per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-12-01
5
3
1
21
42705
Original
اثربخشی زوجدرمانی سیستمی- سازه گرا بر رابطۀ متقابل زناشویی در همسرهای آشفته
Effect of systemic- constructive couple therapy on mutuality in distressed couples
غلامرضا رجبی
1
زهرا نادری
z_naderi23@yahoo.com
2
عباس امانالهی
abas_amanelahi@yahoo.com
3
استادگروه مشاوره، دانشگاه شهید چمران اهواز،اهواز،ایران
استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شیراز
استادیار گروه مشاوره،دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز،ایران.
هدف پژوهش حاضر اثربخشی زوجدرمانی سیستمی- سازه گرا بر رابطۀ متقابل زناشویی در همسرهای آشفته بود. از میان همسرهای مراجعهکننده به مراکز مشاوره خصوصی و دولتی شهر اهواز با بهکارگیری از ملاکهای ورود و خروج و نقطه برش 101 در پرسشنامه سازگاری زوجی اسپانیر چهار زوج به روش نمونهگیری هدفمند- داوطلب انتخاب شدند. پژوهش حاضر آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان است. شرکتکنندهها در مراحل خط پایه، درمان و پیگیری در چند نوبت پرسشنامه رابطۀ متقابل را تکمیل کردند. دادهها با بهکارگیری روشهای تحلیل دیداری (رسم نمودار)، شاخص تغییر پایا، فرمول درصد بهبودی (درصد افزایش) و مقایسه هنجاری تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که همسرها در مرحله درمان (22/29%) و پیگیری (62/30%) بهبود را در رابطۀ متقابل نشان دادند. همچنین تحلیل مقایسه هنجاری نشان داد که همسرهای شرکتکننده پس از درمان از همسرهای بهنجار قابلتمایز نیستند. بر اساس یافتۀ پژوهش زوجدرمانی سیستمی- سازه گرا میتواند رابطۀ متقابل را در همسرهای مراجعهکننده به مراکز مشاوره افزایش و آشفتگی آنها را کاهش دهد.
The aim of this research was to investigate the effect of systemic-constructivist couple therapy on mutuality in distressed couples. The method of sampling was purposive-voluntary, then among couples referring to private and governmental clinics in Ahwaz, 4 couples were selected using include and exclude criteria, and the cut of point in the Spanier dyadic adjustment questionnaire. The study was a Single‐Case Experimental method called non-concurrent multiple baseline design. Then, in several times, couples filled out mutuality questionnaire in treatment and following stages. The data were analyzed using visual analysis, reliable change index, percent improvement formula, and normative comparison. The results showed that the couples experienced improvement in mutuality in treatment (29.22%) and follow-up (30/62%) stages. In addition, normative comparison showed that there was not any different between treatment group and normal group. The systemic-constructivist couple therapy could increase mutuality and decrease distress in the couples referring to clinics.
https://fcp.uok.ac.ir/article_42705_c499a244e145b9418e449379068730cc.pdf
رابطۀ متقابل زناشویی
زوجدرمانی سیستمی- سازه گرا
همسرهای آشفته
mutuality
systemic- constructivist couple therapy
distressed couples
per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-12-01
5
3
22
49
42706
Original
مدل تحلیل مسیر روابط میان انسجام و انعطافپذیری خانواده، تابآوری و سلامت روانی دانشجویان
The path analysis model of relations between family cohesion and flexibility, resilience, and mental health of university students
نرگس کیانی
kiani_n2006@yahoo.com
1
مختار عارفی
arefi.2020@gmail.com
2
کارشناس ارشد گروه مشاوره و روان شناسی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران.
استادیار گروه مشاوره و روان شناسی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران.
