دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66541320120501Comparing interactions pattern in families with and without substance dependent member and providing appropriate interventionist strategiesمقایسه الگوی تعاملات خانواده های دارای عضو وابسته به مواد و عادی و ارائهی راهبردهای مداخله ای2642839454FAعبدالله شفیع آبادیاستاد گروه مشاورهف دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران،تهران،ایرانشکوه نوابی نژاداستاد گروه مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهرانمحمدرضا فلسفی نژاداستادیار گروه سنجش و اندازهگیری دانشگاه علامه طباطباییفاطمه نجفلویدانشجوی دکتری مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهرانJournal Article20111023<em>Background and aim:</em><em> From a systemic approach to family therapy, dysfunction of families is attributed to addiction. This study compares functioning of families with and without substance dependent member to identify the pattern of interactions in families with substance member and to provide appropriate treatment strategies. </em> <br /><em>Methods:</em><em> The method of research is ex post facto. The population includes families with drug dependent member located in west and east of Tehran and referred to outpatient treatment centers. Four centers selected randomly. The sample includes 50 persons of referred persons to these centers which satisfied the minimum requirements for reception. Also 50 ordinary persons matched to compare with former group. The participants answered to family assessment device instrument. Data analyzed by Multivariate Analysis of Variance (MANOVA). </em> <br /><em>Results:</em><em> The results show that these two types of families differ significantly in all aspects except their role. Also the results show that families with drug dependent members which the rate of relapse is high and there is a positive history of addiction are more dysfunction. The difference is not significant regarding drug type.</em> <br /><em> Conclusion: The study suggests efficient prevention treatment strategies and appropriate model of treatment according to the characteristics of drug dependent member families</em> <br /> زمینه و هدف: مطابق با رویکرد سیستمی، اعتیاد مرکز ثقل کارکرد خانواده های ناکارآمد است. در این مطالعه کارکرد خانوادههای دارای عضو وابسته به مواد و عادی به منظور شناسایی الگوی تعاملات این گونه خانوادهها و ارائه راهبردهای مداخلهای مناسب، مورد مقایسه قرار گرفته است.<br /> روش: روش پژوهش علی- مقایسهای است. جامعه پژوهش شامل خانوادههای ساکن در مناطق غرب و شرق شهر تهران است که یکی از اعضای آن(فرزند خانواده) وابسته به مواد است و جهت درمان به مراکز درمان سرپایی اعتیاد در این مناطق مراجعه میکردند. 4 مرکز درمان سرپایی اعتیاد از مناطق غرب و شرق تهران بصورت تصادفی انتخاب شد. نمونه پژوهش شامل 50 نفر از مراجعه کنندگان به این مراکز بودند که واجد شرایط ورود به پژوهش بودند. 50 نفر نیز از افراد عادی، جهت مقایسه، با گروه اول همتا شدند. شرکت کنندگان به ابزار سنجش خانواده مک مستر (FAD) پاسخ دادند. دادههای گردآوری شده، با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تحلیل قرار گرفت.<br /> یافته ها: یافتهها نشان داد که کارکرد خانوادههای دارای عضو وابسته به مواد و عادی در تمامی ابعاد بجز نقش در سطح خطای کمتر از 05/0 تفاوت معناداری دارند. همچنین نتایج نشان داد کارکرد خانواده افراد وابسته به مواد که میزان عود بالا و تاریخچه خانوادگی مثبت اعتیاد دارند ناکارآمدتر است این تفاوت با توجه به نوع ماده مصرفی معنادار نبود.<br /> نتیجه گیری: این مطالعه به متخصصان و درمانگران راهبردهای مداخلهای پیشگیرانه و الگوی درمانی متناسب با ویژگیهای خانوادههای دارای فرزند وابسته به مواد را ارائه میکند.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66541320120501The Investigation of the Criteria of Spouse Selecting and Marital Burnout as Forwarded Variants in Couples Applicant for Divorce and Couples Desirous of Continuing the Marital Statusبررسی ملاکهای همسرگزینی و فرسودگی زناشویی به عنوان متغیّرهای پیشبین زوجین متقاضی طلاق و مایل به ادامهی زندگی مشترک2843019459FAناصر یوسفیاستادیار گروه روانشناسی و مشاوره دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه کردستان،سنندج،ایرانمهرنوش باقریانمشاور دانشکده پرستاری حضرت زینب(س) دانشگاه علوم پزشکی شیراز،شیراز،ایرانJournal Article20110928<em>Introduction: </em><em>the purpose of this research was comparison relationship between criteria of spouse selection and marital burnout in divorce couple whit those desirous of marital continuation.