per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-10-01
5
1
1
24
11238
Original
تمایزیافتگی و نشانه های اضطراب مزمن در سیستم هیجانی خانواده: طراحی و بررسی اثر بخشی مداخله ای بر اساس نظریه سیستم های خانواده بدون مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (CBT) با روان درمانی بین فردی (IPT) بر افزایش رضایت زناشویی زنان باردار
Differentiation and Chronic Anxiety Symptoms in Family Emotional System: Designing and Evaluating the Effectiveness of an Intervention based on Bowen Family Systems Theory
محمد علی بشارت
besharat@ut.ac.ir
1
رضا رستمی
2
فاطمه قره باغی
- mail: fagh_1977@yahoo.com
3
مسعود غلامعلی لواسانی
lavasani@ut.ac.ir
4
استاد گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی،دانشگاه تهران،تهران.ایران.
دانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه تهران، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی
دانشجوی دکترای روانشناسی سلامت دانشگاه تهران
دانشیار گروه مبانی روانی آموزش و پرورش، دانشگاه تهران، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی
هدف: این مطالعه به هدف طراحی و بررسی اثربخشی یک مداخله روانی- آموزشی زوج محور کوتاه مدت براساس نظریه سیستمهای خانواده بودن برای بهبود تمایز یافتگی و کاهش اضطراب مزمن در سیستم هیجانی خانواده انجام شد. روش: 19 زوج به عنوان گروه آزمایشی و 19 زوج به عنوان گروه گواه در این طرح نیمه آزمایشی با روش نمونه گیری در دسترس و پیگیری 2 ماهه شرکت کردند. مداخله روانی– آموزشی زوج محور کوتاه مدت در 7 جلسه براساس 3 فن درمان بوون و 4 شاخص اصلی تمایزیافتگی در قالب آموزش گروهی زوجها طراحی و اجرا شد. شرکت کنندگان به مقیاس تمایز یافتگی و مصاحبه ژنوگرام خانواده پاسخ دادند. یافته ها: یافته ها نشان دادند که این مداخله میتواند تمایزیافتگی سیستم هیجانی خانواده را بهبود بخشیده و نشانههای اضطراب مزمن در خانواده را کاهش دهد. نتیجه گیری: از نتایج این تحقیق میتوان در برنامه ریزیهای مداخلهای با تأکید بر نقش سیستم هیجانی خانواده استفاده کرد.
Purpose: The aim of this study was to design and evaluate a brief couple-based and psycho-educative intervention based on Bowen family systems theory for improving differentiation of self and reducing chronic anxiety in the family emotional system. Method: 19 couples as experimental group and 19 couples as control group participated in this semi-experimental project using accessible sampling and 2 months follow-up. The brief couple-based and psycho-educative group therapy was made in 7 sessions based on 3 techniques of Bowen therapy and 4 components of differentiation. Participants completed Differentiation of Self Inventory (DSI) and Family Genogram Interview (FGI). Findings: Data analyses indicated that this intervention improves differentiation of the family emotional system and reduces symptoms of chronic anxiety in family emotional system. Conclusion: These findings could be used for designing interventional programs considering the role of family emotional system.
https://fcp.uok.ac.ir/article_11238_b69bdd3acec7332fa288beb631401715.pdf
تمایز یافتگی
نشانه های اضطراب
سیستم هیجانی خانواده
نظریه سیستم های خانواده بوون. درمان شناختی-رفتاری
روان درمانی بین فردی
رضایت زناشویی
بارداری
Differentiation
Anxiety Symptoms
Family Emotional System
Bowen Family Systems Theory
per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-10-01
5
1
24
41
11239
Original
تأثیر درمان ترکیبی خانواده درمانی، گروه درمانی و متادون درمانی بر بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد
The Effect of the Combination Therapy, Family Therapy, Group Therapy and Methadone Therapy on Patients with Substance Abuse
فایق یوسفی
fykmsu@gmail.com
1
مدبر آراسته
2
علیرضا ناظمی
3
میترا بهرامی
4
مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کردستان.سنندج.ایران
دانشیار گروه روانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان-سنندج- ایران
روانپزشک، دانشگاه علوم پزشکی کردستان
کارشناس ارشد آموزش بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کردستان دانشیار گروه مبانی روانی آموزش و پرورش، دانشگاه تهران، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی استادیار مشاوره، دانشگاه علامه طباطبائی
هدف: این مطالعه با هدف تأثیر درمان ترکیبی خانواده درمانی، گروه درمانی و متادون درمانی بر بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد در مرکز درمانی آموزشی و پزشکی قدس انجام شده است. روش: در این مطالعه ده نفر بیمار تحت درمان متادون در مرکز آموزشی درمانی و پزشکی قدس به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه، مصاحبه بالینی توسط روانپزشک، خانواده درمانی و گروه درمانی توسط روانشناس بالینی بوده است. یافته ها: نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داده است که درمان ترکیبی خانواده درمانی، گروه درمانی و متادون درمانی بر درمان اعتیاد بیماران مبتلا به سوء استفاده از مواد تأثیر داشته است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه، لذا برنامه ریزی و انجام روش های درمانی فوق برای درمان بیماران مبتلا به سو مصرف مواد در مراکز روانپزشکی پیشنهاد می شود.