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای تابآوری در رابطۀ میان انسجام و انعطافپذیری خانواده با سلامت روانی دانشجویان در قالب یک مدل علی انجام گرفت. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیۀ دانشجویان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات کرمانشاه در سال تحصیلی 93-1392 بود که از میان آنها تعداد 303 نفر (150 دختر و 153 پسر) با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش، از مقیاسهای انسجام خانواده سامانی، انعطافپذیری خانواده شاکری، تابآوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلیر (GHQ-28) استفاده شد. مدل فرضی پژوهش از طریق مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از رگرسیون چندگانه به شیوۀ متوالی همزمان با بهرهگیری از مراحل پیشنهادی بارون و کنی (1986) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج برآمده از تحلیل مسیر بیانگر معنیداری نقش واسطهای تابآوری در رابطۀ میان انسجام و انعطافپذیری خانواده و سلامت روانی دانشجویان بود. همچنین شاخصهای نیکویی برازش GFI، AGFI، RFI و RMSEA حاکی از برازندگی مطلوب مدل پیشنهادی و تطابق آن با دادههای تجربی بود. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که کارکرد مطلوب خانواده از حیث انسجام و انعطافپذیری، هم بهصورت مستقیم و هم از طریق تقویت تابآوری در فرزندان، میتواند نقش بسزایی در ارتقای سطح سلامت روانی اعضای خانواده داشته باشد.
Present study was carried with the aim of examine the mediating role of resilience in the relationship between family cohesion and flexibility with mental health of college students in the form of a causal model. The statistical populations in this study were all graduate students in Science and Research Branch, Kermanshah Islamic Azad University in 2014, which were selected 303 patients (150 female and 153 male) the multistage cluster random sampling method for the sample group. To measure the research variables, used measures of Samani's family cohesion, Shakeri's family flexibility, Conner and Davidson's Resilience Scale (CD-RISC), and Goldberg & Hillier's General Health Questionnaire (GHQ-28). The hypothetical model tested through Structural Equation Modeling (SEM) by sequential simultaneous regression analyses, with the use of the steps suggested by Baron and Kenny (1986). Results of path analysis, represents meaningful mediating role of resilience in the relationship between family cohesion and flexibility and mental health of students. In addition, the goodness of fit indices GFI, AGFI, RFI, and RMSEA indicated good fitness model and its correspondence with the experimental data. Based on the findings of this research it can concluded that proper functioning of the family in terms of cohesion and flexibility, both directly and by strengthening resilience in children can have a significant role in promoting psychological health level family members.
https://fcp.uok.ac.ir/article_42706_99d76a756855abd4281a63b26d2ba4d2.pdf
انسجام خانواده
انعطافپذیری خانواده
تابآوری
سلامت روانی
family cohesion
family flexibility
Resilience
mental health
per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-12-01
5
3
50
71
42707
Original
نقش واسطه ای خود کارآمدی و خوشبینی در رابطۀ میان رضایت زناشویی و رضایت از زندگی زنان آموزگار شهر نهاوند
The mediating role of self-efficacy and optimism in the relation between marital satisfaction and life satisfaction among female teachers in Nahavand
مهدی ایمانی
dr.mahdiimani@gmail.com
1
سید علی کاظمی رضایی
2
حجت الله پیرزاده
3
احمد ولیخانی
valikhani88@gmail.com
4
سید ولی کاظمی رضایی
5
استادیار گروه روان شناسی بالینی دانشگاه شیراز
دانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی، دانشگاه خوارزمی تهران.
کارشناس ارشد مشاوره خانواده دانشگاه خوارزمی تهران.
کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی دانشگاه شیراز.