</em> <br /><em>Methods: </em><em>this research designed was kind of correlation research. Statistical population was all divorce complainants in family court of Lar ,in 6 month of first in 1390, that passed 2 years to 6 years of their marital life and complainant desirous of marital continuation, the sample was 30 divorce complainant couple and 30 couple desirous of marital continuation which selected from population randomly. The questionnaires was couple burnout questionnaire (CBQ) and preference criteria of spouse selection inventory (PCSSI). </em> <br /><em>Results:</em><em> In order for analyzing the data, statistical examination of differentiation was applied. The results of the analysis indicate that the variants like marital burnout and content criteria of spouse electing are able to meaningfully predicate the joining of people in one of the two groups which one of them is applicants of divorce and the other is those who tend to continue their marital status. The common corer relation of these variants in categorizing the groups in simultaneous differentiating analysis equals 0.773 and in step by step differentiating analysis equals 0.756. The level of the meaningfulness of the differentiating function in this investigation is p<0.0001.</em> <br /><em>Conclusion:</em><em> The results of this investigation admitted the role of the content spouse selecting criteria and marital burnout as variants of the predictors of the possibility of divorce in couples and can be influential in the determining of the counseling guides especially in counseling before marriage</em>زمینه هدف: با توجه به نقش مهم ملاک های همسر گزینی در ایجاد فرسودگی زناشویی، پژوهش حاضر با هدف بررسی ملاکهای همسرگزینی و فرسودگی زناشویی به عنوان متغیَرهای پیش بین زوجین متقاضی طلاق و مایل به ادامه زندگی مشترک صورت گرفت.<br /> روش: طرح تحقیق همبستگی از نوع علی- مقایسها ی است. جامعه این تحقیق شامل تمام متقاضیان طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده شهرستان لارستان در 6 ماه اول سال 1390 که بین 2 تا 6 سال از زندگی زناشویی آنها میگذشت و هم چنین زوجین مایل به ادامه زندگی مشترک که از لحاظ ویژگیهای دموگرافیک (سطح تحصیلات، مدت ازدواج ، سن و...) که مشابه افراد متقاضی طلاق بودند میشد. نمونه مورد نظر شامل 30 زوج (30 نفر مرد و 30 نفر زن) متقاضی طلاق و 30 زوج (30 نفر مرد و 30 نفر زن) مایل به ادامه زندگی مشترک بودند که به صورت تصادفی ساده از میان جامعه تحقیق انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، شامل پرسشنامه ملاکهای همسر گزینی و پرسشنامه فرسودگی زناشویی بود.<br /> یافته ها: به منظور تجزیه وتحلیل دادهها، از آزمون آماری تحلیل تمیز استفاده شد. نتایج این تحلیل نشان میدهد که متغیّر فرسودگی زناشویی و ملاک محتوایی همسرگزینی قادرند به طور معناداری عضویت گروهی افراد به طبقه متقاضی طلاق و مایل به ادامه زندگی مشترک را پیش بینی کنند. همبستگی متعارف این متغیّرها در جداسازی گروهها در تحلیل تمیز به روش همزمان برابر با 773/0و در تحلیل تمیز به روش گام به گام برابر با 756/0 است. سطح معنی داری تابع تمیز در این پژوهش 0.0001 P< است.<br /> نتیجه گ یری: یافتههای این پژوهش، نقش ملاکهای همسر گزینی محتوایی وفرسودگی زناشویی را به عنوان متغیّرهای پیش بینی کننده احتمال طلاق در زوجین مورد تایید قرار داد و میتواند در تعیین راهبردهای مشاورهای، بخصوص در امر مشاوره قبل از ازدواج مؤثر واقع گردد.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66541320120501The relation between Keen connectedness to parents and relatives with attachment to parents and adultsرابطه ی صله ی رحم به پدر و مادر و خویشاوندان با کیفیت دلبستگی به پدر و مادر و افراد بزرگسال3023149465FAباقر غباری بنابدانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران،تهران،ایرانمجید بحرینیاندانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20110926<em>Background and aim:</em><em>The aim of the present study was to study the relation between social connectedness, and quality attachment to parents and adults. </em> <br /><em>Method:</em><em> In order to accomplish the stated goal, 120 college students were selected by means of random sampling. Adult Attachment Scale, Measure of Childhood Attachment to each Parent, and Scale of Keen Connectedness were given to participants to complete. In addition, Social Connectedness Self report Scale was completed by these students. Data were analyzed by using correlation coefficient, and multiple regression analysis. </em> <br /><em>Results:</em><em> Data analysis showed a significant relationship between different domains of keen Connectedness (offering social support, receiving social support, quality of keen connectedness and support, as well as magnitude and quantity of support) and attachment to parents and adults. Secure attachment to parents was positively associated with keen connectedness, while anxious and avoidant attachments to parents were negatively associated with a keen connectedness. In addition, the domain of being comfortable in a close relationship in adult attachment scale was positively associated with a keen connectedness. Analysis of multiple regression indicated that magnitude of keen connectedness can be predicted by being at ease with intimate and close relationship. Having a close and intimate relationship with significant adults, and partner were also important predictors of qualitative dimension of keen connectedness. Moreover, receiving a social support from keens and members of family were explained by having a secure attachment and being easy with a close relationship. </em> <br /><em>Discussion: </em><em>Quality of attachment is an important factor in predicting quality of keen relationship.