو برنامهی درمانی مبتنی بر اصول درمان روایتی و درمان مبتنی بر آموزه های قرآنی در کاهش تعارضهای زناشویی3403579556FAاسدالله ویسیاستادیارگروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور،سنندج،ایرانJournal Article20120201Purpose: The aim of this study was designing and comparing of two Therapy program based on narrative therapy principles and therapy based on Quran teaches in reduction marriage conflicts. <br /> Three groups are considered for performing this research , each group contained ten members. The members of research groups were persons who referred to welfare emergencies center of Sanandaj and counseling clinical center of Kurdistan University. <br />Methods: The research design was semi experiment based on pre-test, post- test design with control group. As first step we explained the problems of research to mentioned groups and after determining the applicants, they separated randomly to the three groups (narrative therapy, religious teaches and control group). <br />Findings: the results of covariance analytic show that narrative therapy and Quran teaches have meaningful influence on reduction marital conflicts. <br />Conclusion: results of research show that unfinished business affect on creation of marital conflicts on the ground of process of intimacy communication. Therefore by using the techniques of narrative therapy and Quran teaches , me can reduce marital conflicts, meaningful results observed. هدف<em>:</em> هدف پژوهش حاضر طرّاحی و مقایسهی اثربخشی دو برنامهی درمانی مبتنی بر اصول درمان روایتی و درمان مبتنی برآموزههای قرآنی درکاهش تعارضهای زناشویی با توجّه به محتوای بستن در ایجاد آن بود. سه گروه برای انجام تحقیق در نظر گرفته شد،که هر گروه شامل (10 =n) نفر بودند. جامعهی این پژوهش را مراجعانی که به مرکز فوریتهای بهزیستی شهرسنندج و کلینیک مرکز مشاورهی دانشگاه کردستان تشکیل می دادند.<br /> <em> روش:</em> طرح پژوهش حاضر از نوع طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون نامتعادل با گروه کنترل بود. در ابتدا به روش انجام مصاحبهی اوّلیه و درمیان گذاشتن شرایط کار و توافق با مراجعان به صورت تصادفی ساده درسه گروه (درمان روایتی، آموزههای قرآنی و گروه کنترل) جایگزین شدند<em>.</em><br /> یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزههای قرآنی و درمان روایتی تأثیر معناداری برکاهش تعارضهای زناشویی افراد داشته است. <br /> نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که گشتالتهای ناتمام تأثیر زیادی در ایجاد تعارضهای زناشویی به عنوان یک فرآیند ارتباطی صمیمانه دارد . لذا از راهبردهای درمان روایتی و آموزههای قرآنی برای کاهش تعارضها استفاده شد که نتایج موثّری داشتنددانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66542320121121The study of Marriage Motivation between engaged ( male and femaleبررسی انگیزهی ازدواج در بین دختران و پسران نامزد3583729557FAاحمد امانیاستادیارگروه مشاورهی خانواده، دانشکدهی علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان0000-0002-1442-7617داوود بهزادکارشناس ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه جامع علمی کاربردی، بهزیستی بندرعباس،بندرعباس،ایرانJournal Article20120523Purpose: In each society, members motivations for marring , explained by extended tendency to marriage. Motivation is an inner process which reinforces and leads behavior and a common field of needs, recognitions and emotions. This study focused on factors that motivated persons for marriage and aimed to asses three main questions: How much is the engaged motivation for marriage? Are there different dimensions for it? What is the status of emotional motivation in getting married? <br />Methods: The method of research was survey and Statistical population were engaged persons referred to health center in Hamadan city. 156 participants (Age M=23) with Convenience sampling