دانشجوی دکترای تخصصی روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه
رضایت زناشویی،خود کارآمدی و خوشبینی نقش برجستهای در تجربه رضایت زندگی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای خود کارآمدی و خوشبینی در رابطۀ میان رضایت زناشویی و رضایت از زندگی آموزگاران زن شهرستان نهاوند است. روش پژوهش از نوع تحلیل مسیر است. جامعۀ آماری را همه آموزگاران زن متأهل شهرستان نهاوند که دربرگیرنده 612 نفر بودند و در سال تحصیلی 94- 93 مشغول به تدریس بودند، تشکیل میدهد. اندازۀ نمونه پژوهش بر پایۀ بهکارگیری جدول مُرگان 240 نفر بوده است. روش نمونهگیری، خوشهای چندمرحلهای است. گردآوری دادهها با بهکارگیری ابزارهای رضایت از زندگی، رضایتمندی زناشویی هادسون، خود کارآمدی عمومی شوارتزر و خوشبینی انجام شده است. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS انجام گرفت. اطلاعات بهدستآمده از طریق رگرسیون، همبستگی پیرسان و تحلیل مسیر مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.نتایج همبستگی پیرسان نشان داد که میان همه متغیرهای پژوهش همبستگی معنیداری (05/0> P) وجود دارد. نتایج رگرسیون گامبهگام روشنگر آن بود که دو متغیر خود کارآمدی و خوشبینی در رابطه میان رضایت زناشویی با رضایت از زندگی نقش واسطهای دارند. نتایج تحلیل مسیر نیز برای اثر مستقیم رضایت زناشویی بر رضایت از زندگی برابر با 221/0 برآورد شد. بررسی اثر غیرمستقیم رضایت زناشویی بر رضایت از زندگی از طریق نقش واسطهای دو متغیر خود کارآمدی و خوشبینی نیز رویهمرفته 287/0 برآورد شد که سهم خود کارآمدی در این اثر 17/0 و سهم خوشبینی 11/0 است. با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، روانشناسان و مشاوران خانواده میتوانند با آموزش خوشبینی و خود کارآمدی و بالا بردن آنها در زوجین، منجر به افزایش رضایت زندگی و رضایت زناشویی آنان شوند. همچنین بالا بردن رضایت زناشویی در بالا بردن رضایت از زندگی زوجین نیز کارساز است.
Marital satisfaction, self-efficacy, and optimism play an important role on life satisfaction. Therefore, present study aimed to investigate the mediating role of self-efficacy and optimism in the relation between marital satisfaction and life satisfaction among female teachers in Nahavand.This research study has done through the path analysis. The statistical population of this study included all female teachers in Nahavand city, 612 married women, who were all active teachers in the 93-94 academic years. The sample size in the study, based on the population size and according to Morgan table, was 240. Sampling method in this study was multistage cluster. The collected data used Life Satisfaction Questionnaire (TSWLS), Hudson’s marital satisfaction questionnaire (IMS), Schwartzberg’s general self-efficacy questionnaire (GSE) and optimism questionnaire (R -LOT). The Data analyzed by statistical software’s: SPSS and Amos. The Obtained information through the statistical methods of regression, Pearson’s correlation, and path analysis analyzed. The results from Pearson correlation showed that there are significant correlations between all variables. The regression results also showed that two variables of self- efficacy and optimism in the relation between marital satisfaction and life satisfaction play a mediating role. A path analysis results as well, for direct effect of marital satisfaction on life satisfaction, was equal to 0/221. Examining the indirect effect of marital satisfaction on life satisfaction through the mediating role of the two variables, self-efficacy and optimism, was estimated 0/287, of which self-efficacy in this work has a0/17 share and optimism 0/11. Marital satisfaction variable has the ability to direct predictive teachers’ life satisfaction. In addition, the two variables, self-efficacy, and optimism, indirectly play a mediating role, between the two variables of marital satisfaction and life satisfaction for the teachers.