</em>زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطهی بین صلهی رحم و دلبستگی به پدر و مادر و افراد بزرگسال میXباشد.<br /> روش: برای انجام تحقیق حاضر 120 دانشجوی رشتهی تحصیلی روانXشناسی و علوم تربیتی از دانشگاه تهران به شیوۀ نمونهگیری تصادفی از بین گروهXهای آموزشی دانشکده انتخاب شده، پرسشنامه های سبکهای دلبستگی به والدین، مقیاس دلبستگی بزرگسالان و مقیاس صلهی رحم به آنان داده شد تا تکمیل نمایند. برای تحلیل دادXها از روش تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد.<br /> یافته ها: تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه نشان داد که مابین ابعاد چهارگانهی صلهی رحم (ارائه صلهی رحم، دریافت صلهی رحم، کیفیت و کمیّت صلهی رحم) با سبکهای دلبستگی به والدین و بزرگسالان همبستگی معناداری وجود دارد. سبک دلبستگی ایمن رابطهی مثبت و معنیدار و سبکهای اجتنابی و اضطرابی (نسبت به والدین) همبستگی منفی با صلهی رحم نشان دادند. همچنین ابعاد صلهی رحم با سبک دلبستگی صمیمی و نزدیک افراد بزرگسال رابطهی مثبت و معنیدار داشته است. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که بُعد کمّی صلهی رحم را می توان از دلبستگی قابل اتکاء نسبت به بزرگسالان پیش بینی نمود، داشتن رابطهی نزدیک و صمیمی با بزرگسالان و شریک زندگی پیشXبینیXکنندهی مهمی برای بُعد کیفی صلهی رحم به شمار میرود. در بُعد دریافت صلهی رحم، داشتن رابطهی نزدیک و صمیمی با افراد بزرگسال و شریک زندگی پیشXبینیXکنندهی معناداری بود.<br /> نتیجه گیری: کیفیت دلبستگی و شکلXگیری آن در طول زندگی در روند ارتباط با دیگران از جمله صله ی رحم تأثیر معناداری میXگذارد.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66541320120501A comparison of child rearing styles and mental health between the parents of individuals committed suicide and the parents of the common peopleمقایسه سبکهای فرزند پروری و سلامت روان والدین افراد اقدام کننده به خودکشی با والدین افراد عادی3153309466FAعلی امیری نژادکارشناسارشد روانشناسیعمومی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام،ایلام،ایرانفخرالسادات قریشی راددانشیار گروه آموزشی روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه تربیت معلم آذربایجان،تبریز،ایرانغلامحسین جوانمرداستادیارگروه روان شناسی، دانشگاه پیام نورJournal Article20111022<em>Background and purpose: </em><em>Suicide is a death committed by the individual himself and is not an occasional and meaningless action. On the contrary, it is a way to escape from a problem or crisis that bothers the individual. The aim of this research is to compare the child rearing styles and mental health of parents of individuals committed suicide and that of common people.</em> <br /><em>Method:</em><em> The present research is a causal comparative research. Statistic sample of the study group includes 196 parents of individuals committed suicide that have been randomly selected. Statistic sample of control group includes 196 parents of common people who have been selected with multiple stage sampling. In order to measure child rearing styles, the Baumrind’s child rearing questionnaire and for mental health comparison, Goldberg's mental health questionnaire were used. The data was analyzed with multiple variant variance analysis tests and co-variance analysis tests.</em> <br /><em>Results:</em><em> The results of this research indicate that the parents of common people enjoy higher mental health in comparison to the parents of individuals committed suicide. Moreover, by examining each of child rearing styles, we find out that the difference between the logical authority style and rejecting style, in these two groups, is not meaningful. Vice versa, the difference of autocratic style among two groups is meaningful. This means that the parents of individuals committed suicide use autocratic method more than the other group. </em> <br /><em>Conclusion:</em><em> The results of the present research indicate that it is expected that the children of parents with a higher level of mental health exhibit the lower amount of suicidal attempts than the children of the parents who have got mental disorders. Also, it became apparent that the authoritarian style of the parents in child rearing increases the probability of the children’s suicide attempt. Therefore, instructing the appropriate child rearing styles and serious attempts of health care officials in improving health levels are recommended.</em>زمینه و هدف: خودکشی مرگی است که عمداً به دست خود شخص انجام میشود و یک عمل اتفاقی و بی معنا نیست. برعکس، راهی برای رهایی از یک مسئله یا بحران است که شخص را بسیار رنج میدهد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه سبکهای فرزند پروری وسلامت روان والدین افراد اقدام کننده به خودکشی با والدین افراد عادی است.