Purpose: The purpose of the present study was determine the effect of the combination therapy, family therapy, group therapy and Methadone therapy on patients with substance abuse. Method: In this study, ten patients under methadone treatment in Quds hospital were randomly selected. Data collection in this study was clinical interview by psychiatrists, family therapy and group therapy by clinical psychologist. Findings: The results showed that combination therapy, family therapy, group therapy and Methadone therapy treatment has been effective in patients with substance abuse. Conclusion: Regarding results of present study can conclude that clinical intervention based on life skills training can increase couples’ marital satisfaction and stability of their marital life. So, above therapeutic methods in treatment of patients with substance abuse, in psychiatric centers is recommended.
https://fcp.uok.ac.ir/article_11239_c9d7c149c446073c16e754699a6df91c.pdf
سوءمصرف مواد
گروه درمانی
خانواده درمانی
متادون درمانی
Substance abuse
group therapy
Family Therapy
Methadone Therapy
per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-10-01
5
1
42
66
11240
Original
تعیین اثربخشی آموزش گروهی خودکارآمدی در بهبود سازگاری زنان متأهل
A Study of Effectiveness of Self Efficacy Training in Improving the Adjustment of Married Women
مهدیه بهنام
behnam.mahdieh@yahoo.com
1
کیانوش زهراکار
2
مهدی زارع بهرام آبادی
3
کارشناس ارشد مشاوره
استادیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی،تهران،ایران
استادیار مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی (سازمان سمت)
هدف: پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر افزایش سازگاری زنان متأهل بود. در این پژوهش، جامعه آماری، زنان متأهل شرکت کننده در جلسات آموزش مهارتهای زندگی در خانه های سلامت منطقه 6 در سال 1391 بودند. روش:حجم نمونه 30 نفر بود که به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. هر دو گروه در معرض پیشآزمون قرار گرفتند و آموزش خودکارآمدی برای گروه آزمایش اجرا شد. بعد از آموزش از دو گروه کنترل و آزمایش پس آزمون گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه سازگاری بل بود. این پژوهش در قالب پنج فرضیه، اثربخشی آموزش خودکارآمدی در بهبود سازگاری (خانوادگی، تندرستی، عاطفی، اجتماعی، کلی) زنان متأهل مورد بررسی قرار گرفت. برای تحلیل آماری دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان میدهدکه بین عملکرد گروه آزمایش و کنترل پس ار آموزش تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری:بنابراین میتوان نتیجه گرفت که آموزش خودکارآمدی باعث بهبود سازگاری در ابعاد خانوادگی، تندرستی، عاطفی، اجتماعی و کلی زنان متأهل شده است.
Purpose:The aim of this study was to determine the effectiveness of training of self-efficacy in improvement of married women adjustment. In this study, the population of married women participating in training sessions was from the health house of district 6 in 1391. Methods: The sample size was 30 people which were randomly divided into experimental and control groups. Both groups were subjected to pre-test and self-efficacy training was conducted to test group. After training, both experimental and control groups were tested. The data collection tool in this study was Bell adjustment questionnaire. In this study, five hypotheses, the effectiveness of self-training method to improve adjustment (family, health, emotional, social, and general), of married women were studied. Analysis of covariance was used to analyze the data. Findings: The results show there is a significant difference between the performance of the experimental and control groups after the training. Conclusion: The results show that training of self-efficacy can improve the adjustment of family, health, emotional, social, and general issues of married women.