https://fcp.uok.ac.ir/article_42707_4bef05e05c9980f85013b9e213e0ef91.pdf
رضایت زناشویی
خود کارآمدی
خوشبینی
رضایت از زندگی
marital satisfaction
Self-efficacy
optimism
Life satisfaction
per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-12-01
5
3
72
92
42710
Original
تفحص کیفی در واکنش همسران به افشای خیانت زناشویی
Qualitative inquiry in couple responses to disclosure of marital infidelity
آزاده امینیها
azadeh_aminiha@yahoo.com
1
کیومرث فرح بخش
kiiumars@yahoo.com
2
معصومه اسمعیلی
3
دانشجوی دکتری مشاوره، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی
دانشیار گروه مشاوره دانشگاه علامه طباطبائی
پژوهش با هدف شناسایی شیوههای پاسخدهی همسران پس از افشای خیانت زناشویی انجام شد. روش پژوهش کیفی و از نوع نظریه مبنایی است. جامعه پژوهش دربرگیرنده همسرهای ساکن شهر تهران است که در زندگی زناشویی آنها خیانت اتفاق افتاده و از هنگام افشای آن دستکم 1 سال و دست بالا 6 سال گذشته باشد و اینک با هم زندگی میکنند. نمونه دربرگیرنده 21 همسر آسیبدیده و پیمانشکن بود که به شیوه هدفمند و نظری انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و بهمنظور تحلیل دادهها از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. دو چکیده اصلی و ده خرده چکیده از واکنشهای همسران پس از افشای خیانت شناسایی شد. تحلیل دادهها نشان داد همسران پس از افشای خیانت از دو راهبرد فردی و تعاملی استفاده میکنند. راهبردهای فردی دربرگیرنده مدیریت هیجانات منفی و بهرهگیری از معنویات و راهبردهای تعاملی دربرگیرنده رقابت، اجتناب، توافق و مشارکت است. این یافتهها به درک بهتر متخصصین مشاوره و درمان رابطه زوج از راهبردهایی که همسران در ازای افشای خیانت در پیش میگیرند، کمک میکند تا بتوانند مداخلات درمانی هماهنگ با وضعیت زوجین را تدوین کنند. بهویژه در مراحل نخستین درمان خیانت همسران را بهسوی مدیریت هیجانات منفی و راهبردهای مشارکتی که برای طرفین سودمند است، سوق دهند. این مقاله برگرفته از پایان نامه دکترای با عنوان «ارائه الگوی درمانی مبتنی بر تجارب روانشناختی زوجهای دارای تجربه خیانت زناشویی و آزمون اثر بخشی آن در کاهش آسیبهای ناشی از خیانت» میباشد.
The aim of this study was to investigate the accountability styles of couples after disclosure of infidelity. The present study is qualitative, grounded theory was used to conduct.The research population included couples who were inhabitants of Tehran and still live together. They have experienced infidelity and the time of disclosure of infidelity was the minimum one-year and the maximum six years. Subjects were selected using purposive sampling method. Semi structured interviews were conducted with 21 couples; 14 injured partners and seven unfaithful partners. For analyzing data, open, axial, and selective coding processes used. Two main themes and ten sub themes of couples' accountability styles after infidelity achieved. Data analysis revealed couples use two kinds of strategies after disclosure of infidelity: Individual strategies and Interactive strategies. Individual strategies consist of management of negative emotion and benefit from spirituality; interactive strategies consist of conflict, avoidance, agreement, and collaboration. The result can help counsellors and couple therapists to understand the couple's strategies after disclosure of infidelity to plan therapeutic interventions. Specially, the therapists in the first steps of therapy for couples' infidelity can benefit from management of negative emotion and collaborative strategies.
https://fcp.uok.ac.ir/article_42710_c9b5ad18ab421ffc383da5b1afbc8359.pdf
خیانت زناشویی
راهبردهای فردی
راهبردهای تعاملی
نظریه مبنایی
marital infidelity
individual strategies
interactive strategies
Grounded Theory
per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-12-01
5
3
93
106
42711
تأثیر عضویت در شبکههای اجتماعی مجازی بر گرایشها و باورهای پیش از ازدواج: پژوهش کیفی
The effect of membership in web based social network on pre marriage belief and attitudes: Qualitative research
نعیمه ادبی
1
ایمان الله بیگدلی
ibigdeli@um.ac.ir
2
محمدجواد اصغری ابراهیمآباد
3
کارشناس ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
دانشیار گروه آموزشی روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران. (نویسنده مسئول)
استادیار گروه آموزشی روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر عضویت در شبکههای اجتماعی مجازی بر گرایشها و باورهای پیش از ازدواج انجام شد. پژوهش با روش کیفی و با رویکرد زمینهای صورت گرفت. 25 نفر از دخترانی که برای زمانی برابر شش ماه عضو شبکههای اجتماعی بودند و در گروههای جنس ناهمسان عضو بودند با روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدند و دادهها با بهکارگیری مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع اطلاعات گرداوری شد. بر اساس مصاحبههای بهعملآمده 11 طبقه اصلی از پاسخها به دست آمد که این 11 طبقه در چهار خوشۀ عوامل شناختی (نگرش به عضویت، ملاکهای همسرگزینی)، ارزشها (هنجارهای فرهنگی و باورهای دینی)، عوامل زمینهساز روانشناختی (ارضای نیاز، اضطراب از ازدواج و احساس تنهایی) و سبک زندگی (نفوذ اجتماعی رسانه و روابط میان فردی) که دارای بیشترین تکرارپذیری بود گنجانده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که حضور در شبکههای اجتماعی بر باورها و گرایشهای پیش از ازدواج دختران تأثیر گذاشته و به نحو قابلتوجهی گرایش و تمایل به ازدواج را میان آنان کاهش داده است.