<br /> روش: پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی (علی– مقایسه ای) میباشد. نمونه آماری گروه مطالعه شامل 196 نفر از والدین افراد اقدام کننده به خودکشی بود که به صورت روش تصادفی ساده انتخاب شدند و نمونه آماری گروه گواه را 196 نفر از والدین افراد عادی تشکیل میدهندکه با روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب گردیدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه های فرزند پروری بامریند و سلامت روان گل دبرگ ( (GHQ=28استفاده شد. دادهها باآزمونهای تحلیل واریانس چند متغیّره و تحلیل کواریانس چند متغیّره مورد تحلیل قرار گرفت.<br /> یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که والدین افراد عادی نسبت به والدین افراد اقدام کننده به خودکشی از سلامت روان بیشتری برخوردارند، همچنین با بررسی هر کدام از سبکهای فرزند پروری، نتایج، نشان دهنده عدم تفاوت معنی دار سبکهای اقتدار منطقی و آزادگذار دربین دو گروه بود اما تفاوت سبک مستبدانه در بین دو گروه معنادار بود. به این معنی که والدین افراد اقدام کننده به خودکشی بیشتر از سبک مستبدانه استفاده نمودهاند<br /> نتیجه گیری: انتظار می رود والدینی که از سطوح بالاتری از سلامت روان برخوردارند، فرزندانشان کمتر از فرزندان والدینی که دچار اختلال روانی هستند اقدام به خودکشی نمایند. همچنین مشخص شد استفاده والدین از سبک مستبدانه احتمال اقدام به خودکشی فرزندان را بیشتر می کند. از این رو آموزش شیوههای مناسب فرزند پروری و تلاش جدیتر متولیان بهداشت روان جهت ارتقاء سطح بهداشت روان والدین توصیه میگردددانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66541320120501The Effect of Spiritual Therapy on Mental Health of Divorced Womenاثربخشی معنویت درمانی بر سلامت روان زنان مطلقّه3313489470FAعلی غلامیمدرس دانشگاه پیام نور واحد بیرم لارستان،لار،فارسکیومرث بشلیدهاستادیار گروه روانشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز،اهواز،ایرانJournal Article20111114<em>Objective</em><em>: The purpose of this study was to investigate the effect of spiritual therapy on mental health of divorced women. </em> <br /><em>Methods:</em><em> This study wass experimental with experimental and control groups. Statistical population was the divorced women of Lamerd (Iran) who had been invited to enroll in educational courses in Lamerd Counseling Center and Health House. 30 subjects were randomly selected and divided into two groups, the experimental and the control group. The two groups answered Goldberg and Hieler General Health Questionnaire as pretest. Then, the experimental group received 8 sessions of theatre therapy, but the control group received no intervention. In the next step, the two groups answered the posttest, and data was compared via SPSS.</em> <br /><em>Findings: </em><em>The results of the analysis showed that spiritual therapy is effective in improving the mental health of divorced women, reducing somatic symptoms, anxiety and insomnia, social dysfunction and depression.</em> <br /><em>Conclusion: </em><em>According to the findings, it can be concluded that spiritual therapy is a suitable way for improving mental health of divorced women. Considering the increase of divorce and its psychological aftermaths, we recommend for treatment of divorce psychological aftermaths and other mental problems of divorced women.</em>زمینه و هدف: یکی از مفاهیم ضروری مورد بحث دنیای پیچیده ی انسان که قدمتی به بلندای هستی دارد، مفهوم سلامت است. هدف این پژوهش تعیین اثر بخشی روش معنویت درمانی بر سلامت روان زنان مطلقّه بود.<br /> روش: این پژوهش از نوع تحقیق آزمایشی با گروههای گواه و آزمایش است. جامعهی آماری کلیه زنان مطلقّه شهرستان لامرد بودند که از طریق فراخوان دعوت شده بودند تا برای شرکت در کلاس ه ای آموزشی به هسته مشاوره و شبکه های بهداشت شهرستان مراجعه کنند. برای نمونهگیری، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، پس از گرفتن تعهد جهت مشارکت و ادامه تا آخرین جلسه ی تحقیق، از بین متقاضیان 30 نفر انتخاب شده، به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابتدا دو گروه پرسشنامه ی سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر را تکمیل کردند. سپس برای گروه آزمایش 8 جلسه معنویت درمانی اجرا شد. در نهایت، پس آزمون برای گروهها اجرا و نتایج با استفاده از نرم افزار spss با هم مقایسه شدند.<br /> یافته ها: یافتهها نشان داد که معنویت درمانی بر سلامت عمومی زنان مطلقّه تاثیر گذاشته و باعث کاهش علایم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب شده اما بر اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی تاثیری نداشته است.