were selected as subjects. A researcher made scale (with Cranach’s reliability coefficient=0.87) used for asses the motives. <br />Findings: Findings showed subjects (%80) had moderate average of motivation. There were significant differences in importance (priority) between terms of scale and gender, age, education. Factor analysis contained components: negative, emotional, psychological, biological, social, and non-reason. <br />Conclusion: In general conclusion: though persons have high degree of motivations to get married but in quality dimension, dominant of negative and emotional factors can be noticeable to researchers and psychologists in domain of marriage and family. هدف:میزان گرایش به ازدواج در هر جامعهای بر اساس انگیزه مندی افراد آن جامعه قابل تبیین است. انگیزه فرآیندی درونی است که رفتار را نیرومند و هدایت میکند و فصل مشترک نیازها، شناختها و هیجانها است. اینکه کدام دسته از عوامل در تعیین گرایش و انگیزش افراد برای ازدواج موثّر میباشند، موضوعی است که در اینجا مورد توجّه قرارگرفته است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سئوالات است: الف) افراد در آستانهی ازدواج از چه میزان انگیزهمندی برای ازدواج برخوردارند؟ ب) آیا ابعاد مختلفی برای این انگیره وجود دارد؟ ج) انگیزههای عاطفی از چه جایگاهی در گرایش به ازدواج برخوردار می باشند؟<br /> روش: این تحقیق از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری کلیهی دختران و پسران مراجعهکننده به مراکز بهداشتی شهر همدان جهت اقدام برای ازدواج بودند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 156 نفر بهعنوان آزمودنی انتخاب شدند. برای سنجش انگیزه مندی از مقیاس محقّق ساخته با پایایی آلفای کرونباخ 87/0 و در تحلیل متغیّرها ازضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی استفاده شد.<br /> یافته ها: براساس یافتهها80% آزمودنیها در حدّ متوسطی برای ازدواج انگیزه داشتند. میزان اهمبیت و دلایل در میان دو جنس و درگروههای سنّی و تحصیلی تفاوت معناداری را نشانداد. در تحلیل عاملی شش مولفهی انگیزهی نامناسب، عاطفی، روانشناختی، زیستی، اجتماعی و بدون دلیل حاصل گردید.<br /> نتیجه گیری:در یک نتیجهگیری کلّی میتوان گفت اگرچه افراد از میزان انگیزهمندی قابل قبولی برای ازدواج برخوردارند؛ امّا توجّه به چگونگی و کیفیت آن باتوجّه به گرایشی که بیشتر معطوف به وجوه منفی و هیجانی آن است، میتواند نکتهی قابل تأمّلی برای محقّقان و روانشناسان حوزهی ازدواج و خانواده تلقی گردد.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66542320121121The effect of life skills training on marital satisfaction and adjustment of married women in rural areas of Farsanتاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر رضایت و سازگاری زناشویی زنان متاهّل، روستاهای شهرستان فارسان3733879558FAذبیح الله کاوه فارسانیکارشناس ارشد مشاورهی خانواده، دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان،اصفهان،ایرانسیّد احمد احمدیاستاد گروه مشاوره، دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهانمریم السّادات فاتحی زادهدانشیار گروه مشاوره، دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهانJournal Article20120606Purpose: The study aimed to determine the effect of life skills training on marital satisfaction and adjustment of married women in rural areas of Farsan. <br />Methods: The study was semi experimental. The samples were the women who referred to female affairs on September and October in 2011. The subjects were married women who were voluntary or randomly accidentally selected and assigned in to control and experimental groups. The experimental group was received 9 sessions of life skills training and the control group had no intervention. This was the research hypothesis: life skills training increase marital satisfaction and adjustment. <br />Findings: The results of covariance analysis showed that there were significantly differences between control and experimental groups after administration of life skills training in marital satisfaction and adjustment and the rate of marital satisfaction and adjustment have been significantly increased in experiment group related to control group in post-test. <br />Conclusion: The life skills training affect on marital satisfaction and adjustmentهدف: هدف این پژوهش بررسی میزان تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر رضایت و سازگاری زناشویی زنان متاهّل،روستاییشهرستان فارسان بود.