This study aimed to investigate the effect of membership in the virtual social networks on pre marriage thoughts and attitudes. This study conducted based on a qualitative research and by using grounded theory study. Twenty-five girls who were members of the social networks at least six months and they were members of the opposite sex groups selected by a non-probability snowball sampling method. Data collected by semi-structured interviews until data saturation. Based on the performed interviews, 11 main categories of responses were obtained that were divided into four cluster, cognitive factors (attitude to membership, mate-selection criteria), values (cultural norms and religious beliefs), underlying psychological factors (need satisfaction, marriage anxiety and loneliness) and lifestyle (social media influence and interpersonal relationships) which had the highest repeatability. The results of current study indicated that presence in the social networks influenced girls' premarital beliefs and attitudes and obviously reduced the tendency to marriage between them.
https://fcp.uok.ac.ir/article_42711_a12a2a1c8fe63a2f635f34b154e0a22d.pdf
شبکههای اجتماعی مجازی
باورها و گرایشها
روابط پیش از ازدواج
virtual social networks
beliefs and tendency
Premarital relationships
per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-12-01
5
3
107
120
42712
اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی همراه با آموزش خانواده بر مؤلفههای مرتبط با خودکشی در دختران اقدام کننده به خودکشی
Effectiveness of cognitive- behavioral group therapy along with family training on components associated with suicide in girls attempted to suicide
مهدی زمستانی
m.zemestani@uok.ac.ir
1
ناصر یوسفی
fcp@uok.ac.ir
2
سارا کشاورزی
skeshavarzi61@gmail.com
3
استادیار گروه روانشناسی بالینی دانشگاه کردستان، سنندج، ایران
دانشیار گروه مشاوره خانواده دانشگاه کردستان
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه کردستان
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی همراه با آموزش خانواده بر مؤلفههای مرتبط با خودکشی در میان دختران اقدام کننده به خودکشی بود. طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای نیمه آزمایشی بود که از طرح گروهی پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه گواه استفاده میکند. جامعه پژوهش حاضر را تمام دختران دارای پیشینه خودکشی در شهرستان سنندج تشکیل میدادند که پس از ارزیابی بالینی اولیه و کسب ملاکهای ورود به پژوهش، تعداد 18 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت داوطلبانه در دو گروه آزمایش (8 نفر) و گواه (10 نفر) گماشته شدند. گروه آزمایش، 12 جلسه هفتگی گروهدرمانی شناختی رفتاری همراه با آموزش خانواده را دریافت داشتند. ابزارهای مورداستفاده پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II)، پرسشنامه افکار خودکشی بک (BSII) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) بودند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از روش تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که گروهدرمانی شناختی رفتاری همراه با آموزش خانواده اثر معنیداری بر کاهش علائم افسردگی، افکار خودکشی گرا و راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان داشته است. دستاوردهای درمانی، در پیگیری 3 ماهه همچنان حفظ شده بودند. میتوان گروهدرمانی شناختی رفتاری همراه با آموزش خانواده را بهعنوان درمان گروهی اثربخش برای دختران دارای افکار خودکشی گرا به کاربست.