<br /> نتیجه گیری: معنویت درمانی روش مناسبی جهت افزایش سلامت روان زنان مطلقّه است. با علم به شیوع بالای طلاق و تبعات روانی آن پیشنهاد می شود از این روش برای درمان و کاهش پیآمدهای روحی روانی طلاق و نیز سایر عوارض وابسته به آن استفاده شوددانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66541320120501The effect of Work-family Conflict on Job satisfaction and Mental Healthتحلیل ساختاری تعارض کار- خانواده با خشنودی شغلی و سلامت روانی3493659475FAسید اسماعیل هاشمی شیخ شبانیاستادیار گروه آموزشی روانشناسی صنعتی و سازمانی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران،اهواز،ایراننسرین ارشدی ارشدیاستادیار گروه آموزشی روانشناسی صنعتی و سازمانی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهوازحسام بذرافکندانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20120122<em>satisfaction, it is proposed to managers that they should decrease Background and aim: Work-family conflict is an important issue in the field of work and family research. It seems that, this specific kind of role conflict increases in some special occupations, such as tour workers. The research was designed to investigate the effect of work-family conflict on mental health and job satisfaction regarding the mediating role of job stress, in Tours employees of Iranian National Drilling Company</em><em>(INDC). </em> <em>Method: </em><em>Data was collected from 288 tours employees of Iranian National Drilling Company. Structural equation modeling (SEM) through AMOS 18 was used for data analysis.</em> <em>Findings: </em><em>The results indicated that, there was a significant relationship between work-family conflict and mental health and job satisfaction with full mediating role of job stress.</em> <em>Conclusion: </em><em>To increase employees’ mental health and job workplace stressors and conflicts between work and family of employees</em>زمینه و هدف: تعارض کار- خانواده یکی از موضوعات عمده ای است که امروزه مورد توجه بسیاری از محققان حوزه کار و خانواده قرار گرفته است. این تعارض نقش در برخی از مشاغل شدت بیشتری مییابد. به طور نمونه، شرایط ویژه کارِ کارکنان نوبتکار اقماری، مشکلاتی را در برقراری تعادل میان انجام وظایف کار و وظایف خانواده و زمینهای برای بروز ناسازگاری نقش برای این کارکنان ایجاد کرده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط تعارض کار- خانواده با خشنودی شغلی و سلامت روان به عنوان پیامدهای اصلی و علاوه بر آن بررسی نقش میانجی گری استرس شغلی، در میان کارکنان اقماری شرکت ملی حفاری است. روش: شرکت کنندگان در پژوهش 288 نفر از کارکنان اقماری (شیفت های 12 ساعته و 14 روزه) بودهاند. در پژوهش حاضر از تحلیل معادلات ساختاری توسط نرم افزارAMOS 18، برای بررسی روابط مستقیم و میانجی استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان دادند، الگوی پیشنهادی پژوهش برازش مناسبی با دادهها دارد و تعارض کار- خانواده با میانجیگری کامل استرس شغلی بر خشنودی شغلی و سلامت روان کارکنان تاثیر میگذارد. نتیجهگیری: به منظور افزایش خشنودی شغلی و سلامت روانی کارکنان، سازمان ها باید تعارضهای موجود بین محیط شغلی و محیط زندگی کارکنان و نیز فشارزاهای موجود در محیط کار را کاهش دهند.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66541320120501Effectiveness of Integrative and Narrative Reminiscence Therapies on Depression Symptoms Reduction of Institutionalized Older Adults in Womenاثر بخشی خاطره پردازی انسجامی و روایتی بر کاهش نشانه های افسردگی زنان سالمند مقیم سرای سالمندان3663819489FAخدامراد مومنیاستادیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه رازی کرمانشاه،کرمانشاه،ایرانJournal Article20111127<em>Introduction: </em><em>In recent decade, use psychological method in reduction of Symptom</em> <br /><em>depression within most popular disorder in older age has been spreaded. </em> <br /><em>Objective: </em><em>Reminiscence therapy is a psychological intervention which is specifically designed to address the issues of particular relevance to older adults such as depression. The aim of this study was to examine the therapeutic effectiveness of integrative and narrative type of reminiscence for the treatment of depression in institutionalized older adults women in Kermanshah. </em> <br /><em>Method:</em><em> This study was experimental with a pretest -posttest control group design. institutionalized older adult’s women with mild, moderate to severe symptom constituted the sample. They were randomly assigned into three groups containing two experimental (narrative and integrative reminiscence) and one control group .The intervention were implemented in a short –time group format. Each group </em><em>6</em><em> sessions were applied. Each session was held </em><em>9</em><em> minutes weekly. The instrument for collection the data were Geriatric Depression Scale (GDP) and Mini Mental State Examination (MMSE). The data was analyzed through Analysis of covariance (ANCOVA). </em> <br /><em>Finding: </em><em>Analysis of data showed that integrative reminiscence therapies led to significant reduction in symptoms of depression . </em> <br /><em>Conclusion: </em><em>Basedonthe findings of this study, it can be concluded that integrative therapy can be applied along with current therapies and in use of narrative reminisce therapy, should be more couscous.