https://fcp.uok.ac.ir/article_11240_0bc34301ffceab3ed18919f810f684c7.pdf
خودکارآمدی
سازگاری (خانوادگی
تندرستی
عاطفی
اجتماعی وکلی)
Self-efficacy
Adjustment (Family
health
emotional
Social and General)
per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-10-01
5
1
68
92
11241
Original
الگوی ساختاری رابطه ی مهارتمندی هیجانی، صمیمیت، رضایت و سازگاری زناشویی
Structural Model of the Relationship between Emotional Skillfulness, Intimacy, Marital Adjustment and Satisfaction
غلامرضا رجبی
rajabireza@scu.ac.ir
1
لیدا حیات بخش
2
منوچهر تقی پور
3
دانشیار روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز،اهواز،ایران
کارشناس ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه شهید چمران اهواز
مربی و کارشناس ارشد مشاوره، دانشگاه شهید چمران اهواز
هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات مستقیم و غیر مستقیم مهارتمندی هیجانی بر سازگاری و رضایت زناشویی با نقش واسطهای صمیمیت انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود. در این پژوهش 200 مرد متأهل با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند و به مقیاس های مهارتمندی هیجانی تورنتو- 20، صمیمیت واکر و تامپسون، سازگاری زناشویی لاک- والاس و فرم کوتاه رضایت زناشویی، پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان دادکه مدل ساختاری ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برای داده ها برخوردار بود (001/0P< ) و مهارتمندی هیجانی، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، با نقش واسطه ای صمیمیت، بر رضایت و سازگاری زناشویی تاأثیر دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که مهارتمندی هیجانی نقش عمده ای در وضعیت رضایت و سازگاری زناشویی از طریق تأثیر بر سطح صمیمیت در روابط زناشویی دارد.
Purpose: This study aimed to investigate direct and indirect impacts of emotional skillfulness on marital adjustment and satisfaction with mediatingrole of intimacy. Method: The research design was correlation study using structural equation modeling. The subjects of the study were 200 married men that were selected by multiphasicrandom sampling method. Participants completed measures of Emotional Skillfulness, Intimacy, Marital Adjustment, and Marital Satisfaction. The data were analyzed by structural equation modeling. Findings: Results revealedthatthe investigated structural model had a good fitness for data (P<0/001) and the emotional skillfulness has direct and indirect effect on marital adjustment and satisfaction with mediating role of intimacy. Conclusion: Based on findings of this study it can be concluded that the emotional skillfulness plays a major role in marital satisfaction and adjustment status by impacting on intimacy level in marital relationships.
https://fcp.uok.ac.ir/article_11241_8ab00e9e5ee2b83269c7490508ddcd26.pdf
مهارتمندی هیجانی
صمیمیت
سازگاری زناشویی
رضایت زناشویی
مدل معادله ساختاری
Emotional Skillfulness
intimacy
marital adjustment
marital satisfaction
Structural Equation Model
per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-10-01
5
1
94
114
11242
Original
آزمودن مدل طرحواره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد و رضایت زناشویی با میانجیگری سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی
The Test of the Model of Disconnection and Rejection Domain of Early Maladaptive Schemas and Marital Satisfaction with Mediating Unsecure Attachment Style, and Depression
خالد اصلانی
kh.aslani@scu.ac.ir
1
آذر صمدی فرد
2
منصور سودانی
sodani_m@yahoo.com
3
استادیار گروه مشاوره، دانشگاه شهید چمران اهواز
کارشناس ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه شهید چمران اهواز
داتنشیار گروه مشاوره، دانشگاه شهید چمران اهواز
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمودن مدل طرحواره ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد و رضایت زناشویی با میانجیگری سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی در کارمندان ادارات دولتی شهر اهواز انجام گرفته است. روش: 300 نفر از میان کارمندان ادارات دولتی شهر اهواز با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، پرسشنامه شیوه های رفتاری فارمن و وهنر، پرسشنامه افسردگی بک و رضایت زناشویی بودند و ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOS/16 انجام گرفت. مسیرهای غیرمستقیم به وسیله آزمون بوت استراپ مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان دادند که ضرایب مسیر طرحواره ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد با سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی به صورت مثبت معنادار بود و ضرایب مسیر سبک دلبستگی ناایمن با رضایت زناشویی و افسردگی با رضایت زناشویی به صورت منفی معنادار بودند. بین طرحواره ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد و رضایت زناشویی رابطه معناداری مشاهده نشد. ضرایب غیرمستقیم طرحوارههای ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد و رضایت زناشویی با میانجی گری سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی معنادار بودند نتیجهگیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی می توانند میانجی رابطه طرحواره ناسازگار بریدگی و طرد و رضایت زناشویی باشند