<br /> روش: این پژوهش، نیمه تجربی بوده. و جامعهی آماری آن، زنان مراجعه کننده به امور بانوان شهرستان فارسان در شهریور و مهر ماه سال 1390بودند. نمونهی پژوهش شامل 60 زن متاهّل بود که به روش داوطلب با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند و در دوگروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش، به مدت 9 جلسه هر هفته یک جلسه، تحت آموزش مهارتهای زندگی قرار گرفتند و بر روی گروه کنترل هیچ مداخلهای صورت نگرفت. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. فرضیهی پژوهش این بود که آموزش مهارت های زندگی رضایت و سازگاری زناشویی زنان روستاهای شهرستان فارسان را افزایش میدهد.<br /> ابزار اندازهگیری در این پژوهش، پرسشنامههای رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه) و سازگاری زناشویی لاک- و الاس بود.<br /> یافتهها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه پس از اجرای آموزش مهارتهای زندگی از لحاظ رضایت و سازگاری زوجین تفاوت معنی داری وجود داشت(001/0 P<). و میزان رضایت و سازگاری زناشویی گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافته بود.<br /> نتیجه گیری: آموزش مهارتهای زندگی بر افزایش سازگاری و رضایت زوجین روستایی موثّر بوددانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66542320121121The relation of of Marriage and Gender in the Effects of Aversive Situations on Intellectual
Functioningin borderline personality Disorderرابطة تأهل و جنسیت با اثر موقعیتهای آزارنده در کُنشهای هوشی مراجعان دارای اختلال3884119559FAفاتح رحمانیاستادیار، گروه روانشناسی، دانشگاه کردستان،سنندج،ایرانمحمدعلی کیانیدانشیار، گروه روانشناسی، دانشگاه کردستان،سنندج،ایرانفرزین رضاعیاستادیار، روانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی، گروه روانپزشکی،سنندج،ایرانمرضیه نصوریکارشناسی ارشد، روانشناسی بالینیJournal Article20120729Introduction: The role of family variables and borderline personality disorder (BPD) wasn't seen mainly. The current research aimed at investigating the roles of marriage and gender in the effects of experimental stressors on intellectual functioning of patients with BPD. <br />Method: Thirty clients (15 women and 15 men) were selected among the clients of psychiatric offices, in Sanandaj, with the diagnosis of BPD, who accepted to participate in this study. They were assessed via MCMI-III, and The Wechsler Adult Intelligence Scale-III (WAIS-R). After two weeks, all the participants underwent an experimental stressor to identify their reaction to failure. Then, they were assessed again via WAIS-R. The results were compared with their matched, non- clientsgroup through ANCOVA. <br />Results: the results indicate the interfering role of marriage and gender in intellectual functioning in a reaction to laboratory stressors. The variables of marriage and gender interact with marriage and gender in the impairing effects of laboratory stressors on intellectual functioning. <br />Discussion: Important roles can be accepted for the family variables in understanding the intellectual and social adjustment of BPD patients. It appears that it is needed to consider family variables for a deeper understanding of cognitive and behavioral aspects of BPD.مقدمه: بررسی رابطة متغیرهای خانوادگی و اختلال شخصیت مرزی، عمدتاً نادیده گرفته شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطة جنسیت و تأهل با اثر استرسزاهای آزمایشگاهی در وضعیت هوشی مراجعان دارای اختلال شخصیت مرزی است.