</em>مقدمه: در دهه های اخیر استفاده از روشهای روانشناختی در درمان افسردگی که شایعترین اختلال دوره سالمندی است مورد توجه قرار گرفته است.<br /> هدف: خاطرهپردازی، مداخلهای روانشناختی برای کاهش علایم افسردگی در سالمندان است و براساس چارچوب نظری انواع مختلفی از خاطره پردازی مورد اشاره قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی خاطره پردازی انسجامی و روایتی در کاهش نشانه های افسردگی زنان سالمند است.<br /> روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی(طرح پیش- پس آزمون) همراه با گروه کنترل بود. آزمودنیهای این پژوهش 30 زن سالمند با حداقل 60 سال سن مقیم آسایشگاههای زنان سالمند بودند که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه، دو گروه آزمایشی (خاطره پردازی انسجامی و روایتی) و یک گروه کنترل تقسیم شدند. مداخلات به شکلی کوتاه مدت و برای هر گروه شامل شش جلسه ی 90 دقیقهای بود که به صورت هفتگی برگزار شد. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون معاینه مختصر وضعیت روانی(MMSE) وپرسشنامه افسردگی سالمندان(GDS) بود. دادهها به وسیله تحلیل کوواریانس (ANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفت.<br /> یافته ها: تحلیل ها نشان داد، روش خاطره پردازی انسجامی اثر معنا داری در کاهش نشانههای افسردگی زنان سالمند داشته است. ولی روش خاطره پردازی روایتی در کاهش علائم افسردگی تاثیر نداشت.<br /> نتیجه گیری: با توجه به یافتهها در جهت کاهش علائم افسردگی در زنان سالمند از روش خاطره پردازی انسجامی استفاده شود و دردانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66541320120501Comparison of Equity between Satisfied and Conflicting Couplesبررسی و مقایسهی عدالت بین زوجین رضایتمند و دارای تعارض3823959490FAمحمود بهمنیمرکز خدمات مشاوره و روانشناختی، مؤسسهی آموزش عالی پارس شهر مهر،شهرمهر،ایرانسید رضا فلاح چایدانشیار، گروه مشاوره و روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه هرمزگان،بنر عباس،ایراناقبال زارعیدانشیار، گروه مشاوره و روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه هرمزگانJournal Article20111109<em>Background and aim</em><em>: The purpose of this study was to survey and compare the principle of equity between satisfied and conflicting couples in Bandar Abbas, Iran.</em> <br /><em>Materials and</em><em>Methods:</em><em> This study is descriptive with a causal-comparative method. The statistical society of the research involved the couples who referred to the counseling clinics and those who attended family workshops held by the Department of Social Welfare in Bandar Abbas. </em><em> The sample included </em><em>100 couples (50 satisfied and 50 conflicting) who were selected via convenience sampling. The subjects </em><em>responded</em><em> to researcher-made marital equity questionnaire and Hudson (1982) Index of Marital Satisfaction (IMS).</em><em> Validity and reliability of both questionnaires were satisfactory. Multivariate analysis of variance (MANOVA) was used to analyze the findings. </em> <br /><em>Results:</em><em> The main findings of the study showed that concerning equity and </em><em>its</em><em>components there were</em><em> significant differences among the two groups of satisfied couples and conflicting couples. Moreover,</em><em>concerning equity</em><em>and</em><em>all</em><em> its </em><em>components,</em><em>except for equity in paying attention to each other’s </em><em>demands, </em><em>were </em><em>found significant difference among the two groups of</em><em>men and women, whereby women </em><em>experienced more inequity</em><em>in their marital relationship.</em> <br /><em>Conclusion:</em><em> Despite the egalitarian changes in labor division and<em> power structure in the Iranian family,</em> many of the gender stereotypes and power division<em> still survive,</em> which has led to dissatisfaction among couples, especially women</em>زمینه و هدف: براساس فرضهای نظریهی برابری، روابط شکل داد و ستدی دارد و افراد وقتی هزینههای بیشتری را متحمل و سودهای کمتری را نسبت به چیزی که مستحق آن بودهاند، دریافت کنند، دچار نارضایتی و پریشانی در روابط خود میشوند. این پژوهش به بررسی و مقایسهی عدالت در بین زوجین رضایتمند و دارای تعارض میپردازد. <br /> روش: این پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسهای است. جامعهی این پژوهش را زوجین مراجعهکننده به کلینکهای مشاوره و همچنین زوجین شرکتکننده در کارگاههای آموزش خانواده اداره بهزیستی شهر بندرعباس تشکیل دادند و نمونه آن، 100 زوج (50 زوج رضایتمند و 50 زوج دارای تعارض) را که به صورت روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند شامل میشود. زوجین شرکتکننده به پرسشنامهی رضایت زناشویی هودسن و نیز پرسشنامهی محققساخته عدالت زناشویی پاسخ دادهاند. روایی و پایایی هر دو پرسشنامه رضایتبخش بوده، برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس چند متغیری ((MANOVA استفاده شده است.<br /> یافتهها: یافتههای اصلی پژوهش نشان داد که در میزان عدالت و مولفههای آن تفاوت معناداری بین زوجین رضایتمند و زوجین دارای تعارض وجود دارد. علاوه بر آن در عدالت و همه مولفههای آن به جز مولفهی توجه به نیازهای یکدیگر، تفاوت معناداری بین زن و مرد یافت شده است و زنان ناعدالتی بیشتری را در روابط خود احساس میکنند.<br /> نتیجه گیری: در ایران شاهد تغییراتی در ساختار خانواده، همچون تغییر در الگوهای تقسیم مسؤولیت و قدرت و افزایش تساویگرایی در زنان بودهایم، اما هنوز باورهای جنسیتی در مورد نقش زنان در خانواده، تغییر مشابه و همراستایی نداشتهاند. این عامل موجب ایجاد احساس ناعدالتی و به تبع آن نارضایتی در زوجین خصوصاَ زنان شده استدانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66541320120501The Efficacy of Group Psycho educational Interventions on Family Performance of Patients with Mood Disordersارزیابی اثربخشی مداخلات آموزشی روانی گروهی بر عملکرد خانواده بیماران مبتلا به اختلالات خلقی3994129491FAامیرحسین مجردکاهانیدانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه فردوسی مشهد،مشهد،ایرانبهرامعلی قنبری هاشمآبادیدانشیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20111026<em>Objective</em><em>: The purpose of this study was to evaluate the efficacy of group psycho educational interventions on family function of patients with mood disorders. </em> <br /><em>Method</em><em>: The study is pseudo-experimental with control group and random assignment. The experimental group composed of 6 subjects and the control group of 9 subjects. All participants, who were family members of patients with mood disorders, completed family assessment device (FAD). The experimental group attended 12 sessions of group psycho educational interventions but the control group received no intervention. Data analysis was done via covariance analysis.</em> <br /><em>Findings</em><em>: The study indicated that group psycho educational interventions significantly improved family performance. </em> <br /><em>Results</em><em>: The findings showed that group psycho educational interventions can promote family performance in patients with mood disorders</em>هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی مداخلات آموزشی روانی گروهی بر عملکرد خانواده بیماران مبتلا به اختلالات خلقی انجام شد.<br /> روش: این پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی با گروه کنترل و گمارش تصادفی بود. در این پژوهش، شش نفر بعنوان گروه آزمایشی و نه نفر بعنوان گروه کنترل شرکت داشتند. کلیه شرکت کنندگان که اعضای خانواده بیماران مبتلا به اختلالات خلقی را تشکیل میدادند ابزار سنجش عملکرد خانواده (FAD) را تکمیل نمودند. گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه در جلسات مداخلات آموزشی روانی گروهی شرکت داشتند، ولی گروه کنترل در این مدت هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. همچنین به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.<br /> یافته ها: نتایج تحلیل داده های پژوهش حاضر نشان دهنده بهبود معناداری در میانگین نمره عملکرد خانواده گروه آزمایشی بود.<br /> نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مداخلات آموزشی روانی گروهی می تواند کارایی خانواده را بهبود بخشددانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66541320120501The present study investigated the effects of play therapy based on child parent relationship therapy on improving the parenting stylesبررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد –کودک (CPRT) بر سبک های فرزندپروری4733899503FAفاطمه امیرکارشناسی ارشد مشاوره خانواده،مشهد،ایرانJournal Article20111116Introduction: The present study investigated the effects of play therapy based on child parent relationship therapy on improving the parenting styles. <br /> Methods: the sample is the mothers of children (4-6 years old) who have registered in one of the kindergartens of Mashhad city that were selected through all the kindergartens of Mashhad. The sampling method in this research was in available. They were entered to the experimental and control group randomly.Evaluation implemented using Bamrind questionair. <br />Experimental group participated in 10 sessions of training the play therapy based on child-parent relationship therapy. <br />Results: The result of mixed method analysis indicated the enhancement rate of authoritative parenting style and reduction in authoritarian parenting style in experimental group. <br />Conclusion: The play therapy based on child parent relationship therapy is effective in improving the parenting styles.هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک به مادران (CPRT) بر سبکهای فرزندپروری بود.<br /> روش: نمونه پژوهشی مزبور دربرگیرنده والدین کودکان یک مهد کودک است که بصورت نمونه گیری در دسترس از میان مهد کودکهای منطقه تبادکان شهر مشهد انتخاب شده و 20 نفر مادر کودکان 6-4 ساله نیز به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و مداخلهنما(در هرگروه 10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه آزمایش 10 جلسه 2 ساعته آموزش گروهی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک را دریافت کردند و آزمودنیهای گروه مداخلهنما تحت آموزش تغذیه و شرکت درجلساتی در مورد امکانات مهدکودک قرار گرفتند. تمام آزمودنیها مقیاس سبکهای فرزندپروری بامریند را قبل و پس ازمداخله پرکردند. پس از 1 ماه به منظور پیگیری هردو روه مجدداً پرسشنامه مربوطه را تکمیل نمودند.