This study aimed to examine the effectiveness of cognitive-behavioral group therapy along whit family education on components related with suicide among girls' suicide attempters. The design of this study was quasi-experimental with pretest, posttest, and control groups. Eighteen girls subsequent to primary clinical assessment and obtaining study requirements, in accessible method selected and voluntarily assigned to either experimental (n=8) or a wait list control group (n=10). The experimental group received 12-weekly cognitive-behavioral group therapy along family education sessions. The Beck Depression Inventory (BDI-II), Beck Suicidal Ideation Inventory (BSII), and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ) were used as the outcome measures. All subjects completed measures at pretest; posttest and 2-months follow up periods. Data analyzed with analysis of covariance (ANCOVA). The results showed that cognitive-behavioral group therapy along whit family education has significant effect on reducing of depression, suicidal ideation, and negative cognitive emotion regulation strategies, but this intervention was not effective on the reduction of hopelessness. Treatment gains remained over 3 month's follow-up period. Cognitive behavioral group therapy along with family education could implemented as effective group treatment for girls with suicidal ideations.
https://fcp.uok.ac.ir/article_42712_e238e10cac65f3494b5e64ab2c988fdc.pdf
گروهدرمانی شناختی رفتاری
آموزش خانواده
افسردگی
افکار خودکشی گرا
راهبردهای شناختی تنظیم هیجان
Cognitive-behavioral group therapy
family education
depression
suicidal ideation
cognitive emotion regulation strategies
per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-12-01
5
3
121
135
42713
Original
بررسی نقش خانواده در تجربه مصرف مشروبات الکلی در دانشجویان دانشگاههای دولتی
The study of the family role on epidemic alcohol abuse among student of State University
صدیقه ترقی جاه
taraghi_sh@yahoo.com
1
دکترای مشاوره و عضو هیئتعلمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری،تهران،ایران
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش خانواده و عوامل خانوادگی در گسترش مصرف مشروبات الکلی در دانشجویان دانشگاههای دولتی است. جامعه آماری پژوهش دبرگیرنده همه دانشجویان دانشگاههای دولتی و نمونه پژوهش با بهکارگیری روش نمونهگیری خوشهای انتخاب گردید. حجم نمونه 3305 نفری با به کار بردن فرمول کوکران برآورد شد. برای گرداوری دادهها از یک پرسشنامه جهت تکمیل مشخصات جمعیت شناختی و مقیاسهای حمایت عاطفی خانواده، نگرش والدین نسبت به مصرف مواد، پیشینه مصرف مواد در خانواده و جایگاه دانشجو در خانواده استفادهشده است. آزمونهای آماری مورداستفاده جهت آزمون فرضیات پژوهش عبارت از ضریب همبستگی دو رشتهای نقطهای و مجذور خی برای بررسی رابطه میباشند. در ضمن آزمونهای معنیداری ضریب فای و V کرامر برای بررسی میزان رابطه استفادهشده است. یافتههای پژوهش نشان می دهد: 1. میان جنسیت، سن، پیشینه مصرف مشروبات الکلی در اعضای خانواده وجود دارد؛ 2. میان حمایت عاطفی خانواده و نگرش والدین نسبت به مصرف مواد با داشتن تجربه مصرف مشروبات الکلی دانشجو رابطه معنیدار وجود دارد و 3. میان بومی و غیربومی بودن و جایگاه دانشجو در خانواده با داشتن تجربه مصرف مشروبات الکلی دانشجو رابطه معنیدار وجود ندارد.
The purpose of this research examination the role family plays on epidemic alcohol abuse among student of state university. Statistical society has selected among all students at state university by cluster sampling. A sample of 3305 people was estimated by using the Cochran formula. In order to data gathering, one questioner contain demographic variable and sympathy indicator perspective parent to alcohol abuse background about alcohol abuse in family and student position in family has been use. Statistical test use through examination research by Position including of: In order to study of relationship have used with the correlation point by serial of coefficient. In addition, in this research from of meaningful examination Fay coefficient and V Kramer has applied. Findings showed that: First, meaningful relationship between abuse alcohol by student and alcohol abuse among the member of the family, empathetic sympathy by family and parent perspective to abuse alcohol. Second, indifferent relationship between abuse alcohol by student and native or nonnative, student in position student in family
https://fcp.uok.ac.ir/article_42713_d022481be37ee626c60bf2f5233a0098.pdf
خانواده
حمایت عاطفی
نگرش
مشروبات الکلی
دانشجو
family
empathetic sympathy
perspective to drug abuse
background of drug abuse in family
Student