Purpose: The purpose of current study was to test the model of Disconnection and Rejection Domain of Early Maladaptive Schemas and Marital Satisfaction with Mediating Unsecure Attachment Style, and Depression Among staff of government departments at Ahvaz City. Method: 300 people (men=150, women=150) were selected using multistage random sampling method in staff of government departments at Ahvaz City. Participants completed measures of Young Schema Questionnaire (YSQ), Behavioral Systems Questionnaire, Beck Depression Inventory (BDI-13) and marital satisfaction and model evaluation was made by pathanalysis method and AMOS/16. Finding: The results showed that there are a significant positive correlation between Disconnection and Rejection Domain and Unsecure Attachment Style and depression, there are a significant negative correlation between Unsecure Attachment Style anddepression and marital satisfaction, but there were no relationship between Disconnection and Rejection Domain and marital satisfaction. In addition to, there are significant relationship between Disconnection and Rejection Domain and marital satisfaction with Mediating Unsecure Attachment Style and depression. Conclusion: Regarding results of present study can conclude that unsecure attachment style and depression can mediate the relationship between disconnection and rejection domain and marital satisfaction
https://fcp.uok.ac.ir/article_11242_5aba6dcc92bad3e8b2c8644584026e31.pdf
حوزه ی بریدگی و طرد
سبک دلبستگی ناایمن
افسردگی
رضایت زناشویی
Disconnection and Rejection Domain
Marital Satisfaction Unsecure Attachment Style
depression
per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-10-01
5
1
116
130
11243
Original
رابطه بین اخلاق، ارزشهای شخصی و رضایت زناشویی در بین زوجین در شهر مغان
Investigating of Effectiveness of Life Skills Training on Marital Satisfaction
سید جواد سیفی قوزلو
jseifi@ut.ac.ir
1
امید حمیدی
o.hamidi@ymail.com
2
گشاو شریفی
3
شیوا خلیلی
4
کارشناس ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه تهران،تهران،ایران
دانشجوی دکتری مشاوره خانواده دانشگاه شهید چمران اهواز،اهاواز،ایران
کارشناس ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه تهران،تهران،ایران
استادیار روانشناسی، دانشگاه تهران
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق، ارزشهای شخصی زوجین و رضایت زناشویی آنها در شهرمغان بود. روش: در این پژوهش 125 زوج (که یکی از همسران به عنوان معلم در مدارس شهر مغان اشتغال داشتند) به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه بنیانهای اخلاقی هایت و گراهام (MFQ30) و زمینه یاب ارزشی شوارتز (SVS) پاسخ دادند. اطلاعات به وسیله روشهای آماری (ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و رگرسیون گام به گام) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین اخلاق و ارزش های شخصی (به جز خوشی/ لذت گرایی) وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که در ابعاد اخلاقی (انصاف و مراقبت/ آسیب)، بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری بین مردان و زنان در رضایت زناشویی مشاهده شد. تمام ابعاد اخلاقی رابطه مثبتی با تمام ارزش های شخصی به جز ارزش های خوشی/ لذت گرایی داشتند. زنان و مردان در ریختهای ارزشی همنوایی، جهان شمولنگری و امنیت تفاوت معناداری نشان دادند. نتیجه گیری: در بافت سنتی مذهبی در منطقه مغان ایران برای طبقه متوسط زوجین معلم، به نظر میرسدکه زنان و مردان در اولویت اخلاقی و ارزشهای خود متفاوت هستند.این مقاله در مورد روابط بین این متغیرهای در مردان و زنان و نقش این متغیرها در رضایت زناشویی آنها با توجه به این زمینه فرهنگی خاص بحث میکند.
Purpose: The purpose of this study was to explore the relationships between the morality and personal values of Couples and their marital satisfaction in city of Moghan. Methods: In this study 125 couples (with one partner occupied as public school teacher in the city of Moghan) were selected by cluster random sampling and administered with the Enrich marital satisfaction, Moral foundations questionnaire and Schwartz’s values scale. Findings: Data was analyzed with statistical methods (Pearson correlation, t-test and stepwise regression). Findings: The results showed that there was a significant positive relationship between morality and personal values (except hedonistic/pleasure oriented values). Also the results showed that in the moral dimensions (fairness and care/harm), there was a significant difference between men and women Also there was significant difference between men and women in marital satisfaction. The moral foundations were positively associated to all personal values except of the hedonistic/pleasure oriented values.Women and men showed significant differences in their value priorities of conformity, universalism and security. Conclusion: In the traditional religious context of the Moghan region of Iran for middle class niveau couples with teacher status, sexes seem to differ in their moral and values priorities. The paper discusses the relationships between the variables for men and women and their role in the marital satisfaction in regard to this specific cultural context.