<br /> روش:از میان مراجعان مراجعه کننده به مراکز مشاورهای شهر سنندج، که با تشخیص روانپزشکان، دارای اختلال شخصیت مرزی بوده و همکاری در پژوهش را پذیرفتند، 15 نفر زن و بههمین تعداد مرد انتخاب شدند. بعد از ثبت ویژگیهای جمعیت شناختی، با آزمون میلون 3، با هدف تأیید و کمی کردن تشخیص اولیه، و سپس با استفاده از آزمون هوشی وکسلر بزرگسال، مورد ارزیابی قرار گرفتند. بعد از دو هفته، گروه آزمایشی، همراه با گروه همتای آن، استرسور آزمایشگاهی را تجربه کردند تا واکنش آنها به شکست مشخص شود و متعاقب آن مجددا با آزمون هوشی وکسلر ارزیابی شدند. نتایج حاصل، با استفاده از تحلیل کوواریانس، مورد مقایسه قرار گرفت.<br /> یافته ها:نتایج، بیانگر ارتباط معنادار تأهل و جنسیت با فعالیتها هوشی مراجعان، در پاسخ به استرسورهای آزمایشگاهی بود. طبق نتایج، متغیرهای تأهل و جنسیت در تعامل با علائم اختلال شخصیت مرزی، در توان به بهکارگیری تواناییهای هوشی مراجعان، در موقعیتهای ناخوشایند، مداخله میکنند.<br /> نتیجه گیری: نقش مهمی برای متغیرهای تأهل و جنسیت در در درک سازشیافتگی هوشی و اجتماعی مراجعان دارای اختلال شخصیت مرزی قابل توجه است. بهنظر میرسد درک عمیقتر مشکلات هوشی و رفتاری این مراجعان، مستلزم توجهی خاص به این متغیرهاستدانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66542320121121The Effectiveness of Mindfulness-Based Family Therapy on Frigidity among Divorce Seeking Womenاثربخشی رویکرد خانواده درمانی مبتنی بر حضور ذهن بر سرد مزاجی زنان در آستانهی طلاق4124259560FAجمیله نبوی حصاردانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات، کرمانشاه،ایرانخدابخش احمدیدانشیار مشاوره، مرکز تحقیقات علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی بقیها...(عج). تهران، ایرانJournal Article20111024Purpose: This study aimed to reveal the effectiveness of Mindfulness-Based Family Therapy on Frigidity among Divorce Seeking Women. <br /> Method: The research was an experimental one the design of pre- test and post – test and control group. thirty two women were selected randomly from counseling centers. They were assigned, again randomly, to two groups of 11. They all filled a Females Frigidity Questionnaires which were confirmed to be reliable and valid(pre- test). After an 8-session intervention on one groups, all two filled the questionnaire again(post – test). <br />Findings: The results showed a significant difference between intervention groups and the comparison one, with a relatively equal amount of change among the one family therapy method employed and control group here. <br />Conclusion: The findings from this the current study showed a considerable and effect of mindfulness-based family therapy on the Frigidity among divorce seeking women.مقدمه: این مطالعه با هدف مقایسهی اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر حضور ذهن (MBFT) بر سرد مزاجی زناندر آستانهی طلاق صورت گرفت.<br /> روش: طرح این پژوهش از نوع آزمایشی به شیوهی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور 32 زن متقاضی طلاق به مراکز مشاورهای به طور تصادفی انتخاب شدند و به شیوهی گمارش تصادفی به دو گروه 11 نفری تقسیم شدند. به وسیله ی پرسشنامه سرد مزاجی زنان، ابتدا میزان سرد مزاجی زنان در این مراجعان اندازهگیری شد (پیش آزمون) و بعد از مداخله گروهی بر روی گروه آزمایشی در 8 جلسه، سرانجام پرسشنامه مجدداً اجرا شد (پس آزمون).<br /> یافته ها: داده های به دست آمده برای بررسی میزان تأثیر روش درمانی تحلیل شدند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری بین مراجعان متقاضی طلاق گروه آزمایش و کنترل در متغیر وابسته یعنی سرد مزاجی زنان تفاوت معنا داری نشان داد.<br /> نتیجه گیری: نتایج مطالعه اخیر اثربخشی قابل ملاحظه ای از خانواده درمانی مبنی بر حضور ذهن بر سرد مزاجی زناندر آستانهی طلاق نشان داد.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66542320121121Manager Notesیادداشت های مدیر مسئول1311005FAJournal Article20150929