<br /> نتایج: تحلیل واریانس مختلط نشان داد که آزمودنیهایی که آموزش دریافت کرده بودند در مقایسه با سایر آزمودنیها افزایش در به کارگیری سبک فرزندپروری مقتدرانه وکاهش در به کار بردن سبک فرزندپروری استبدادی نشان دادند. از طرفی سبک فرزند پروری سهل گیرانه به لحاظ آماری و به طور معنی داری تفاوتی در نمرات دو گروه ایجاد نشد.<br /> نتیجه گیری: در نهایت میتوان نتیجه گرفت که بازیدرمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر بهبود به کارگیری سبکهای فرزندپروری اثرگذار است.دانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66541320120501Factor structure and psychometric characteristics conflict resolution styles questionnaire Rahim (ROCI-II) in Iranian couplesبررسی ساختار عاملی و ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه سبکهای حل تعارض رحیم (ROCI-II) در بین5345619506FAحمید حقیقیکارشناس ارشد مشاوره، مرکز خدمات مشاوره آموزش و پرورش، بندرعباس،ایرانJournal Article20120602<em>Introduction</em>: This study examined the factor structure and psychometric characteristics conflict resolution styles questionnaire (ROCI-II) among Iranian couples. <br />Methods: The study design is correlational research. The study sample included 300 married teachers, in Bandar Abbas, which were selected by multistage random cluster sampling. Research instruments, were two questionnaires, ROCI-II and CRQ. Cronbach's alpha test used for reliability and the Pearson correlation coefficient, Exploratory and confirmatory factor analysis used for construct validity. <br /> Results: Cronbach's alpha for reliability ROCI-II subscales at range was 0/70 to 0/75. split half coefficient of questionnaire reliability was 0/68. Exploratory factor analysis results showed that the questionnaire ROCI-II, include five factors, Integrating, Obligating, avoiding, dominating and compromising, these factors explained 70/81 percent of the total variance. Rotated load factor table showed that all factors with a load factor greater than 0/50. Confirmatory factor analysis results showed a five -factor model questionnaire ROCI-II which were good fitness with data. Amount of fitness indicators were fairly reasonable. Positive and negative correlation between the subscales of ROCI-II and CRQ, showing convergent and divergent validity, were satisfactory. <br />Conclusion: finding showed ROCI-II, could measure marital conflict resolution styles among Iranian couples. This questionnaire can be used for purposes of consultation and research on marital issues, couples therapy and interpersonal with close relationships.هدف: روشهای حل تعارض زناشویی از متغیرهای بسیار مهم و محسوب میشوند که تاثیر به سزایی در رضایت زناشویی دارند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی و ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه سبکهای حل تعارض رحیم (ROCI-II) در بین زوجین ایرانی انجام شد.<br /> روش: پژوهش حاضر ازنوع پژوهشهای همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 300 نفر از فرهنگیان متاهل شهر بندر عباس بود، که به روش نمونه گیری خوشهای تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، دو پرسشنامه حل تعارض ROCI-II و حل تعارض CRQ بود. از آزمون آلفای کرونباخ و روش تصنیف برای بررسی پایایی ابزار و از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی برای بررسی اعتبار سازه این ابزار استفاده شد.<br /> یافتهها: پایایی پرسشنامه ROCI-II، با استفاده از آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسهای پرسشنامه در دامنه 70/0 تا 75/0 بهدست آمد. همچنین پایایی ابزار با استفاده از روش تصنیف 68/0 بود. نتایج تحلیل عامل اکتشافی نشان داد که پرسشنامه ROCI-II، از پنج عامل، یکپارچگی، ملزم شده، اجتنابی، مسلط و مصالحه تشکیل شده است، که در مجموع این عوامل 81/70 درصد واریانس کل را تبیین مینمایند. جدول بارهای عاملی چرخش یافته نشان داد که همه مادههای پرسشنامه دارای بار عاملی بیشتر از 50/0 میباشند. نتایج حاصل از تحلیل عامل تأییدی نشان داد مدل پنج عاملی پرسشنامه ROCI-II، از برازش مطلوبی برخوردار است. مقادیر شاخصهای برازندگی در حد قابل قبولی قرار داشتند. وجود همبستگی مثبت و منفی بین خرده مقیاسهای این ابزار با پرسشنامه CRQ، نشان دهندهی روایی همگرا و واگرای مطلوب پرسشنامه ROCI-II، است.<br /> نتایج: بهنظر میرسد، پرسشنامه ROCI-II، توان لازم را برای سنجش سبکهای حل تعارض زناشویی را در بین زوجین ایرانی داراست. از این پرسشنامه میتوان از آن برای مقاصد مشاورهای و پژوهشی درزمینه مسائل زناشویی، زوج درمانی وروابط بین فردی نزدیک و صمیمی استفاده کرددانشگاه کردستانمشاوره و روان درمانی خانواده2251-66541320120501manager notesیادداشت های مدیر مسئول1311002FAJournal Article20150929