https://fcp.uok.ac.ir/article_11243_0df301e5ca559f9e676ee871aab1c754.pdf
اخلاق
ارزشهای شخصی
رضایت زناشویی
معلمان
Morality
Personal Values
marital satisfaction
teachers
per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-10-01
5
1
142
170
11244
Original
تدوین مدل خانواده سالم براساس دیدگاه متخصصان خانواده (یک پژوهش کیفی)
Developing a Model of Healthy Family Based on Family Specialists’ Opinion (A Qualitative Research)
مسعود صادقی
1
مریم فاتحی زاده
2
سیداحمد احمدی
drahmadahmady@yahoo.com
3
فاطمه بهرامی
f.bahrami26@yahoo.com
4
عذرا اعتمادی
etemadiozra@yahoo.com
5
استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه لرستان،خرم آباد،ایران
دانشیار گروه مشاوره، دانشگاه اصفهان،اصفهان،ایران
استاد گروه مشاوره، دانشگاه اصفهان
استاد گروه مشاوره، دانشگاه اصفهان
دانشیار گروه مشاوره، دانشگاه اصفهان
هدف: این پژوهش با هدف تدوین مدلی از خانواده سالم مطابق با فرهنگ ایرانی انجام شده است. روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از رویکرد زمینه ای انجام شده است. 16 متخصص خانواده و ازدواج با روش نمونه گیری هدفمند بررسی شدند و داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تعاملی تا رسیدن به اشباع اطلاعات گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از از نرمافزار MAXQDA10 استفاده گردید. یافته ها: در کدگذاری باز 106 کد اولیه به دست آمد که در کدگذاری محوری بر اساس شباهت موضوعی در 21 دسته موضوعی قرار داده شدند. در مرحله سوم یا کدگذاری انتخابی، خانواده سالم به عنوان متغیر مرکزی یا اصلی شناخته شد. نتیجه گیری: اطلاع از معیارها و ویژگیهای خانواده سالم میتواند به زوجین، خانوادهها و درمانگران خانواده کمک کند که از آنچه رفتار طبیعی و سالم است آگاهتر شوند و در نتیجه از این معیارها برای سلامت هر چه بیشتر خانوادهها استفاده نمایند.هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق، ارزشهای شخصی زوجین و رضایت زناشویی آنها در شهرمغان بود. روش: در این پژوهش 125 زوج (که یکی از همسران به عنوان معلم در مدارس شهر مغان اشتغال داشتند) به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه بنیانهای اخلاقی هایت و گراهام (MFQ30) و زمینه یاب ارزشی شوارتز (SVS) پاسخ دادند. اطلاعات بوسیله روشهای آماری (ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و رگرسیون گام به گام) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین اخلاق و ارزش های شخصی (به جز خوشی/ لذت گرایی) وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که در ابعاد اخلاقی(انصاف و مراقبت/ آسیب)، بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری بین مردان و زنان در رضایت زناشویی مشاهده شد. تمام ابعاد اخلاقی رابطه مثبتی با تمام ارزش های شخصی به جز ارزش های خوشی/لذت گرایی داشتند. زنان و مردان در ریختهای ارزشی همنوایی، جهان شمولنگری و امنیت تفاوت معناداری نشان دادند. نتیجه گیری: در بافت سنتی مذهبی در منطقه مغان ایران برای طبقه متوسط زوجین معلم، به نظرمیرسد که زنان و مردان دراولویت اخلاقی وارزشهای خود متفاوت هستند.این مقاله در مورد روابط بین این متغیرهای درمردان و زنان و نقش این متغیرها دررضایت زناشویی آنها با توجه به این زمینه فرهنگی خاص بحث میکند.
Purpose: The purpose of the present study was developing a model of healthy family in Iranian culture. Methodology: This qualitative method was performed using a grounded theory. Sixteen family and marriage specialists were examined by purposeful sampling and data was obtained through semi-structured interactive interviews to achieve saturation of information. The software package MAXQDA10 was used for data analysis. Findings: One hundred and six initial codes were obtained from the interviews of family specialists. Using an axial coding and based on topics these codes were then divided into 21 categories. In the third stage, namely selective coding, healthy family was taken as the main or central variable. Conclusion: Awareness of criteria and characteristics of healthy family can help couples, families and family therapists gather more knowledge of what a normal and healthy behaviour is, and thereby move towards healthier families.
https://fcp.uok.ac.ir/article_11244_2621011fc7c27f5e48594917aa15b80c.pdf
خانواده سالم
مدل
پژوهش کیفی
متخصصان خانواده و ازدواج
Healthy Family
Model
qualitative research
Family and Marriage Specialists
per
دانشگاه کردستان
مشاوره و روان درمانی خانواده
2251-6654
2588-3542
2015-10-01
5
1
1
3
11245
Editor's Notes
یادداشت های مدیر مسئول
Manager Notes
https://fcp.uok.ac.ir/article_11245_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf